انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 6 از 40:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  39  40  پسین »

Interesting Reading | مطالب و خواندنیهای جالب


مرد

 
نصیحت کردن ملانصرالدین

ملا دختر خود را به یک دهاتی داده بود.شب عروسی عده ای از خویشاوندان داماداز ده آمده و دخترک راسوار بر خری کرده با خود بردند.هنوز مقدار زیادی ازخانه ی ملا دور نشده بودندکه ناگهان ملا دوان دوان خود را به آن ها رساند.یکی از همراهان عروس از ملا پرسید:چه کار داری و برای چی با این عجله به این جا آمدی؟ملا نفس نفس زنان گفت:باید نصیحتی برای دخترم می کرذم ولی یادم رفت و سرش را نزدیک به گوش اوکرد و گفت:دخترم یادت باشد که هروقت خواستی چیزی بدوزی پس از این که تار(نخ) راداخل سوزن کردی آخرش را گره بزنی و گرنه از سوراخ بیرون خواهد رفت.
     
  
مرد

 
دختری با سبیل های فشن۲

قسمت دوم:

هیچی دیگه.قرارمون این بود كه همكار بره اون روز توی مدرسه و جنجال راه بندازه كه چی؟ كه عمو جونش از فرنگ اومده و كلی چاخان دیگه.

یه عموی خوش تیپ و خوش استیل كه دخترای اونور آب موقع برگشتنش همچین غصه دار شدند كه پی طیاره با گریه میدویدند و داد میزدند پسر خوشگل ایرونی تا ابد تو دلمون می مونی.

خلاصه اینكه پدر سوخته چنان تعریف و به به چه چهی راه انداخته بود كه مصدوم كه هیچی , كلی خول و چل دیگه , ندیده عاشق این عموی كذایی شده بودند.مصدوم آمادست!

زنگ تفریح كه به صدا در اومد دیگه نوبت من بود كه برم جلوی پنجره و مثلا هوا یی به سرم بخوره .

رفتم طرف پنجره و كف دستامو گذاشتم روی چهارچوبش و یه لم وایسادم.

یه پسر مكش مرگ ما ی پر ادعا و كنسرو اعتماد به نفس!

همه جارو نگاه میكردم الا حیاط مدرسه رو.آخه جرئت نمیكردم.همش من و همكار فكر میكردیم كه لو میریم و همه میفهمند كه دخترم.واااااااااااااااااااااااااااااااااای !



فكرشو بكنید اگه با اولین نظر , یكی از ورپریده ها داد میكشید اینكه دختره!!! اون موقع چی میشد؟

من كه یه جورایی ضد ضربه بودم یعنی دستشون بم نمی رسید اما همكار , بیچاره میشد.خلاصه اینكه با كلی سلام صلوات چشمامو چرخوندم طرف میدون جنگ!

اوووف چه خبر بود.فكرشو نمیكردم اولین باری كه روی صحنه ی اجرا میرم اینهمه تماشاچی سینه چاك داشته باشم.وایسا برم اسپند دود كنم واسه خودم زود میام.كجا بودیم؟ آهان! اینهمه تماشاچی سینه چاك !

و همه ی اینها مرهون تبلیغات توآم با چاخانایی بود كه به صورت گسترده و به كمك یك كلاغ,و چارتا دسته ی ده تایی دیگه, در كل یك مدرسه اجرا شده بود اون هم 3 ساعته. یه جورایی عمرا اگه لنگشو پیدا كنید.

با تمام وجود سعی كردم آبرو داری كنم .تقریبا میتونستم از طرز برخوردشون میزان محبوبیتم رو بفهمم و اینكه تا به چه حد تونسته بودم از عهدش خوب بر بیام.گفته باشم اونا خنگ نبودندها, نه ما رو دست كم نگیر, ما حرفه ایی بودیم.


توی اون چند دقیقه چنان بهم خوش گذشته بود كه دلم میخواست تا ابد نقشم ادامه داشته باشه.خودتو بذار جای من

تصور كن یه جمعیت 20,25 نفره به طور ساكن و 200 تای دیگه در حال راه رفتن دور حیاط مدرسه مبهوتت شده باشند و با انگشت تو رو بهم نشون بدند.جوری شده بود كه زنگ تفریح تموم شده بود اما یك جمع مات, یك گوشه منجمد شده بود و انگار دلشون نمیخواست حتی پلك بزنند.

حیف كه وقت زیاد نبود اگر نه جای گلزار كه سهله جای علی دایی!( نه نه این یكی نه .من غلط كرم!) همون گلزار رو هم میگرفتم.

اون موقع بود كه فهمیدم چرا یك گروه از پسرا انقدر جو گیرند همش زیر سر این دخترای بد سلیقه ی...

جریاناتش كه خیلی مفصله.بازی یك ربع ساعته ی من به یك بازی یك سال و نیمه كشید.هان اینو داشت یادم میرفت یه بار كه با اون شكل و شمایل وایساده بودم و مشغول مخ زنی بودم گوشم چنان تیری كشید از جیغ ماورا قرمز خواهرم كه چشام یه لحظه سیاهی رفت.طفلی به خیال خودش اومده بود توی اتاق خواهرش كه ییهو یه غول مذكر رو دیده بود.چشمتون روز بد نبینه تا اومدم سبیلای فشن و ابرو خوشگلارو پاك كنم و بش بفهمونم من همون آبجیه زیبای خفته ی خودشم یه چندتایی مشت حواله ی ما كرد.هیچوقت فكرشو نمیكردنم یه دختر بچه ی دبستانی چنین زور بازویی داشته باشه.به هر حال توصیه ی منو جدی بگیرید به عنوان یك خبره ی سر كار گذاری,كه مودبانه وارد اتاق شدن همیشهگی نیست و در اتاق یا همون صحنه ی ارتكاب جرم رو قفل كنید در همچین مواقعی.

هنوز نامه ی عاشقانه ی دختره رو دارم.نگهش داشتم كه به نوه نتیجه هام نشون بدم.بد جوری دلم میخواد حتی واسه یك بار هم كه شده یه مامان بزرگ برای داستا نای تخیلی كه واسه نوه هاش میگه(كه تازه خودشم نقش اولشه)سند و مدرك مستند داشته باشه.

ماجرای ما لو نرفت البته تا به امروز كه 2سال ازش میگذره.خدا كنه هیچكدوم از 400 نفری كه توی سالن نمایش ما بودند این رو نخونند(چه پر توقع).

نتایج اخلاقی داستان:

1.من دیوانه نیسم

2.سعی كنید به آرزوهاتون نزدیك شید

3.روی كمك من حساب كنید اگه خواستید مثل من مشهور بشید

4. باز هم من دیوانه نیسم

5.چه میدونم.بقیه شوخودتون بشینید فكر كنید.خسته شدم ای بابا!!!

باشه باشه !اعتراف میكنم كه این اولین وآخرین نقشی نبود كه اجرا كردم (خیالت راحت شد شاسقین؟یقمو ول كن دیگه حالا)

پایان...
     
  
مرد

 
حکایت طنز

روزی مردی از كوچه ای می گذشت كه ناگاه خربزه ای دید. گوشه ای افتاده بود و چشمك زنان او را به خوردنش وسوسه میكرد.

مرد به هرسو نظر كرد تا از صاحب خربزه نشانی یابد اما خبری از آن نبود.بی اختیار میل به خوردنش كرد.

خربزه را در دست گرفت و چرخاند .به سرش فكری خطور كرد.با خود گفت من قاچی از آن را میخورم و مابقی را در گوشه ای می اندازم تا كه هر كس از این كوی گذر كرد با دیدن این خربزه ی نیم خورده نزد خود گمان برد خانی از اینجا گذركرده و میلش تنها این تكه بوده از خربزه ای بدان شیرینی.مرد دستش را روی خربزه كوفت و با خود گفت: آری تو را چند تكه خوردن بس است چرا كه غم از دست دادن حلاوت تو با شادی خانی من در تصور مردمان ابله بسی یكسان است چه بسا كه خانی را بیشتر خوشایند می آید مرا تا سیری.

و بدان تصور یك قاچ كوچك از آن را خورد و خربزه ی دست خورده را به گوشه ای انداخت و در دل به ابلهانی كه می انگارند این شاهكار خانی با شوكت و شكم سیر است كه یك تكه از آن دلش را زده و آنرا رها كرده می خندید.



نه خانی آمد و نه خانی رفته


روزی مردی از كوچه ای می گذشت كه ناگاه خربزه ای دید. گوشه ای افتاده بود و چشمك زنان او را به خوردنش وسوسه میكرد.

مرد به هرسو نظر كرد تا از صاحب خربزه نشانی یابد اما خبری از آن نبود.بی اختیار میل به خوردنش كرد.

خربزه را در دست گرفت و چرخاند .به سرش فكری خطور كرد.با خود گفت من قاچی از آن را میخورم و مابقی را در گوشه ای می اندازم تا كه هر كس از این كوی گذر كرد با دیدن این خربزه ی نیم خورده نزد خود گمان برد خانی از اینجا گذركرده و میلش تنها این تكه بوده از خربزه ای بدان شیرینی.مرد دستش را روی خربزه كوفت و با خود گفت: آری تو را چند تكه خوردن بس است چرا كه غم از دست دادن حلاوت تو با شادی خانی من در تصور مردمان ابله بسی یكسان است چه بسا كه خانی را بیشتر خوشایند می آید مرا تا سیری.

و بدان تصور یك قاچ كوچك از آن را خورد و خربزه ی دست خورده را به گوشه ای انداخت و در دل به ابلهانی كه می انگارند این شاهكار خانی با شوكت و شكم سیر است كه یك تكه از آن دلش را زده و آنرا رها كرده می خندید.

چند قدمی دور نشده بود كه فكری دیگر خاطرش را پریشان ساخت.با خود گفت: مگر ممكن است چنین خانی بدون نوكر و خدم باشد.بی گمان ته مانده را آنها خواهند خورد.برگشت و با ولع شروع كرد به خوردن تمامی خربزه.شادتر بود كه هم داستانش به حقیقت نزدیكتر شده و هم خربزه ای بدان شیرینی به هدر نرفته.

همه را خورد و پوست آنرا به هر سو پرتاب كرد و گفت: بی گمان خادمین بی چاره مجبور بوده اند كه پشت سرورشان بدوند و خربزه را به نیش كشیده و درراه خورده باشند.پس من پوست ها را پراكنده میسازم تا نیز نشانی باشد بر این كه خدمه ی ایشان از یك دو نفربیشتر بوده اند.

باز در فكر فرو رفت كه این خان عظیم الشان و خدامش با پای خود كه راه گز نمیكنند.حقا كه قاطر نداشتن ایشان مایه ی شك است. مردك بی چاره دوباره بازگشت و با اندوه پوست های خربزه را به دندان كشید و به ناچار هر طور كه بود خورد.یك آن به خود آمد و از خربزه هیچ نشانی نیافت.دست خود بر شكم زدو با چهره ایی حق به جانب زیرلب گفت:

نه خانی آمد و نه خانی رفته!
     
  
مرد

 
در هر كشوری چه ساندویچی می خورن؟!!

در هر کشوری ساندویچ خوردن از اهم امور محسوب میشود فرض بر این است که شما در یک شهر بزرگ جهان در یک خیابان پر رفت و امد از گرسنگی مشرف به موت هستید چشمتان به یک ساندویچ فروشی می افتد در این شرایط چه ساندویچی میخورید؟؟؟؟؟؟
لندن:ساندویچ میگو با سبزی
لوس انجلس:هات داگ با بادام زمینی و کره اضافی و پاپ کورن و گوشت خوک
تهرانجلس:هات داگ با نان بربری
مسکو:ساندویچ سیب زمینی با مارگارین
پکن:ساندویچ رفیق مک دونالد
کابل:ساندویچ نان با شلاق اضافه
انکارا:ژامبون با نان بربری ماشینی پیچیده شده در اگهی کنسرت
تهران:ساندویج هبرگر با نه تا نون اضافه و یا ساندویچ پیتزا با ۴ تا نون اضافه
کلمبیا:ساندویچ با علف
     
  
مرد

 
پیغام گیر - حکایت طنز

پیغام گیر....

لطفا پس از شنیدن صدای بوق ..و پیام های زیر ..پیغام بگذارید:

پیغام گیر حافظ :

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !

پیغام گیر سعدی:

از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم....



پیغام گیر...

لطفا پس از شنیدن صدای بوق ..و پیام های زیر ..پیغام بگذارید :

پیغام گیر حافظ :

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زآن زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور !

پیغام گیر سعدی:

از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم

پیغام گیر فردوسی :

نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب

پیغام گیر خیام:

این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!

پیغام گیر منوچهری :

از شرم به رنگ باده باشد رویم
در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگر پیغام پاسخ دهمت
زان پیش که همچو برف گردد رویم!

پیغام گیر مولانا :

بهر سماع از خانه ام رفتم برون.. رقصان شوم!
شوری برانگیزم به پا.. خندان شوم شادان شوم!
برگو به من پیغام خود..هم نمره و هم نام خود
فردا تو را پاسخ دهم..جان تو را قربان شوم!

پیغام گیر بابا طاهر:

تلیفون کرده ای جانم فدایت!
الهی مو به قوربون صدایت!
چو از صحرا بیایم نازنینم
فرستم پاسخی از دل برایت!



وپیغام گیر نیما :

چون صداهایی که می آید
شباهنگام از جنگل
از شغالی دور
گر شنیدی بوق
بر زبان آر آن سخن هایی که خواهی بشنوم
در فضایی عاری از تزویر
ندایت چون انعکاس صبح آزا کوه
پاسخی گیرد ز من از دره های یوش

پیغام گیر شاملو :

بر آبگینه ای از جیوه ء سکوت
سنگواره ای از دستان آدمی
تا آتشی و چرخی که آفرید
تا کلید واژه ای از دور شنوا
در آن با من سخن بگو
که با همان جوابی گویمت
آنگاه که توانستن سرودی است

پیغام گیر سایه :

ای صدا و سخن توست سرآغاز جهان
دل سپردن به پیامت چاره ساز انسان
گر مرا فرصت گفتی و شنودی باشد
به حقیقت با تو همراز شوم بی نیاز کتمان


پیغام گیر فروغ :

نیستم.. نیستم..
اما می آیم.. می آیم ..می آیم
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم.. می آیم ..می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که پیغام گذاشته اند
سلامی دوباره خواهم داد
     
  
مرد

 
احکام چت کردن !

* اگر مردی و زنی به قصد چت خصوصی وارد مسنجر شوند ، واجب است كه قبل از شروع چت ، صیغهء حلالیت مجازی بین آن دو جاری شود . این صیغه به صورت لوگو در دسترس همه افراد قرار می گیرد تا با كلیك به روی آن به صورت خودكار جاری گردد.
* كلیك كردن هر دو نفر مستحب است.


* بدیهی ایست كه این صیغه ، تنها تا باز بودن پنجرهء چت اعتبار دارد و با بسته شدن پنجره ، چه سهون و چه عمدن ، صیغه خود به خود فسخ می گردد.


* این نوع صیغه فقط مختص زنان بیوه می باشد.زنان بیوه مجاز به باز كردن همزمان دو پنجرهء چت یا بیشتر از آن نیستند.


* دختران و زنان متاهل فقط می توانند از صیغهء مجازی محرمیت استفاده كنند و حق استفاده از صیغهء مجازی حلالیت را ندارند ( چت در حد سلام و احوالپرسی و با درصد اروتیك كمتر) .
* صیغهء مجازی محرمیت ، همچون صیغهء مجازی حلالیت ، به صورت لوگو در محل مناسب قرار خواهد گرفت.
* تمام احكام جاری شدن و فسخ این دو نوع صیغه یكسان می باشد.


* مردان متاهل حق باز كردن بیش از چهار و مردان مجرد پنج پنجرهء توامان چت را ندارند.


* فرستادن هر نوع ایكون بعد از جاری شدن صیغه حلال می باشد.
* چنانچه ایكونی قبل از جاری شدن صیغه ارسال گردد ، این ایكون حرام زاده بوده و احكام ایكون های حرمزاده در مورد آن مصداق دارد.
* اگر به هر علت غیر ارادی ، مثل وقوع زلزله ، تسك كردن ناگهانی سیستم ، قطع شدن كانكشن یكی از دو طرف و قس الی الهذا ، ایكونی قبل از جاری شدن صیغه ارسال گردد ، احكام ایكون های حرامزادهء مشبهه بر آن صادق است.
* بستن پنجرهء چت به اختیار مردان می باشد . چنانچه زنی قبل از مرد اقدام به بستن آن بكند ، واجب است تا 4 روز عدهء پنچرهء بسته شده را به جا بیاورد . قبل از پایان عده ، حق چت با هیچ ذكور دیگری را ندارد.
* چنانچه زن متاهلی با یا بدون جاری شدن صیغهء مجازی حلالیت اقدام به چت با مردی بكند ، این چت به منزلهء زنای محصنهء مجازی بوده و حد سنگسار مجازی بر او لازم می گردد.
* اگر مردی اقدام به چت با زنی متاهل بنماید ، با علم به متاهل بودن زن ، حتی در صورت جاری شدن صیغهءمجازی حلالیت حد تعزیری شلاق اینترنتی بر او لازم می گردد.
* زنان و مردان مشمول صیغهء مجازی حلالیت ، در صورت چت كردن بدون جاری نمودن صیغه ، در بار اول و دوم و سوم به حد تعزیری شلاق اینترنی محكوم شده و در صورت تكرار در بار چهارم مصداق مفسد ( ه ) فی النت بوده و اجرای حكم اعدام اینترنتی بر آنان لازم است.
     
  
مرد

 
مناجات خواجه عبدالله رایانه ای

مناجات خواجه عبدالله رایانه ای


ای خدا hard دلم format نما
از فریب ناکسان راحت نما

جمله ویروسند مردمان دون
استغیرالله مما یفترون

فایل عشقت را کپی کن در دلم
deltree کن شاخه های باطلم

jumper روح خلائق set نما
گام هاشان در رهت ثابت نما

گر ز انفاست دلی scan شود
از شرور دید و دذ ایمن شود....



مناجات خواجه عبدالله رایانه ای


ای خدا hard دلم format نما
از فریب ناکسان راحت نما

جمله ویروسند مردمان دون
استغیرالله مما یفترون

فایل عشقت را کپی کن در دلم
deltree کن شاخه های باطلم

jumper روح خلائق set نما
گام هاشان در رهت ثابت نما

گر ز انفاست دلی scan شود
از شرور دید و دذ ایمن شود

بهر روی زرد سیمین تن فرست
بهر دم‌های پر آستر fan فرست

ای خدا file عذابت run مکن
با ضعیفان هیچ جز احسان مکن

از همان صبحی که اول گل دمید
بی نیاز از cod خدایش آفرید

کارگاه آفرینش cod نداشت
ram نبود و mouse آن همpad نداشت

عشق گل حق در دل بلبل نهاد
بر شقایق داغ چون lable نهاد

system عشقش بری از هرerror
گوهر مهرش در سینه همچو دُر

عشق نرم افزار راه انداز ماست
عشق password و وصال کبریاست

خالی از عشق و محبت دل مباد
بی صفا چون عاصی intel مباد

بهتر آن باشد سرودن ول کنم
زین تن خاکی دَمی dos shell کنم
     
  
مرد

 
یک داستان غم انگیز!

داستان ما داستان یك دانشجو است كه توانست در 5 ترم فارغ شود، امیدواریم داستان هیچ كدام از شما به مانند این داستان نباشد؛

ترم اول: خوشحالی- شادی- قبول شدم- «تبریك»- كیف سامسونت- كلاس گذاشتن- خودبزرگ بینی- اعتماد به نفس كاذب- بحث سیاسی، فرهنگی- آدم حسابی- فرهیختگان جامعه- نخبگان مملكت- آینده سازان كشور- روزنامه- جزوه- كتاب- درس- نت برداری- حضور، غیاب- صندلی ردیف اول- سرچ تحقیق در سایت گوگل- امید به آینده- تلفن به مامان:"مامان! دانشگاه خیلی خوبه!"

ترم دوم: سلام- خوبی؟- دختر،پسر- اكبری- صالحی- احمدی- این خوبه- اون بهتره- انتخاب اصلح- فردا قشنگه- حضور،غیاب- آیینه- آب شونه- عطر- ادكلن- آینه- گرفتن جزوه- صندلی ردیف وسط- بازم سلام- چت- اوه آخر ترمه!- شب امتحان- معدل 12- تلفن به مامان:"مامان! دانشگاه بد نیست!"

ترم سوم: تریپ پروانه ای- ندا- كافی شاپ- قرار- نیومد-قرار- ایندفعه اومد- ضدحال- رفت(به همین راحتی!)- غصه- دلتنگی- افسردگی- دوست بد- سیگار- كلاس دودره- واسه من هم حاضر بزن- شب امتحان- جزوه ندارم- تقلب- ده- مشروط- تلفن به مامان:" میگذره!"

ترم چهارم: مخ زدن- نگین- افسانه- آرزو- المیرا- ردیفه!- سیگار- دود- بنگ- حوصله ندارم- بی خیالی- غیبت- غیبت- غیبت- صحبت با استاد- تقلب- ده- اتاق استاد- مشروط- مامان زنگ می زنه:"پسرم خوبی؟!"

ترم پنجم: خواب- بیداری- خونه- سیگار- بی حوصلگی- زغال خوب- تبدیل شدن به یك رفیق ناباب برای بقیه- خواب- بیداری- خونه- بی حوصلگی- ذغال خوب- خواب ... خواب ... خواب ... خواب ... – نه انگار بیدار بشو نیست، مرده!!- از مرده شور خونه تلفن به مامان:"بیاین،بچه تون رو ببرین!"

و اینگونه بود كه این دانشجو در پنج ترم توانست فارغ شود ... البته از زندگی!!
     
  
مرد

 
جوادترین های سال

جوادترین اسم:در این زمینه هیات داوران به علت انبوه اسامی كار دشواری را پیش رو داشت اما پس از رایزنی های فراوان از میان شیر علی،قلی ،انریكو و ثابت جایزه به اسم قباد اهدا شد

جوادترین سرگرمی:داوران در این بخش از میان دوردرجا،چت،تك چرخ،قلیون و منچ جایزه را مشتركا به چت و قلیون اهدا كرد

جوادترین ساز:نامزد های این بخش گیتار،بوق بیابونی،كمونچه ،گیتاربیس و سه تار بود كه داوران محترم جایزه را لایق گیتار دانست

جوادترین خواننده غیر مجاز سال: در این قسمت هیات داوران با تقدیم دیپلم افتخار به حسن شماعی زاده،جایزه جو اد بلورین را با اكثریت ارا به داوود بهبودی تقدیم كرد

جوادترین البوم سال: تنها قسمتی كه داوران بدون هیچگونه اختلاف نظر به نتیجه رسیدند....البوم دیوونه منصور

جوادترین اهنگ سال: در حالی كه همه نفس ها در سینه حبس شده بود تیم داوری با تقدیم دیپلم افتخار به اهنگ نون ودلقك جایزه اصلی را به علی رضا عصار و اهنگ خیال نكن نباشی بدون ت

جایزه ویژه:در این قسمت به خاطر یك عمر فعالیت جوادی و گسترش مسلك جواد جایزه ویژه به عباس قادری اهدا شد.قادری در حالی كه اشك در چشمانش حلقه زده بود به روی صحنه امد و در میان شور و حال عرفانی مردم جایزه را دریافت كرد

جواد های مطبوعات: جوایز با دقت تمام اهدا گردید...روزنامه خبر ورزشی،ستون پنجره نقره ای و امیر مهدی ژوله در بخش های جواد ترین نشریه و ستون و نویسنده به حق خود رسیدند

جواد ترین گزارشگر سیما: در حالی كه به علت شایسته بودن همه میرفت كه كار به دعوا بكشد جایزه به جواد خیابانی اهدا گردید.جواد پس از دریافت جایزه گفت: این جایزه را كه حاصل یك عمر تلاش میدانم به استادم اسكندر كوتی تق دیم مینمایم.در ضمن من شریك تجاری مهندس نیستم

جوادترین سایت سال: هیات داوران ضمن سپاس از سایت پندار، به علت گرافیك واستانداردهای كامل جوادی جایزه را به سایت چلچراغ پیشكش كرد

جوادترین كتاب سال: داوران در اقدامی عجیب جایزه را مانند سال گذشته به اقای مهندس برای كتاب اهنگ برای موبایل تقدیم نمود.كتابی كامل كه در ان انواع اهنگ ها از موتزارت و باخ گرفته تا ویرون بشی ای دل و بدنام وپلنگه موجود است تا روی گوشیتان(????) نصب و از نوای رویایی ان لذت برید

جوادترین صحنه سال: صحنه ای كه شهرام خان ناظری با ان سیبیل خاص!! و عینك قرمز در تلویزیون ظاهر شد و شعر فردوسی را در میان بهت همه ما اشتباه خواند(پی افكندم از نظم كاخی بلند..كز اب و اتش!!!!!!! نیابد گزند

جوایز بخش های جانبی: داوران جواد بلورین را به عمو رحیم به عنوان شیرینی فروشی ،حس ن روباه به عنوان جواد قهرمان،تكیه كلام(جونه تو سالاره)،مانتو خفاشی در بخش پوشاك، ادكلن بیك،لاستیك وكفش سفید،یخ در بهشت وخاكشیر(مشتركا) برای نوشیدنی گوارا اهدا شد

جوادترین فوتبالیست سال: مهمترین جایزه..خیلی ها دوست داشتند جای این برنده رویایی بودند.به همین دلیل داوران نفر برگزیده این بخش را برای افزایش هیجان در انتها اعلام نمودند.نیكبخت واحدی در حالی كه تل قشنگش را با ان چسب دماغش ست كرده بود جایزه را دریافت كرد.در حالی كه اكثریت یوزپلنگ های سالن را بغض و گر فرا گرفته بود

بیانیه هیات داوران با صدای بهرام شفیع قرائت شد و در ان ارزو كردند كه سالی مملو از جواد و بدور از هرگونه تیتیش باشیم.شفیع نیز به علت برگزاری موفق مراسم به شدت از سوی حضار تشویق شد

و سرانجام رییس دائمی هیات داوران در میان فریاد های مردم برای نصیحت پشت میكروفون تشریف فرما شدند. مسعود خان كیمیایی حرف های مهمی ایراد كردند كه به علت تكراری بودن بی خیال
     
  
مرد

 
پنجاه راه برای بازی کردن با اعصاب دیگران

روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی كه غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند
وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین
کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید
همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین
جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین
روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین
از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه
در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین
به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین
وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین
وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین
موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین
ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین
بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین
شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین
اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین
وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته
صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین
روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین
وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده
وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود
چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین
بادکنک بچه ها رو بترکونین
مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین
وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد
بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین
کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره
ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد كنین
توی كنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
هر جایی كه می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستكش دوستتون بهتره
حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین
نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین
دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنین
عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنین
پیچهای كوك گیتار دوستتون رو كه ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین
با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش كه اونطرف خیابونه رو بپرسین
شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنین
موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارین
توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین
شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسكه رو تعریف كنین
توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین
توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبریت فرو كنین
جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض كنین
یكی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق كنین
توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین كه هر چی شعر بلده بخونه
چراغ توالتی كه مشتری داره و كلید چراغش بیرونه رو خاموش كنین
ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون كه ازش گرفتین زیراكس كنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین
     
  
صفحه  صفحه 6 از 40:  « پیشین  1  ...  5  6  7  ...  39  40  پسین » 
شوخی و سرگرمی

Interesting Reading | مطالب و خواندنیهای جالب

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA