انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 8 از 40:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  39  40  پسین »

Interesting Reading | مطالب و خواندنیهای جالب


مرد

 
چگونه به وسیله اورکات بچه با حال شویم

اولین قدم برای بچه باحال شدن شما این هست که رفیقتون که عضو اونجاست دعوت نامه براتون بفرسته. بعد که شما برای ثبت نام رفتین یه هو میبینین چند فرم به زبون خارجی هست ولی شما که اندازه بز هم زبون خارجی بلد نیستین. برای همین میرین سراغ لغت نامه های خارجی ولی متوجه میشین که بازم اندازه بز هم نمیفهمین. واقعا چقدر عجیبه این اورکات. جلّ الخالق. بالاخره تو فک و فامیل یه نفر رو پیدا میکنین که زبون خارجی بلده. بد هر قسمت رو باید خیلی خفن پر کنید که یعنی شما خیلی بچه باحالین. مثلا شما هم مثل هر ننه قمر دیگه ای از خصوصیات شخصی شما باهوش هست
برو تو آیینه به اون قیافت نگاه کن. تو باهوشی؟ آخه قشنگ تو میای یه کلمه حرف بزنی نفس تنگی میگیری و آب دهنت تا زانوت داره کش میاد
یا مثلا تو قسمت موسیقی مورد علاقت باید اسم های خواننده های اجق وجق که هیچکی نمی شناسه رو بنویسی.. خدایی نکرده ایرانی ننویسی ها... اگه آهنگای بچه باحالای الان رو میخوای هم باید
muse, radiohead , anathema , tool , opeth
رو بنویسی. آره منم میدونم یه دونه از آهنگاشم گوش نکردی ولی بنویس. هر کی هم ازت پرسید اینا چیه نوشتی بهش بگو " این گروها واقعا در زمینه موسیقی غوغا کردند". بعد هر سوالی پرسید هی همین جمله رو تکرار کن دیگه بیخیال میشه

برای فیلم های مورد علاقت که فیلم پدر خوانده یک و دو و سه که رو شاخشه. بعد دو سه تا فیلم ایتالیایی هم بزن تنگش. در ضمن من یه نکته مهمی رو گوش زد کنم که لزومی نداره تو فرم شما هر جای خالی که میبینین پر کنید. من مثلا یه فردی رو دیدم که اینقدر اُس و مشنگ تشریف داشت که شماره تلفن خونه و موبایل باباش رو با آدرس خونه نوشته بود. دیگه جو نگیره

بعد می رسیم به عکس. شما باید برین آلبوم عکساتون رو زیر و رو کنید تا یه عکس قشنگ و خوشگل و اینا پیدا کنید. بعد از کلی جستجو می بینید که عمراً همچین عکسی وجود نداره. تو همه عکس ها به طرز عجیبی شما عین یه تیکه مدفوع افتادین. چون شما اصولا آدمی هستید که تو عکسا بد میفتین. خدایی نکرده شما زشت و انتر نیستی.. ابدا. برای همین باید بیخیال عکس های در دسترس باشین و ابتکار بزنین. نحوه ابتکار زدن این هست که کله رو با تیغ کچل کنید و از پشت از کله عکس بگیرین. این یعنی شما خیلی خفن و باحالین.یا نمیدونم فوتوشاپ رو بردارین عکستونو فِدِر بزنین.. دماغ و کوچیک کنید و از این کارا.اگه دیگه خیلی جواط و پرت باشین میتونین برای با مزه بازی عکس آدمای معروف رو بزارین
مثلا به جای عکستون عکس امینم ، دیوید بکام و ... رو بزارین و وای چقدر هم خندس. من الان یادش میفتیم از زور خنده نمیتونم درست تایپ کنم. یه جور دیگه عکس هم که بیشتر به درد خانوم های عزیز میخوره اینه که مثلا عکسای بدون لباس و اینا از خودشون بگیرن. کسایی که این کارو میکنن یعنی اینکه واقعا روشن فکرن.. فقط محض احتیاط موقع عکس یه پاکت سرشون بکشن که تو ذوق بیننده نخوره. دقت کنید که هر چی شما لخت تر باشین روشن فکر ترین. مثلا من همین چند وقت پیشا یه خانوم محترم و خیلی روشن فکر ایرانی رو دیدم. این خانوم اینقدر روشن فکر بود که فکر کنم صاحب مکتب هم بود. من خودم شخصا ارادت عجیبی نسبت به خانوم های روشن فکر دارم. به غیر از روش های بالا میتونید از اعضای مختلف بدن هم عکس بگیرین. مثلا پاهاتونو آب و جا رو کنید و لاک بزنین و از کف پاتون عکس بگیرین و خوشحال باشین. یا اینکه اگه دوربین عکاسی یا چیزی از این قبیل دارین توی عکس به طرز فجیعی تابلو کنیدش. بعضی آدم های دلقک هم هستن که به جای عکس خودشون عکس جک و جونور و سگ و .. اینا هم میزارن. به علاوه اینا هم میتونید عکسی که تو کشور خارج گرفتین تو اورکات بزارین و زیرش هم پر رنگ بنویسین "من در کشور خارج" فقط هر کاری می کنید دیگه از جلوی عکستون میله زندان رد نکنین بعد بنویسین
wanted
.. باباخیلی ضایع و جواطه دیگه.. اه

دیگه بقیه کار خیلی آسونه. تو الان تقریبا یه نیمه بچه باحال هستی. قدم بعدی اینه که باید راه بیفتی توی اورکات عین گاو همه رو add کنی. روی کلمه گاو دوباره تاکید میکنم. اصلا نگاه نکن طرف رو می شناسی یا نه. فقط هدف تو اینه که عدد کنار دوستان باید بالا بره.. همین. احتمالا در این مسیر شما با مانع هایی هم مواجه میشین که مثلا بعضی ها محل سگ هم به شما نمیزارن یا حتی ایگنور می کنن. ولی شما اصلا دلسرد نشین و به خدا توکل کنید زیرا دل آرام گیرد به یاد خدا

برای اینکه مردم فکر نکنن شما آدم چلمنگی هستین و فکر کنن شما خیلی حالیتونه و اینا باید تو گروه های مناسبی عضو بشین تو این گروها یه ذره چرخ بزنین بعد عکس هر آدم پیری رو دیدین که خیلی متفکر هست جوین بشین. چرا؟ چون احتمالا سیاست مدار بوده یا آزادی خواه و کلی هم کلاس داره. هر اسمی هم دیدین که آخرش یسم داره که احتیاط واجب باید جوین بشین. هر کی هم ازتون پرسید که این کیه ؟ شما بگین " این افراد واقعا در زمینه سیاست غوغا کردند. " هر سوالی پرسیدند هی اینو تکرار کنید بعد اگه دیدین داره تابلو میشه بگین"این امر اجتناب پذیره برای همین من مشمئز شدم" این دیگه خیلی خفنه.. اینو بگی یارو کم میاره و پی میبره که تو واقعا کارت درسته. بعد در ضمن مرتب برای شما میل میزنند که
« اگر متولد سی ام اسفند هستین عضو گروه متولدین سی اسفند شوید»
« اگر پشم های پای شما قرمز هست عضو گروه پشم قرمزان شوید»
« اگر پدر شما اخلاق بدی دارد عضو گروه پدر سگان شوید»
« اگر شما به حسن علاقه دارید عضو گروه طرفداران حسن شوید»
« اگر رو بازوی چپ مادر شما جای گاز پسر همسایه هست عضو گروه مادر به خطاهان شوید»
این گونه میل ها واقعا میل های جالبی هست و آدم از دیدنشون خستگی روزانه از تنش بیرون میره

یادت باشه که باید تو فان همه باشی. چون وقتی فان همه هستی یارو تو رو درواسی قرار میگیره و اونم فان تو میشه. اینجوری حداقل فان هات زیاد میشه. واسه قلب و یخ و اون کله زردا هم نگران نباش. منم درد تو رو میدونم. میدونم که میری تو دستشویی و نگاه میکنی و میگی آخه من که اون اصلا کاری رو ندارم پس چه طوری می تونم از اون قلب های سکسی بگیرم. یا مثلا با مزه ترین تیکه من تو عمرم این بوده که به یه دختره تو خیابون گفتم "سامانتا.. پپسی میخوای یا فانتا ؟" بعدشم یک ساعت و نیم خندیدم. اما نگران نباشین. برای شما برنامه ویژه ای در نظر گرفته ایم. بله برای این کار باید شما با رفیق های جوادتون جمع بشین و همه به هم هی یخ و قلب و از این چیزا بدین. بعد مال همتون زیاد میشه بعد هر کی شما رو میبینه میگه یا حضرت عباس(ع)... چقدر اینا بچه باحالن

به غیر از موارد بالا شما باید برین پیش دوستاتون و هی نظرای خوب خوب براشون بدین. که همون
Testimonials
هست.حتما در این مواقع یک عدد دسمال یزدی داشته باشید که باعث تسریع در باحال شدن شما می شود و تا آنجایی که میتوانید آن عضو مبارک را مالش دهید. من به علت ذیق وقت قبلا چند نمونه آماده کردم که توجه شما را به آن جذب میکنم
« در مرداب تنگ و تاریک زندگی غرق بودم که دستی نورانی به طرفم اومد و منو نجات داد. اون دست کسی نبود به جز حسن.. حسن بهترین دوست منه. دوستدار همیشگی تو ثریا
« داشتم از خیابون رد می شدم که نزدیک بود ماشین بهم بزنه... ثریا بهترین دوست منه. ارادتمند تو حسن

بعضی از نظرات هم جنبه خنده و شوخی دارن که واقعا خیلی خنده داره. من اینا رو که میخوندم از زور خنده کبود شدم
« ببین!! اگه تو اینقدر خوشگلی!.. نکنه که مشگلی!!!؟ یو هاهاهاها

به به تو چقدر باحالیا!!! .... بپا یه وقت نری تو باقالیا!! هه هه هه هه

بله.. واقعاً آدم لذت می بره
     
  
مرد

 
همه چیز در مورد پلیس

بیشترین صحبتی كه پلیس می كند : حركت كن

ـ بیشترین نظم و انضباط ترافیك : فقط جایی كه پلیس دیده می شود

ـ احساس بعد از جریمه شدن : بد شانسی

ـ دوست داشتید پلیس بودید؟ نه خیلی سخته

ـ اگه پلیس بودید چه می كردید ؟ با دقت و پشتكار درست كار می كردم

ـ سخت ترین كار پلیس : ایستادن در چهار راه های كثیف تهران

ـ بیشترین جریمه : مد روز ـ چراغ زرد ـ موبایل

ـ پركارترین پلیس : پلیس تهران

ـ مجهزترین پلیس : پلیس آلمان

ـ شیك ترین پلیس : پلیس آمریكا

ـ پلیس بد داریم: بله تعداد انگشت شماری حرمت این لباس را نمی شناسند

ـ پلیس خوب داریم : زیاد

ـ امكانات پلیس خوب : واسه این شهر كه بی فرهنگی در ترافیك رشد كرده خیلی كمه

ـ وقتی پلیس تو جاده پشت سر شماست : همه قوانین را رعایت می كنم

ـ وقتی پلیس پشت سر شما نیست : بعضی از قوانین را رعایت می كنم

ـ وقتی پلیس نباشه : افتضاح
     
  
مرد

 
من بهت شک دارم

به روش اراذلی یا جواتی

مرد : صد بار نگفتم وقتی من نیسم نرو بیرون ! ها‌ ؟؟
زن : غلط كردم ! گه خوردم ! توروخدا نزن
مرد : چرا تیلیفون همش اشغاله ؟! با كی لاس میزنی عوضی ؟
- زن : به خدا اگه این تلفن نباشه از تنهایی دق میكنم
مرد : به چپم كه دق میكنی ! خودت بمیری بیتره ! خونتم نمیوفته گردن ما
زن : خداااااااااااااا ! منو بكش راحتم كن
مرد : از صب تا شب جون میكنم كه یه لقمه نون بیارم تو این خونه ! نمیشه یه شب نشاشی تو اعصاب ما ؟؟!! ها نمیشه ؟
زن : به خدا دیگه نمیتونم ... دیگه بسه ... میرم خونه بابام
مرد : ای شاشیدم تو صفحه اول شناسنامه بابات ... هرررررررررررررری


به روش رشتی - ته غیرت

مرد : خانوم جان ببخشیدا ! عذر میخواما ! شما دیشب تا حالا كجا بودین ؟
زن : خونه عفاف ! مشكلیه ؟
مرد : نه خانوم جان خیلیم خوبه ! بالاخره شما هم استخدام دولت شدی
زن : ببینم كسی به من زنگ نزد !؟
مرد : عباس آقا جند بار زنگ زد ! گفتم نیستی ! كلی فوش داد بهت
زن : بابا جون یكم هم بكش یه كاری دستو پا كن واسه خودت
مرد : خانوم جان هر چی شما بگی ! اصلا اگه شما بخوای شبا تو كوچه میخوابم
زن : لوس نكن خودتو حالا ! پاشو اون ?? كیلو كون رو تكون بده یه چایی ور دار بیار
مرد : چشب خانوم جان ! میخوای دو تا بیارم اصن ؟
زن : راستی ببین امشب ساعت ? قرار دارم اون شورت گول گولیمو شستی؟
مرد : حانوم جان جسارته ها ! فضولیه ! با كی قرار دارین ؟
زن : با عباس اقا ! به تو ربطی داره ؟
مرد : آها خانوم جان خیالم راحت شد ! منو عباس آقا نداریم كه
زن : ولی خودمونیما دماغت خیلی ضایست
مرد : چی ؟! چی ؟! دماغ من ؟! توهین میكنی ؟! دماغ مسئله ناموسی نیست كه بشه به
همین راحتی ازش گذشت ! اصن ‍خانوم جان من میرم خونه ننم
زن : به سلامت ! عباس از تو كمد بیا بیرون


به روش تركی - نمنه

مرد : فكر كردی من نمیدانم ؟! فكر كردی من خرم ؟! شعور دارم ؟
- زن : ببین من هیچ گونه بیگناهم ! كاری نكردم
مرد : آخه من بدون بی دلیل كه بهت گیر نمیدم ! میدم ؟
زن : اونشو من نمیدونم ! فقط اینو بگم كه من به تو وفادارم
مرد : الله اكبر ! خود درخت كرم میریزه ها ! خجالت بكش زن
زن : اگه باورت نمیشه خوب طلاقم بده
مرد : بیبن كشیدن تو به دادگاه واسه من مثل كشیدن مو از ماسته
زن : من به این چیزاش هیچ كاری بیلمیرم
مرد : ای پوخ گویوم سوزون آقزووا
زن : سیكتیر بابا

به روش سوسولی - ایش

مرد : چرا انقد دیر كردی ؟ دلم هزار را رفت ! آرایشگاه نبودی مگه ؟
زن : اوا این چه سوالیه ؟ خب معلومه آرایشگاه بودم ! مگه به من شك داری ؟
مرد : چه حرفا میزنی !! من به تو بیشتر از خودم اعتماد دارم
زن : آخه میدونی چی شد ؟ از آرایشگاه تا خونه پیاده اومدم كه آرایشم خراب نشه
مرد : اوا خوب كردی ! انقد نگران شدم ! فكر كنم فشارم افتاده پایین
زن : آخ بمیرم الهی ! تو راه كه میومدم یه چند تا از این عوضیای جلف لجن بهم تیكه انداختن منم جوابشونو ندادم
مرد : خوب كاری كردی ! از این آدما خیلی زیاد شده ! فقط بلدن جلف بازی در بیارن
زن : حالا تو خودتو خیلی ناراحت نكن بچت میوفته
مرد : اوا خیلی بدی تو
     
  
مرد

 
نامه مامان غضنفر به غضنفر

گضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد. بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند

وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم. پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی 10 کیلومتری خانه ما اتفاق میافته. ما هم 10 کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد. آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان

آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش 4 روز طول کشید ،‌دومیش 3 روز . ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید

گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم. آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم

پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز 800،‌ 900 نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله. هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه

ببخشید معطل شدی. جعفر خان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت

دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن. این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،‌اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی

اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره . فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی

راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن. حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده

همین دیگه .. خبر جدیدی نیست
قربانت .. مادرت

راستی:‌گضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم
     
  
مرد

 
ضد حال یعنی چی؟

ضدحال یعنی وقتی یه قرار لطیف تو اینترنت داری وصل نشی

ضدحال یعنی وقتی منتظر فیلم مورد علاقت هستی برق بره

ضدحال یعنی بعد از کلی مصیبت که بابات برات موبایل ثبت نام کرده همه سیمکارتا بیاد جز مال تو

ضدحال یعنی روز تولدت دوست پسرت جلوی دوستات فقط یه شاخه گل بهت بده و تو هم جلو همه سوسک بشی

ضدحال یعنی دوست دخترتو بیرون با یه پسر دیگه ببینن

ضدحال یعنی یه جلسه سر کلاس نری فقط همون یه جلسه استاد حضور غیاب کنه

ضدحال یعنی با شکم گرسنه بری تو صف ژتون تموم کرده باشن

ضدحال یعنی یه هفته قبل از اینکه جشن تولد بگیری خاله مامانت فوت کنه

ضدحال یعنی قبض تلفن بیاد 987979543456547979794654687 تومن...!! مثل قبض تلفن وموبایل امیر حجوانی

ضدحال یعنی بعد از کلی مخ زدن تو اینترنت همینکه بیای به نتیجه برسی اشتراکت تموم بشه

ضدحال یعنی با.۹.۷۵ افتادن

ضد حال یعنی یه مانتو خوشگل بخری همون روز اول گیر کنه به صندلی پاره بشه

ضدحال یعنی صبح ساعت ۷ بری سر کلاس استاد نیاد

ضدحال یعنی شرطی بیدل بزنی امتیازت بشه ۲۵

ضدحال یعنی بعد اینکه کلی افه زبان اوومدی نمره زبانت بشه ۱۰

ضدحال یعنی داداش کوچیکت ۲شاخه مودمو اشتباهن بزنه تو پریز برق

ضد حال یعنی بری عروسی خانمها و اقایون جدا باشن

ضدحال یعنی تو اتاقت فیلم نگاه میکنی همینکه میرسه جای.........مامان یا بابا بیاد تو

ضدحال یعنی هیستوری رو پاک نکنی همه ایمیلاتو داداشه فضولت بخونه

ضدحال یعنی نفر ۱1کنکور شدن

ضدحال یعنی کارگردان شدن حنا مخملباف

ضدحال یعنی کاندید شدن رفسنجانی برای انتخابات مجلس

ضدحال یعنی خواننده شدن میناوند

ضدحال یعنی حسنی امام جمعه ارومیه

ضدحال یعنی پژو آر- دی

ضدحال یعنی فیلم ژاپنی

ضدحال یعنی عشق یه طرفه

ضدحال یعنی گل خوردن دقیقه 92 مثل گل اس اس به پس پس

ضدحال یعنی صبح روزی که با دوستات میخوای بری کوه بارون بیاد

ضدحال یعنی از سرویس دانشگاه جا موندن

ضدحال یعنی با ماشین بابا جریمه شدن

ضدحال یعنی سلام کنی جوابتو ندن

ضدحال یعنی عینکت سر جلسه امتحان بیفته زمین بشکنه

ضد حال یعنی سر جلسه امتحان خودکارت تموم بشه

ضدحال یعنی با دوست دخترت بری کافی شاپ دخترخالتو ببینی

ضدحال یعنی تاکسی سوار شی وسط راه بنزین تموم کنه


ضدحال یعنی دفترچه تلفنتو گم کنی

ضد حال یعنی اونیکه خیلی دوستش داری رو نتونی ببینی
     
  
مرد

 
من که می دونم منظورش چی بود

شنبه:همون لحظه که وارد دانشکده شدم متوجه نگاه سنگینش شدم. هرکجا می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم دراومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کردو گفت: ببخشید

من که میدونم منظورش چی بود. تازه ساعت 5/9 هم که داشتم بورد رو میخوندم اومد پشت سرم شروع به خوندن بورد کرد.آره دقیقا می دونم منظورش چیه. اون میخواد زن من بشه

بچه ها میگفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم

یکشنبه:امروز ساعت 9 به دانشکده رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانومی پشت سرم نشسته بود و با رفیقش می گفتن ومی خندیدن. تازه به من گفت ببخشید آقا میشه شیشه پنجرتونو ببندین. من که میدونم منظورش چی بود. اسمش رو میدونستم اسمش نرگسه

مثل روز معلوم بود که با این خنده هاش میخواد دل منو نرم کنه که بگیرمش. راستیتش منم از اون بدم نمیاد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم با نرگس هم ازدواج کنم

دوشنبه:امروز به محض اینکه وارد دانشکده شدم سر کلاس رفتم. بعد از کلاس مینا یکی از همکلاسیهام جزوه منو ازم خواست.من که میدونم منظورش چی بود.حتما مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه. راستیتش منم ازش بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم

سه شنبه:امروز اصلا روز خوبی نبود. نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا. فقط یکی ازم پرسید آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟ من که میدونستم منظورش چی بود. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی بود احتمالا استقلالیه

وقتی جریان رو به دوستم گفتم به من گفت: ای بابا ! بدبخت منظوری نداشته. ولی من میدونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش میشه حالا به کوری چشم دوستم هم که شده هجور شده با این یکی هم ازدواج میکنم

چهارشنبه:امروز وقتی داشتم وارد سلف می شدم یک مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوره به دانشگاه ما اردو اومدند. یکی از دخترای اردو از من پرسید ببخشسد آقا! دانشکده پرستاری کجاست؟ من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستی خودم موندم که چطوراین دختر ساوجی هم منو شناخته و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون تصمیم گرفتم هرطور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره از عشق من پیر میشه

پنج شنبه:یکی از دوستای هم دانشکده ایم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد. من که میدونستم منظورش از این نوشابه خریدن چیه. میخوا د که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرا قبول کنم

جمعه:امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسی بزرگ خودم رو می دیدم. اجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتم رو توی کاسه عسل فرو میکردم که... مادرم یکهو از خواب بیدارم کرد و گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نانوایی بودم دختر خانومی ازمن پرسید ببخشید آقا صف پنج تایی ها کدومه؟

من که میدونم منظورش چی بود اما عمرا اگه باهاش ازدواج کنم

راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نانوایی بیاد زیاد خوشم نمی آد

شنبه:امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم واومدم که راه بیفتم که مادرم گفت: نمی خواد بری دانشگاه. امروز نوار مغزت آماده است برو از بیمارستان بگیر. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون مردم میگن من مشکل روانی دارم

وقتی به بیمارستان رسیدم از خانوم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت آقا لطفا چند دقیقه صبر کنید. من که میدونستم منظورش چی بود
     
  
مرد

 
آیا میدانید؟

میدانید چرا ناپلئون همیشه از كمر بند قرمز استفاده میكرده و این كه حكمت كمربند ناپلئون چیست ، این سوال برای خیلیها پیش آمده و جواب آن فقط یك جمله است : از كمربند قرمز استفاده میكرده تا از افتادن شلوارش جلوگیری كند

چرا روی آدرس اینترنت به جای یك دبیلیو، سه تا دبیلیو می‌گذارند؟ چون كار از محكم‌كاری عیب نمی‌كنه

آخرین دندانی كه در دهان دیده می‌شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی

چطور می‌شود چهارنفر زیر یك چتر به‌ایستند و خیس نشوند؟ وقتی هوا آفتابی باشد این كار را انجام دهند

اگر سر پرگار گیج برود چه می‌كشد؟ بیضی

چرا لك‌لك موقع خواب یك پایش را بالا می‌گیرد؟ چون اگر هر دو را بگیرد، می‌افتد

چرا دود از دودكش بالا می‌رود؟ چون ظاهرا چاره دیگری ندارد

شباهت نون سوخته با آدم غرق شده و زنی كه حامله شده چیه؟ هر سه تاشونو دیر كشیدن بیرون

شجاع‌ترین مرد جهان كیست؟ امام جمعه قزوین

فرق باطری با مرد چیست؟ باطری اقلا یک قطب مثبت داره ولی مرد هیچ چیز مثبتی نداره

اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده چیست؟ طلاق

چه طوری زیر دریایی بعضیها رو غرق می‌کنن؟ یه غواص میره در می‌زنه

ناف یعنی چه؟ ناف نمره صفری است كه طبیعت به شكم بی‌هنر داده است

خط وسط قرص برای چیه؟ برای اینكه اگه با آب نرفت پایین با پیچ‌گوشتی بره

اگه یه نقطه آبی روی دیوار دیدید كه حركت می‌كند چیست؟ مورچه‌ای است كه شلوارلی پوشیده

بعضیها را چگونه برای همیشه می‌شود سر كار گذاشت؟ در دو روی یك كاغذ می‌نویسم: «لطفاً بچرخانید

چرا بعضیها همیشه 18تایی به سینما می‌روند؟ برای اینكه برای زیر 18 ممنوع بود

چرا بعضیها با دو دستشان دست می‌دهند؟ چون فرق دست راست و چپشونو بلد نیستند

چرا فیل از «سوراخ سوزن» رد نمی‌شه؟ برای اینكه ته دمش «گره» داره
     
  
مرد

 
جذابیت های منحصر به فرد تهران

در هفته گذشته اعلام شد که تهران یکی از ده شهر نامطلوب جهان برای سکونت شناخته شد. اما تهران جذابیت های منحصر بفردی هم دارد که در هیچ جای دنیا نظیر ندارد


تهران تنها شهری است که در آن می توانید وسط خیابانهای آن نماز بخوانید، وسط پارک شام بخورید، در رستوران به دیدن مانکن های لباس های مدل جدید بروید، در تاکسی نظرات سیاسی تان را بگویید، در کوه برقصید، اما برای ملاقات با نامزدتان باید به یک خانه خلوت بروید


تهران تنها شهری است که در آن دو نفر روی دوچرخه می نشینند، چهار نفر روی موتورسیکلت می نشینند، شش نفر توی ماشین می نشینند، ۲۵ نفر توی مینی بوس می نشینند و ۶۰ نفر سوار اتوبوس می شوند


تهران تنها شهری است در دنیا که پیاده ها حتما از وسط خیابان رد می شوند، اتومبیل ها حتما روی خط عابر پیاده توقف می کنند و موتورسیکلت ها حتما از پیاده رو عبور می کنند


تهران تنها شهر دنیاست که در آن همیشه همه چراغ ها قرمز است، اما هر کس دوست داشت از آن عبور می کند


در تهران از همه جای ماشین ها صدا در می آید، جز از ضبط صوت آنها


در تهران هیچ جای زنها معلوم نیست، با این وجود مردها به همه آن جاهایی که دیده نمی شود هم نگاه می کنند


همه در خیابان ها و پارک ها با صدای بلند با هم حرف می زنند، جز سخنرانان که حق حرف زدن ندارند


تهران تنها شهری است در دنیا که همه صحنه های فیلمهای بزن بزن را در خیابان های شهر می توانید ببینید، اما تماشای این فیلمها در سینما ممنوع است


مردم وقتی سوار تاکسی می شوند طرفدار براندازی هستند، وقتی به مهمانی می روند اصلاح طلب می شوند و وقتی راه پیمایی می کنند محافظه کارند و وقتی سوار موتورسیکلت می شوند راست افراطی می شوند


رانندگی در تهران مثل سیاست ایران است، هرکسی هر کاری دلش بخواهد می کند، اما همه چیز به کندی پیش می رود


ماشین ها در کوچه های تنگ با سرعت ۷۰ کیلومتر حرکت می کنند، در خیابانها با سرعت ۲۰ کیلومتر حرکت می کنند و در بزرگراهها پارک می کنند تا راه باز شود


و تهران تنها شهری است در دنیا که در شمال شهرمردم در سال ۲۰۰۸ میلادی زندگی می کنند و در جنوب شهر در سال ۷۰ هجری قمری
     
  
مرد

 
چند درس اخلاقی


درس اول : یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند... یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه... جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم... منشی می پره جلو و میگه «اول من ، اول من!... من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم»... پوووف منشی ناپدید میشه... بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: «حالا من ، حالا من!... من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای آبجو داشته باشم و تمام عمرم حال کنم»... پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه... بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه... مدیر میگه: «من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن

نتیجهء اخلاقی اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه




درس دوم: یه کلاغ روی یه درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد... یه خرگوش از کلاغ پرسید: منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم و هیچ کاری نکنم؟ کلاغ جواب داد: البته که می تونی!... خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد... یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد

نتیجهء اخلاقی: برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی ، باید اون بالا بالاها نشسته باشی




درس سوم: یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش... راهبه سوار میشه و راه میفتن... چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه... راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار... کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه... چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده... راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!... کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه... بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: «به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن... کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی می رسی

نتیجهء اخلاقی اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی




درس چهارم: بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه... همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود... تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان ۱۰۰۰ دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین!... بعد از چند لحظه تفکر ، زن پیتر حوله رو میندازه و رابرت چند ثانیه تماشا می کنه و ۱۰۰۰ دلار به زن پیتر میده و میره... زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و به حمام برگشت... پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود... پیتر گفت: خوبه... چیزی در مورد ۱۰۰۰ دلاری که به من بدهکار بود گفت؟

نتیجهء اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه ، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید



درس پنجم: من خیلی خوشحال بودم... من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم... والدینم خیلی کمکم کردند... دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود... فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود... اون دختر باحال ، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم... یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی... سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت: اگه همین الان ۵۰۰ دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو ................! من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم... اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم... وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم... یهو با چهرهء نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی... ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم... ما هیچکس بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم... به خانوادهء ما خوش اومدی!

نتیجهء اخلاقی: همیشه کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید
     
  
مرد

 

ماجراهای غضنفر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خبرنگار از غضنفر می پرسه نظر شما درباره اینكه این كوچه اسفالت نیست چیه؟؟غضنفر میگه:به نام خدا و با عرض سلام خدمت دست اندركاران صدا وسیما و با عرض سلام ویژه خدمت مقام معظم رهبری و خانواده معظم شهدا وجانبازان و ایثارگران, من بچه این محل نیستم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به غضنفر میگن در و ببند هوای بیرون سرده..میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟؟

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جوان ثروتمندی نزد یك روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیك خواست. روحانی او را به كنار پنجره برد و پرسید: " چه می بینی " ؟ جوان گفت : " آدم هایی كه می آیند و می روند و گدای كوری كه در خیابان صدقه می گیرد. " بعد روحانی آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: -"در آینه نگاه كن و بعد بگو چه می بینی." جوان گفت : "خودم را می بینم."!! روحانی گفت : " دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هر دو از یك ماده اولیه ساخته شده اند، شیشه. اما در آینه ، لایه نازكی از نقره در پشت شیشه قرار دارد
     
  
صفحه  صفحه 8 از 40:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  39  40  پسین » 
شوخی و سرگرمی

Interesting Reading | مطالب و خواندنیهای جالب

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA