ارسالها: 12930
#351
Posted: 28 Jun 2015 16:14
خودروی مجهز به نینتندو که میتوانست رویای دهه شصتی ها را به واقعیت تبدیل کند
شاید امروز با وجود خودروهای پیشرفته، بازیکردن در خودرو امری عادی باشد ولی در سالهای دور هم خودروهایی بودند که با تکیه بر خلاقیت سازندگانشان چنین تجربهای را ممکن میکردند. در ادامه با مدلی از اُلدزموبیل که آخرین خودرویش در سال 2004 تولید شد و یکی از برندهای محبوب در کشور ما هم بوده است، آشنا میشویم.
نینتندو و اُلدزموبیل به دلایل مختلفی برای افراد مختلف نوستالژی هستند. اولی به دلیل این که تبدیل به یک اسطوره 8 بیتی شده و شاید مهمترین کنسول بازی تاریخ باشد؛ در حالی که دیگری خودروهای خاطرهانگیزی مثل کاتلاس و 88 (بخصوص برای ما ایرانیها) را تولید کرده است.
در این مقاله میخواهیم ماشینی را به شما معرفی کنیم که ترکیبی از این دو بود. در سال 1990 در جریان نمایشگاه شیکاگو، الدزموبیل خودروی مفهومی Expression را معرفی کرد. سدان اسپورت 6 نفرهای که بدنهای از فایبر گلاس داشت.
درون درب پشتی این خودرو یک نینتندو تعبیه شده بود که دو دسته بازی و البته نمایشگر هم داشت . این خودرو همچنین مجهز به VCR، سی دی پلیر، سیستم جهتیابی Navicar، جاروبرقی و تلفن هم بود.
متأسفانه این طرح خلاقانه هرگز تولید نشد. تفکر آینده نگرانه بکار رفته در این خودرو فقط محدود به فناوریهای سرگرمی محور نبود؛ بلکه این خودرو مجهز به سنسورهای تشخیص برف و باران بود که به کمک آنها در هنگام بارندگی، برف پاک کن خودرو بطور خودکار شروع بکار میکرد، هر چهار چرخ این خودرو با فرمان تغییر جهت میدادند، فضای داخل ماشین چرمی بود و موتور 2.3 لیتری سوپرشارژ Quad 4 این خودرو 230 اسب بخار قدرت داشت.
شاید امروز خودروهای پیشرفتهای در بازار باشد که بازی کردن جزء ابتداییترین امکانات موجود در آنها است و البته اگر چنین خودرویی هم نداشته باشید به لطف گوشیهای هوشمند میتوان درون خودرو بازی کرد؛ ولی برای کسانی که دوران نوجوانی خود را با میکرو، سگا و نینتندو گذراندهاند و گوشی هوشمندی نیز در آن زمان وجود نداشته، خودرویی که در آن یک نینتندو وجود داشته باشد واقعاً رویایی بود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#352
Posted: 5 Jul 2015 21:15
وقتی کلاغ از عقاب سواری می گیرد!
در این تصاویر یک کلاغ در حال کولی گرفتن از یک عقاب دیده می شود. این تصاویر را یک عکاس آماتور به نام "فو چان" در ایالت واشنگتن آمریکا گرفته است. او می گوید: "فقط کافی است که در جای مناسب و در لحظه درست قرار داشته باشی."
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#353
Posted: 6 Jul 2015 11:46
۶ اثر باستانی رمزآلود
تاریخ، پر از اسرار و موارد ناشناختهای است که تا به امروز موفق به توجیه آنها نشدهایم.
آثار باستانی زیادی در اطراف ما وجود دارند که توجیه و دلیل مشخصی برای وجود آنها نداریم. همانطور که در ویدیوی زیر میبینید، آثار باستانی در دنیا وجود دارند که با هیچ یک از دیدههای ما از فضای اطراف همخوانی ندارند.
چگونه این آثار ایجاد شدهاند؟ توسط چه کسانی ساخته شدهاند؟ و مهمتر اینکه آیا میتوانند نشانهای برای سفر موجودات فرازمینی به زمین در گذشته باشند؟
این سؤالات همچنان بیجواب هستند و بشر به کمک علم امیدوار است تا روزی جوابی برای آنها بیابد.
لینک دانلود
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#354
Posted: 6 Jul 2015 11:48
دوربین گرمایی ناسا، آتشفشان گالاپاگوس را به عکسی از جهنم تبدیل کرده است
در اوایل خرداد ماه سال جاری، مرتفعترین آتشفشان در جزایر گالاپاگوس برای اولین بار در طی ۳۳ سال فعال شد. این انفجار بسیار مهیب بود؛ اما عکسهای این فعالیت که به صورت دیجیتالی ویرایش شده و توسط ناسا منتشر شدهاند، این اتفاق را به مانند جهنمی به نمایش میگذارند.
با ارتفاعی قریب به ۱۵ کیلومتر، وولف یک آتشفشان بزرگ است که بر فراز جزیرهی ایزابلا در گالاپاگوس قرار گرفته است. در کنار صدها آتشفشان دیگر، این آتشفشان بخشی از حلقهی آتش را تشکیل میدهد. حلقهی آتش مرز جغرافیایی فعالی بین صفحات زمینساختاری پاسیفیک و نازکا است که باعث ۷۵ درصد از انفجارهای آتشفشانی و ۹۰ درصد از زمین لرزهها است. از اوایل خرداد ماه امسال تا اوایل تیر ماه، از هم پاشیدگی انفجاری در وولف باعث پرتاب خاکستر و گاز تا ارتفاع ۱۵ کیلومتری زمین شده است و مواد مذاب بخشهای شرقی و جنوب شرقی آتشفشان را در بر گرفتهاند.
این اتفاق از بزرگترین انفجارهای اخیر در جزیرههای فعال آتشقشانی است. ایزابلا تنها محل سکونت سوسمار درختی صورتی است که این انفجار نگرانیهایی را بابت انقراض این گونهی جانوری ایجاد کرده بود؛ اما به نظر میرسد این انفجار مهیب تأثیری بر حیات آنها نداشته است.
بعد از گذشت چند روز و فرونشستن این آتشفشان، ناسا با استفاده از دوربین ASTER عکسهایی از آن آتشفشان را گرفته و منتشر کرده است. این دوربین دادهها را از طول موجهای مرئی تا مادون قرمز گرمایی جمع آوری میکند. در این عکس که رنگها به درستی نشان داده نمیشوند، مکانهای سرسبز به رنگ قرمز و خاکسترها به رنگ مشکی و خاکستری دیده میشوند.
این عکس گواه دیگری بر این موضوع است که با یک تغییر رنگ ساده چگونه میتوان یک عکس را به عکسی فرازمینی تبدیل کرد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#355
Posted: 6 Jul 2015 11:50
دلیل ترس ما از روباتها چیست؟
روز چهارشنبه فردی در کارخانهی فولکسواگن در آلمان جان خود را از دست داد، اما این اتفاق بدلیل اینکه در ارتباط با روباتها بود هیاهوی زیادی به پا کرد. اما واقعیت چیست و چرا انتظار داریم روزی روباتها ما را به کشتن دهند.
کشته شدن کارکنان در کارگاهها اتفاقی رایج است و تنها در آمریکا سالانه چهار هزار نفر جان خود را در اثر این سوانح از دست میدهند. اما کشته شدن کارمند فولکسواگن کمی متفاوت بود چرا که او در حال نصب نرمافزاری بر روی یکی از روباتهای کارخانه جان خود را از دست داده است.
خبر این اتفاق به سرعت در همه جا پیچید و شاهد تیترهای عجیبی برای آن بودیم. روبات انسان را کشت، آیا زمان غلبهی روباتها بر انسانها فرا رسیده است و از این دست تیترها که شاید به طور کامل نامرتبط با اتفاقی بود که رخ داده است.
اما در واقع این روبات یک دست بزرگ فلزی و کاملا بیجان است و برای کار در محیطی که انسانها در آن قرار ندارند طراحی شده است و واقعیت این است که کمیتهی کارشناسی خطای انسانی را دلیل این اتفاق اعلام کرده است. از سال ۱۹۷۹ میلادی که اولین مرگ مرتبط با روباتها منتشر شده ، تعداد این مرگها در حدود یک مرگ در هر سال بوده است.
البته ترس از روباتها به روباتهای صنعتی محدود نمیشود و در چند روز گذشته که خبر خودروهای بدون رانندهی گوگل و ۱۱ تصادفی که در ۶ سال باعث شدهاند، منتشر شد، شاهد تیترهای ناشی از ترس و اضطراب در بین خبرگزاریها بودیم.
آنچه که در این خبر نادیده گرفته شده بود این نکته بود که در هیچ یک از این تصادفها خودروی بدون راننده مقصر نبوده و در تمامی آنها خسارات بسیار کم بودهاند.
در واقع این ما انسانها هستیم که به روباتها حمله کردهایم و حتی پیشرفتهترین هوشهای مصنوعی نیز هوش کافی برای ارتکاب قتل را ندارند. پس دلیل ترسها و داستانهای مختلفی که میشنویم چیست؟ آلان وینفیلد که استاد آزمایشگاه روباتیک بریستول است میگوید:
قطعا تخیلات نیز در این قضیه نقش دارند. بسیاری از ما تحت تاثیر این تخیلات و فیلمهایی که میبینیم به این باور رسیدهایم.
این ترس از سال ۱۹۲۱ میلادی و همزمان با معرفی کلمهی روبات وجود داشته و تا امروز نیز این ترس ادامه دارد. اما واقعیت این است که تنها ترس از انقلاب روباتها باعث بوجود آمدن داستانها نشده است، بلکه ما از جایگزین شدن و بدون استفاده ماندن میترسیم.
ترس از جایگزین شدن توسط روباتها در محیطهای کاری و حتی محیط زندگی ترسی واقعی است که باید از حالا به فکر آمدن آن روزها باشیم و خود را برای مواجههی درست با آنها آماده کنیم.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#356
Posted: 7 Jul 2015 13:15
در آینده میتوانید رنگ کفشتان را با گوشی موبایل تغییر دهید
آنا :خیلی وقتها شده که رنگ لباس و کفشتان به هم نمیخورد و ناگزیر از عوض کردن لباس یا کفشتان هستید. اما در آیندهای نزدیک میتوانید با گوشی همراه کفشتان را به هر رنگی که میخواهید درآورید.
شرکت rehabstudio+ که در زمینه کمپینهای بازاریابی نوآورانه فعالیت میکند، به تازگی نمونه مفهومی کفش کتانی «شیفت اسنیکر» را ارائه داده است. این کفش با موادی درست شده که میتوان با گوشی هوشمند ارتباط برقرار کرده و رنگش را براساس نیاز کاربر تغییر دهد.
از نظر تئوری، کاربردهای هوشمندانه زیادی برای یک کفش هوشمند وجود دارد که میتواند رنگ آن را اندازه یک سکه تغییر دهد. اما شرکت rehabstudio+ ایدههای زیادی را در این زمینه ارائه داده است. مثلا میتوانید زمانی که کتانی رنگش را به صورت خودکار با لباستان ست کرده، عکس سلفی بگیرید.
خیلی وقتها شده که رنگ لباس و کفشتان به هم نمیخورد و ناگزیر از عوض کردن لباس یا کفشتان هستید. اما در آیندهای نزدیک میتوانید با گوشی همراه کفشتان را به هر رنگی که میخواهید درآورید.
شرکت rehabstudio+ که در زمینه کمپینهای بازاریابی نوآورانه فعالیت میکند، به تازگی نمونه مفهومی کفش کتانی «شیفت اسنیکر» را ارائه داده است. این کفش با موادی درست شده که میتوان با گوشی هوشمند ارتباط برقرار کرده و رنگش را براساس نیاز کاربر تغییر دهد.
از نظر تئوری، کاربردهای هوشمندانه زیادی برای یک کفش هوشمند وجود دارد که میتواند رنگ آن را اندازه یک سکه تغییر دهد. اما شرکت rehabstudio+ ایدههای زیادی را در این زمینه ارائه داده است. مثلا میتوانید زمانی که کتانی رنگش را به صورت خودکار با لباستان ست کرده، عکس سلفی بگیرید.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#357
Posted: 7 Jul 2015 13:18
وقتی دسته شیرها از دست حشرات به بالای درخت فرار میکنند
تقاطع: این تصاویر کمنظیر از دستهای از شیرها که به طرز مشکوکی به بالای شاخههای یک درخت رفتهاند، توسط "بابی-جو کلو"، یک عکاس استرالیایی گرفته شده است.
خانم کلو ۳۲ ساله به همراه یک تور گردشگری در دشت "سرنگتی" (Serengeti) در شمال تانزانیا در افریقا به سر میبرد که با این صحنه مواجه شد.
او در شرح آنچه دیده به آژانس خبری کیتِرز میگوید: «راهنمای تور شیرها را در لابهلای شاخههای درخت نشانمان داد و ما خوشبختانه موفق شدیم به اندازهی کافی نزدیک شویم و تعدادی عکس منحصر به فرد ثبت کنیم. ما آنقدر نزدیک بودیم که میتوانستیم تعامل صدایی آنها با یکدیگر را بشنویم. بعضیهایشان نیز خُرخُر میکردند.»
وی ادامه میدهد: «یک منظره باورنکردنی و در عین حال خندهدار بود. راهنما میگفت بعد از بارانی که تازه زده بود، شیرها برای فرار از دست حشراتی که به سمت چمنهای بلند میآیند، از درخت بالا رفتهاند.»
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#358
Posted: 7 Jul 2015 22:45
روش عجیب برای جلوگیری از سرقت خودرو
یک مرد اسکاتلندی برای جلوگیری از سرقت خودرویش، روش عجیبی را انتخاب کرده است.
این مرد اسکاتلندی که "کلاید" نام دارد، ظاهر خودروی جدید خود را به وسیله پوشش مخصوص و رنگ، شبیه به خودروهای بسیار قدیمی کرده است.
کلاید، می گوید: یک بار پلیس من را متوقف کرد تا از سالم بودن خودروی من اطمینان یابد، ولی وقتی پوشش را برداشتم، پلیس از واقعیت ماجرا شوکه شد.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#359
Posted: 9 Jul 2015 11:50
رازهای میلیونر شدن میلیونرها
میلیونرها چگونه افرادی هستند و چگونه میلیونر میشوند؟ ناپلئون هیل، نویسنده آمریکایی برای پاسخ به این دو پرسش، نگاهی انداخته است به کار و زندگی ۵۰۰ میلیونر.
اگر فساد مالی و رانتخواری را به کناری نهیم، معمولا و به شکل قانونی دو شیوه برای میلیونر شدن وجود دارد. یکی بهره گرفتن از مزایای آقازادگی و فوت "دلخراش" و "نابهنگام" پدری ثروتمند است و دیگری داشتن ایده و پشتکار.
نمونه اول میلیونر شدن برای ناپلئون هیل، نویسنده کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" جذاب نبوده. اما نمونه "افراد خودساخته" موضوع تحقیق و پژوهشی بوده که در کتاب یادشده منتشر شده است. كتابی که از زمان انتشار آن تا به امروز هفتاد میلیون از آن به فروش رسیده ست.
میلیونرها هم مثل سایر انسانها "فردیت" خود را دارند. اما آیا میتوان در بین آنها نکات مشترکی هم یافت؟ مثل عادات مشابهی که الگوی زندگیشان باشد؟ اصولا این میلیونرها که به افراد خودساخته شهرهاند، چگونه انسانهایی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
ناپلئون هیل برای پاسخ به این پرسشها زندگی و کار و کارنامه ۵۰۰ میلیونر را زیر ذرهبین برده است. خصوصیت بارز همه این افراد توانایی تصمیمگیری و عزمی جزم برای تحقق تصمیمهایشان است.
شنوندگانی خوب!
یکی از ویژگیهای میلیونرها توانایی فوقالعاده آنها در شنوایی است. آنها شنوندگان بسیار خوبی هستند. به قول ناپلئون هیل راز اصلی مشترک در همه این میلیونرها را باید در این توانایی جست: "گوشهایت را خوب تیز کن، چشمهایت را هم کاملا باز و دهنات را ببند و بیخود حرف نزن!"
مگر نه آنکه کسانی که خیلی حرف میزنند، عملا فرصت زیادی برایشان نمیماند که دست به کاری دیگر بزنند؟ حال آنکه عمل مهمتر از کلام و حرف است و نتیجه بیشتری هم به بار میآورد. ریشسفیدان هم همواره گفتهاند که خداوند به آدمی یک دهان داده و دو گوش و حکمت آن هم این بوده که انسان بیشتر بشنود تا حرف بزند.
نویسنده میگوید که حتما آدم باید درباره دستآوردهایش حرف بزنند و به جهانیان بگوید که چه کرده است. اما پسندیده آن است که اول کاری بکند و بعد درباره آن حرف بزند.
دیگر رازهای مشترک میلیونرها
ناپلئون هیل سایر رازهای مشترک میلیونرها را این چنین دستهبندی کرده است:
هدف مالی خود را باید هر چه دقیقتر تعیین کنید. این که بیاییم و مدعی شویم که مایل به ثروتمند شدن هستیم، کفایت نمیکند. هدف مسیر را تعیین میکند و هر چه هدف دقیقتر تعیین شده باشد، مسیر روشنتر ترسیم خواهد شد.
در زندگی به هیچ کسی هیچ چیزی را به رایگان نمیدهند. بدیهی است که برای رسیدن به هدف تعیینشده باید از خود مایه گذاشت. باید برای خودتان روشن کنید که برای رسیدن به هدف خود حاضر به چه کاری هستید؟ به سخن دیگر حاضرید از چه چیزهایی در زندگی بگذرید. تنها تلاش و پیگیری شماست که دست آخر رسیدن به هدف را میتواند ممکن سازد.
برای رسیدن به هدفی که تعیین کردهاید، حتما زمان مشخص کنید. مثلا بگویید که کی میخواهید به این هدف دست یابید. عدم تعیین زمان عملا باعث آن میشود که زمان تحقق هدفتان به آینده نامشخص موکول شود و عملا هرگز به آن دست نیابید.
حال که هدف و زمان تحقق آن را تعیین کردید، میباید برنامهای روشن برای این دوره تنظیم کنید و مسیر را ترسیم کنید. و مهمتر اینکه پس از تنظیم برنامه، بدون فوت وقت دست به کار شوید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی برنامه را برای کشوی میز کارش تنظیم کند!
مهم این است که برنامه را دقیق به روی کاغذ بیاورید. برنامهای ثبتشده در اوهام و تخیل به همان شکل که تنظیم میشود، نقض خواهد شد. همه چیز را بنویسید. از همه کارهایی که حاضرید برای رسیدن به هدف انجام دهید و گامهای برنامهای را که برای رسیدن به هدف تعیین کردهاید، دقیق و روشن ثبت کنید.
روزی دو بار این برنامه را با صدای بلند بخوانید. یک بار صبحها پس از بیدار شدن و یک بار شامگاهان و پیش از رفتن به بستر. خواندن برنامه در صبحها یادآور گامها و اقداماتی است که برای خود تعیین کردهاید و شبها جمعبست همه آن چیزهایی است که در طول روز به دست آوردهاید.
و فراتر از این توصیهها، ناپلئون هیل نکات مشترک دیگری در شیوه و نوع زندگی میلیونرها را تشخیص میدهد. مثلا اینکه همه آنها صبحها خیلی زود از خواب بیدار میشوند، مرتب و مستمر ورزش میکنند، آماده آموختن هستند و برای این کار وقت کافی در نظر میگیرند و به گونهای منظم و مستمر با همفکران خود نشست و برخاست دارند و از کمی وقت نمینالند.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟
ارسالها: 12930
#360
Posted: 9 Jul 2015 18:21
ماجرای بدنامترین قاتل سریالی از شکار ۳۶ زن تا اعدام
بدنامترین قاتل سریالی در بلاروس به نام «گنادی مودستویچ میکاسویچ» همچون دیگر قاتلان سریالی سراسر دنیا با قتل بیش از 36 زن نام خود را در پرونده سیاه زندگیاش بر جای گذاشت.
«گنادی» با پرسهزنی شبانه در خیابانهای بلاروس با اتومبیل قرمزرنگ به شکار زنان میپرداخت و پس از اغفال آنها تکتکشان را به قتل میرساند.گنادی به عنوان بدنامترین قاتل سریالی در دوران اتحاد جماهیر شوروی و یکی از قاتلان زنجیرهای بین سالهای 1971 و 1985 میلادی شناخته شده است.گنادی در روستای «ویتسک» در سال 1948 میلادی به دنیا آمد. او دوران کودکی معمولی داشت و پس از گذراندن دوران مدرسه ابتدایی و دبیرستان وارد ارتش شد. این مرد تبهکار قتلهای سریالیاش را از سال 1971 میلادی با شکار یک زن آغاز کرد.گنادی پس از دستگیری انگیزه نخستین قتل خود را ترک نامزدش و ازدواج وی با مرد دیگری عنوان کرده بود.در بازجوییهای انجام شده از گنادی روشن شد او ارتش را ترک کرده بود تا با زن مورد علاقهاش ازدواج کند اما ناگهان متوجه میشود او پس از ازدواج با مردی دیگر برای خود زندگی جدیدی را آغاز کرده است. این موضوع خشم و کینه شدیدی را در دل گنادی به وجود آورد و در همان زمان هنگام بازگشت از نزد نامزدش با زن جوانی در یک جاده روبهرو شد. گنادی این زن را سوار اتومبیل خود کرد و انتقام نامزدش را از نخستین قربانیاش گرفت.
شروع جنایات پیدرپی
از سال 1971 به بعد گنادی به عنوان جنایتکار و قاتل سریالی فعالی به شکار زنان و دختران پرداخت. او با اتومبیل قرمزرنگ خود در خیابانهای ویتسک پرسه میزد تا به جنایاتش ادامه دهد. او کار خود را در یک مؤسسه کشاورزی روستایی آغاز کرد و پس از مدتی با زن جوانی ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. همه گنادی را به عنوان پدری متعهد و دوستدار خانواده میشناختند و هرگز تصور نمیکردند در پس چهره آرام و خوشقیافه او یک قاتل سریالی وحشی پنهان شده باشد.
آغاز جستوجوهای پلیس
گنادی جنایات خود را بیوقفه ادامه داد و در طول حتی یک سال 12 زن را به قتل رساند. جنایات وی تا 1985 میلادی همچنان ادامه داشت و بیشتر قربانیانش زنان جوان بودند.گنادی آنها را پس از سوار شدن به اتومبیلش به مکانهای خلوتی میکشاند و پس از آزار و اذیت جنسی، خفهشان میکرد. او پول یا هر چیز باارزشی را که از قربانیانش به چنگ میآورد، به عنوان هدیه به همسرش میداد.پس از مدتی این قاتل سریالی به عنوان کارگری درستکار عضو حزب کمونیست شده بود و به نام مأمور محلی حزب خدمت میکرد. در آن زمان پلیس تحقیقات گستردهای را برای یافتن عامل قتلهای سریالی زنان آغاز کرده بود و برای شناساییاش چند کارآگاه نیز فعالیت داشتند.
«نیکولای ایگنوتویچ» یکی از کارآگاهان جوان در جریان تحقیق متوجه شد اجساد بسیاری از زنان قربانی نزدیکی یک بزرگراه پیدا میشوند و او اتومبیل گنادی را شناسایی کرده و به وی ظنین شده بود. به همین خاطر کارآگاهان همه کسانی را که ساکن منطقه مورد نظر بودند و اتومبیل قرمز رنگی داشتند، تحت بازجویی قرار دادند و چند شاهد نیز عنوان کردند که چنین اتومبیلی مدام در منطقه در حال گشتزنی بوده است.
دستگیری قاتل
جستوجوهای پلیس سرانجام نتیجه داد و ردی از قاتل پیدا شد. گنادی که از این جستوجوها نگران شده بود، نامههای ناشناسی را به روزنامههای محلی ارسال میکرد و قتل زنان را به گردن میهنپرستان ویتسک میانداخت. او در نامههایش عنوان کرده بود میهنپرستان تصمیم به نابودی زنان خیابانی گرفتهاند و به این ترتیب میخواست ذهن کارآگاهان پلیس را منحرف کند، اما دستخط تکراری در این نامهها نیز یکی دیگر از مدارکی بود که سبب دستگیری گنادی شد.پلیس با جمعآوری دستخط ساکنان منطقه و مطابقت آنها با نوشتههای نامههای ارسالی به روزنامهها موفق به شناسایی قاتل سریالی شد.در دسامبر 1985 میلادی گنادی دستگیر شد و در بازجوییهای خود به تمامی قتلهایش اعتراف کرد. وی پس از محاکمهای جنجالی در سال 1987 به اعدام محکوم شد و به عنوان بدنامترین قاتل اتحاد جماهیر شوروی لقب گرفت. به نوشته روزنامههای آن زمان، بیکفایتی مأموران پلیس منطقه و فساد سازمانهای اجرایی سبب شده بود این مرد جنایتکار چند سال به جنایات خود ادامه دهد و شناسایی نشود.
به راستی آیا این خداوند است که انسان را آفریده است یا عکس آن؟؟