ارسالها: 12859
#381
Posted: 28 Jan 2018 21:22
بازگشت رابعه اسکویی
واکنشهای کاربران:
رابعه اسکویی با انتشار پستی برگشتنش به ایران رو تایید کرد و گفته دلم زیارت میخواست.
احمد ایراندوست هم نوشته خوش اومدی بانو. یعنی مرزهای تولید فیلم فارسی و داستان توبه و زیارت و بخشش رو بعد از ۴۰ سال با یه پست جا به جا کردند.
خودمون خیلی منابع غذایی داریم، رابعه اسکویی هم تو این خشکسالی برگشت.
آقای روحانی ملت به شما رای دادن صدف طاهریان برگرده نه رابعه اسکویی )
خدارو شکر رابعه اسکویی برگشت تا سینمای ایران و از زوال و نابودی نجات بده
به نظرم رابعه اسکویی داداش هایدس
نماد تناقض فقط رابعه اسکویی، وقتی از ایران میرفت فحش میداد به مردم و مملکت و خاک وطن؛ وقتی هم برگشت با یه عکس از حرم گفت قربون خاک پاک آریایی و بوی وطن
"رابعه اسكويي" اگه با "عليرضا خمسه" ازدواج كنه بچشون ميشه "تسعة" !!
از بازگشت رابعه اسکویی حمایت تمام کنیم شاید راه باز شد صدف طاهریان برگشت
رابعه اسکویی گفته برگشتم به عشق این مردم! خب عزیزم اگه مارو دوست داشتی اتفاقا نباید برمیگشتی
دوری و دوستی برای همین روزاس
ولی بدتر از هدیه ای که وا نشده پس فرستاده میشه هدیه ایه که باز شده، استفاده هم شده اما پس فرستاده میشه نمونه اش همین رابعه اسکویی.
ای ول همه الویس پریسلیا و مرلین مونروها آنلاینن دارن راجع به ظاهر رابعه اسکویی تز میدن
اما رابعه اسكويى كاش ميذاشت چند روز ديگه با امام ميومد
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#383
Posted: 6 Mar 2018 00:06
قسمت اول:
این روزها که هنوز ماجرای هواپیمای پرواز تهران- یاسوج بطور کامل بسته نشده است دائما یاد کتابی به نام بازماندگان میافتم.
اواسط دهه 60 هجری شمسی این کتاب را خواندم که ماجرای واقعی بازماندگان سانحه هوایی سقوط هواپیمای فوکر پرواز 571 اروگوئه در تاریخ 13 اکتبر 1972 میلادی بود. از 45 سرنشین این هواپیما که عمدتا دانشجویان عضو یک تیم راگبی بودند و برای یک مسابقه دوستانه به شیلی میرفتند، در نهایت و بعد از ماجراهای حیرتانگیز، 16 نفر زنده میمانند: انسانهایی که با قدرت اراده پولادین خود با انواع مسائل و مشکلات در سرمای استخوانسوز کوهستانهای آند به مدت 72 روز مقابله میکنند تا نجات مییابند.
کتاب تاثیر فوقالعادهای روی من گذاشت و دو رهبرگروه به نامهای ناندو پارادو و روبرتو کانهسا (کانسا) را که تلاشهایشان نقش بارزی در نجات بازماندگان داشت به قهرمانانی برای من تبدیل کرد.
مسافران هواپیمایی که بال آن به کوه برخورد کرد و موجب سقوطش شد، افراد عادی بودند که در شرایط غیرعادی قرار گرفتند (Ordinary People in Extraordinary Position ) آنها بارها و بارها با امتحانات عجیبی مواجه شدند که قدرت ارادهشان را به چالش میطلبید:
- شوک ناشی از سقوط هواپیما و سرخوردن آن در کوهستان، مرگ خلبان و سرنشینان قسمت عقب هواپیما،
- آگاهی از این حقیقت تلخ که جستجو برای یافتن آنان توسط تیمهای نجات متوقف شده است.
- مقابله با سرمای شدید کوهستانهای آند (کیسهخوابهای ابداعی ناندو پارادو)
- تلاش برای دستیابی به آب آشامیدنی مناسب، بهبود وضعیت زخمیها، مقابله با برفکوری (تلاشهای کانسا)
- زندهماندن از بهمن عظیمی که در روز هفدهم سقوط، تقریبا 3 روز هواپیما را مدفون کرده بود وموجب مرگ 8 نفرشد
- دیدن مرگ دوستانی که از زخمهایشان جان سالم به درنمی بردند
- و اصلیترین مشکل آنها یعنی غذا : تا آنجا که روبرتو کانسای 19 ساله که دانشجوی پزشکی بود، در دهمین روز بعد از سقوط همه را جمع کرد و گفت: بدن ما برای زنده ماندن نیاز به پروتئین دارد و تنها منبع ممکن، پروتئین انسانی موجود در اجساد دوستانمان است.
بد نیست ماجرا را از ویکیپدیای فارسی بخوانید
البته مطلب ویکیپدیای انگلیسی کاملتر و جامعتر است و تایملاین دقیقی هم دارد.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#384
Posted: 6 Mar 2018 22:19
قسمت دوم:
نکته اینجا بود که حتی با روی آوردن به کانیبالیسم، باز هم سرمای کشنده آند وجود داشت و با پایان یافتن ذخیره غذایی مرگ همه حتمی بود. لذا در روز شصتم سانحه، روبرتو کانسا و ناندو پارادو و گوستاو زربینو (او به دلیل مصدومیت به نزد دیگران باز گشت) تصمیم قبلی مبنی بر حرکت به سمت غرب و عبور از کوهستان برای دریافت کمک را عملی میکنند. کانسا و پارادو در طول 10 روز، مسافتی حدود 60 کیلومتر را در ارتفاع حدود 3000 متری و دمای شبانه منفی 30 درجه طی میکنند تا به مناطق قابل سکونت برسند. یک روستای شیلیایی آنها را مییابد و با رسانهای شدن موضوع و اطلاع یافتن همگان، هلیکوپترهای ارتش به محل سقوط هواپیما میروند تا دیگر بازماندگان را نجات دهند. عکسی که از داخل هلیکوپتر از 14 بازمانده گرفته شده است (کانسا و پارادو داخل هلی کوپتر بودند) یکی از امیدبخشترین عکسهاست و جزو 100 عکس برتر قرن بیستم هم انتخاب شده است.
در مورد این ماجرا که به فاجعه آند یا معجزه آند مشهور است، کتابها و گزارشهای زیادی نوشته شده است از جمله کتاب سال 1974 (همانکه ترجمهاش را خواندم) و نیز کتاب ناندو پارادو و کتاب اخیر کانسا در سال 2016
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#385
Posted: 17 Jul 2018 20:26
ظاهرا پشت این ایموجی ها هم مطالب عمیقی نهفته است
مثلا در مورد انواع ایموجی قلب در زیر بخوانید:
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#386
Posted: 6 Sep 2018 09:05
اینجا بیشتر ناتاشا لازم داریم.
هفته پیش از دفتر مرکزی زنگ زدند و گفتند یک کارمند جدید برایمان میفرستند تا بار کار کمتر شود.
اسمش ناتاشا است. ناتاشا از آن اسم هایی است که آدم دلش میخواهد خودش را در عسل گناه غرق کند.
مثل اسم شیدا و شهلا و کامبیز. همه همکارهایم مثل گرگ دندان تیز کرده بودند تا ناتاشا بیاید و دو هفته پیش، آمد.
آمد توی اتاقم تا خودش را معرفی کند.درست حس کسی را داشتم که وسط یک رویای شیرین، ساعت چهار صبح بیدارش کنند برای خوردن سحری.
یک زن قوی و عضلانی توی چهارچوب در ایستاده بود که قطر بازویش یک شماره از دور کمر من بزرگتر بود.
موقع دست دادن انگار میخواست انگشتهای آدم را ادغام کند توی هم. پشت موهایش را دم اردکی گذاشته بود و آدم را یاد امین حیایی میانداخت. جلوی آدم که میایستد، دستهایش را گره میزد توی هم و تا جایی که تاندونهایش کشش داشت، پاها را از هم فاصله میداد. درست انگار که میدان آزادی جلوی آدم بیاستد.
همان روز اول رفتم کنار میزش ایستادم تا یادش بدهم چطور فلکه طراحی کند. یک پیراهن مردانه چهارخانه گشاد پوشیده بود. بعد تازه فهمیدم که یک خالکوبی بزرگ دارد. یک داس و چکش قرمز و آبی ....
همانجا فهمیدم که یک پهلوانِ کمونیست همکارم شده که موقع احوالپرسی با لهجه جنوبی میگوید what's up dude و خندهاش را با یوهاها شروع میکند. خیلی قوی و رسا.
حالا دو هفته است که با ما کار میکند. تازه فهمیدم که بزرگترین نقصان رفتاری من، پیشقضاوت است.
ترجیحم بر این است که همه چیز را در همان ده دقیقه اول حلاجی کنم، قضاوت کنم، حکم صادر کنم و پرونده را مختومه کنم و بروم سراغ مورد بعدی. اما توی این دو هفته متنبه شدم.
ناتاشا یکشنبه آخر هر ماه میرود اطعام ایتام. با یک گروه آدم شبیه به خودش.
بعد از زلزله هائیتی، یک ماه تمام آنجا رفته بابت کمک.
زلزله بم که آمده بود، ویزا گرفته بود برای ایران.
که البته دولت فخیمه سه روز بعد ارجاعش دادند.
آفریقا را مثل کف دستش میشناسد و عضو یکی دو موسسه مبارزه با گرسنگی در آنجاست.
یک دختر پنج ساله هم به فرزندی قبول کرده که یک پا ندارد.
در ضمن هر روز درِ کنسرو لوبیای شارلوت (آن یکی همکارمان) را باز میکند چون زور شارلوت نمیرسد.
نسبت قواره شارلوت به ناتاشا، مثل قوارهی باطری نیمقلمی است به باطری ماشین.
نهایتا اینکه از بودن ناتاشا اینجا خیلی خرسندیم.
دنیا پر است از آدمهای قلمی و قشنگ که در همان ثانیه اول آدم عاشقشان میشود.
البته فقط به درد همان ثانیه اول میخوردند و مثل آپاندیس هیچ کاربرد حیاتی در دنیا ندارند.
(فهیم عطار )
------------------------------------------------------------
ناتاشاها همان کسانی هستند که دنیا را جای بهتری می کنند.
آنها مبارزه می کنند. فریاد می زنند.
چارچوبهای تنگ و تلخ قدیمی را می شکنند.
آنها کارشان نیست که در اینستاگرام تصاویر گورخوابی و کارتن خوابی را ببینند و سری از تاسف تکان بدهند
و سپس بروند به پیج یک سلبریتی برای فراموش کردن تلخی کارتن خوابی.
ناتاشاها، کمپین راه می اندازند، خیریه تاسیس می کنند.
کسب وکار جدید راه اندازی می کنند. شبکه سازی می کنند. شکست می خورند.
رانده می شوند. تهدید و تحقیر می شوند اما خسته نمی شوند. دوباره و دوباره برمی خیزند.
دوران سختی را در پیش خواهیم داشت. اینجا و اکنون بیشتر ناتاشا لازم داریم.
ناتاشاها از آسمان نازل نمی شوند.
خلق هم نمی شوند.
آدمهای معمولی یک روز تصمیم می گیرند که ناتاشا باشند
و به عنوان جانشین خداوند در این جهان، جهان بهتری از آنچه تحویل گرفته اند تحویل دهند
ولو در حد کاشت یک درخت یا فراهم کردن یک کانکس برای یک زلزله زده.
مجتبی لشکربلوکی
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#387
Posted: 6 Sep 2018 19:25
به گزارش آسوشیتد پرس، این آقای ۷۰ ساله برای فرار از دست غرغرهای زنش اقدام به سرقت بانک کرده و سپس در خود بانک نشسته تا پلیس او را دستگیر کند. به این امید که با افتادن به زندان از همنشینی با زنش نجات یابد!
اما قاضی پرونده بعد از استماع همه صحبتها، ایشان را به شش ماه حبس خانگی محکوم کرده!!
(آز آنها که پابند الکترومغناطیسی دارند با شعاع حرکتی محدود)
بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد
یا سقف فرو ریزد، یا قبله کج آید
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#388
Posted: 7 Sep 2018 08:50
از کتابی به نام «پشت پرده ریاکاری»:
«قفل» برای این روی در قرار داده شده که آدم درستکار را درستکار نگه دارد. یک درصد از مردم ریاکار و دزد هستند، اینها بهدنبال بازکردن قفلها و دستبرد به خانهها هستند و یک درصد از مردم نیز همیشه درستکار هستند و تحت هیچ شرایطی ریاکاری نمیکنند. باقی 98 درصد مردم تا زمانی درستکارند که همه چیز درست باشد، ولی اگر شرایط به نحوی رقم بخورد که آنها به حد کافی وسوسه شوند ممکن است دست به خطا بزنند. قفلها برای جلوگیری از نفوذ دزدان نصب نمیشود،دزدها بلد هستند که چگونه قفلها را باز کنند، قفلها برای حفاظت از مردم نسبتاً درستکار هستند تا وسوسه نشوند و درستکار باقی بمانند. در واقع تمام آدمها پتانسیل کجروی را دارند اما قیمت هر کسی با دیگری فرق دارد و آستانه وسوسه هر کسی با دیگر تفاوت دارد
نویسنده در کتاب «پشت پرده ریاکاری» آزمایش جالبی انجام داده است:
او در یک رستوران به عدهای از مشتریان چند سؤال میدهد تا آنها در ازای گرفتن 5 دلار به این سؤالات پاسخ دهند، اما هنگام دادن پول به جای 5 دلار 9 دلار میدهد و به گونهای تظاهر میکند حواسش نیست و اشتباهاً 9 دلار داده است. برخی ازمشتریان صادقانه 4 دلار اضافه را برمی گردانند اما عدهای هم به روی خود نیاورده و 9 دلار را در جیب میگذارند و رستوران را ترک میکنند.
در آزمایش دیگری همین کار تکرار میشود با این تفاوت که نویسنده در هنگام گفتوگو با مشتریان، تلفن همراهش زنگ میخورد و چند دقیقهای با تلفن صحبت میکند و در انتها از مشتری برای اینکه وسط گفت وگو با آنها، به تلفن همراهش جواب داده عذرخواهی نمیکند ونوعی بی احترامی میکند . در این آزمایش تعداد کسانی که 4 دلار اضافه را برمیگردانند کمتر از آزمایش اول است. وقتی مشتریان احساس میکنند نویسنده وقت آنها را بدون عذرخواهی گرفته، درصدد انتقام بر آمده و پول بیشتری که اشتباهاً نویسنده به آنها داده را باز نمیگردانند.
این آزمایش حاوی نکته جالبی است که میتوان از آن برای توجیه اینکه چرا در بعضی مناطق جهان آمار بالایی از ریاکاری و دزدی وجود دارد، استفاده کرد. مردمانی که حس میکنند به آنها از سوی حکومت ظلم میشود یا حق آنها در جایی خورده میشود، هرجا که دستشان برسد سعی خواهند کرد تا با ریاکاری و دزدی این حق خورده شده را جبران کنند در واقع این سطح از دزدی و ریاکاری در همه جوامع به نوع تعامل حکومتها با مردم بازمیگردد. رفتار دولتها بشدت روی شکلگیری اخلاق در جامعه تأثیرگذار بوده و بهسادگی میتواند مرزهای اخلاق را جابهجا کند.
قانونگذار باید در وضع قوانین، قوه مجریه در اجرا و سیستم قضایی در قضاوت، منافع لایهها و طبقات اجتماعی مختلف را مدنظر قرار دهد تا احساس مورد ظلم واقع شدن در میان هیچ کدام از اقشار جامعه احساس نشود. با این کار اخلاقمداری در جامعه پررنگ میشود. اما در صورتی که الگوهای رفتاری حاکمیت به شکلی باشد که مردم احساس ظلم کنند، مردم خود را محق به نادیده گرفتن هنجارهای اخلاقی خواهند دانست و ریاکاری در جامعه پررنگ میشود.
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#389
Posted: 8 Sep 2018 08:31
ماجرای ه کسره (هکسره)
در این دوره و زمانه، بحث ه کسره (هکسره) که به حذف یا اضافه کردن نابجای ه در انتهای کلمات اشاره دارد، بلای جان زبان فارسی شده است. موارد زیر مشتی نمونه خروار است:
عکسهای زیر حاوی آموزشهای خوب و ساده ای برای دوری از چنین اشتباهاتی هستند:
Make the REST of your life, the BEST of your life
ارسالها: 12859
#390
Posted: 13 Sep 2018 15:42
قرار بود مفاهیم منطق و سیاست با ذکر یک مثال توضیح داده شود.
استاد از دانشجویان پرسید: دو آدم داریم. یکی تمیز و دیگری کثیف. کدامیک به حمام میروند؟
دانشجویان گفتند: البته آدم کثیف.
استاد گفت: نه! آدم تمیز به حمام میرود. چون قدر نظافت را میداند.
سپس استاد گفت: دوباره می پرسم. دو آدم داریم. یکی تمیز و دیگری کثیف. کدامیک به حمام میروند؟
دانشجویان گفتند: همانطور که گفتید. آدم تمیز به حمام میرود.
استاد گفت: نه! آدم کثیف به حمام میرود. چون نیاز به نظافت دارد
سپس استاد گفت: دوباره می پرسم. دو آدم داریم. یکی تمیز و دیگری کثیف. کدامیک به حمام میروند؟
دانشجویان گفتند: همانطور که گفتید. آدم کثیف به حمام میرود.
استاد گفت: نه! هر دو به حمام میروند چون آدم کثیف نیاز به نظافت دارد و آدم تمیز قدر نظافت را میداند.
سپس استاد گفت: دوباره می پرسم. دو آدم داریم. یکی تمیز و دیگری کثیف. کدامیک به حمام میروند؟
دانشجویان گفتند: همانطور که گفتید. هردو به حمام میروند.
استاد گفت: نه! هیچکدام به حمام نمیروند چون آدم تمیز نیاز به نظافت ندارد و آدم کثیف قدر نظافت را نمیداند.
این است تعریف منطق و سیاست، و تفسیر آن به رای براساس مصلحت فردی یا گروهی
Make the REST of your life, the BEST of your life