ارسالها: 145
#91
Posted: 2 Dec 2018 18:59
اینو کسی گفته ک زندگیشو باخته ولی خودشو مقصر نمیدونه بلکه تقصیرو میندازه گردن روزگار ولی با تمام اینا بازم امید داره یا میشه گفت دوسداره برگرده ب گذشته و زندگیشو درست کنه
دود اگر بالا نشیند کسرشأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است
ارسالها: 7009
#93
Posted: 3 Feb 2019 00:15
MostafaAlhoii
امضا نداره
انگشت میزنه....
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 642
#95
Posted: 3 Feb 2019 00:20
masterekhas: تمام هنر زندگی در اینست: در من چه میگذرد وقتی زندگی در گذر است
اونایی که سختمه رو میگم فیلسوفانه س
اینم فیلسوفانه س
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
حکیم عمر خیام
*******
مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
ارسالها: 642
#97
Posted: 3 Feb 2019 00:40
SexyBoy: What's life? Life is love
.What's love? A kissing
.What's kissing? Come here and I'll show you
آی ثینک دَتس دِ ری یل لایف مینینگ
یو ران اَوِی افتر ایت فور لانگ تایم اند اَت دِ اِند یو سی دِر واز ناثینگ لفت بات اِ کیس
دو یو آندراستند ایت
اما واقعا زندگی چیه بدون رابطه
و رابطه چطور معنی پیدا میکنه
بدون بوسه عاشقانه
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
نی نام ز ما و نه نشان خواهد بود
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود
حکیم عمر خیام
*******
مردم فقط "یک بار" بايد بمونن تا موفق بشن،
ولى جمهوری اسلامی "هر بار" باید موفق بشه تا بمونه . . .
ارسالها: 492
#100
Posted: 9 Feb 2019 10:47
rezasefidbarfi: دیگه چه فرق میکنه کی در موردمون چی فکر می کنه
دیگران رو بخاطر اینکه گناهاشون با گناهان ما فرق داره قضاوت نکنیم
انسان برای تصمیم گیری ناگزیر از قضاوت هست. اگر در مورد افراد هیچ قضاوتی نداشته باشیم، نمی توانیم تصمیم بگیریم با کدام فرد معاشرت کنیم و با کدام خیر، با کدام صمیمی باشیم و با کدام خیر و ... اما نکته ای که به نظرم منظور اصلی امضای دوستم هست، اینکه: چطور قضاوت کردن مهم هست و حکمی که در انتهای قضاوت صادر می شود چقدر عادله است، هم. اینکه برای قضاوت دیگران پیش فرض های خودمان را در نظر بگیریم یا تجربیات زندگی فردی و متفاوت طرف مقابل را! اینکه در انتهای قضاوت اگر به عدم توافق با طرف مقابل رسیدیم این عدم توافق را به صورت های مختلف خشم، خشونت و نفرت بروز دهیم یا خیر؟ اینکه معیار قضاوتمان چقدر عادلانه است و امثال این موارد برای رسیدن به یک حکم عادلانه در مورد افراد مهم هست. و حال که به دلیل اقتضای اجتماعی گریزی از قضاوت نداریم، قاضی عادلی باشیم و قبل از بررسی تمامی شواهد، حکم برگشت ناپذیری صادر نکنیم.
فرق می کند که دیگران در مورد ما چه فکر می کنند، گاهی ما واقعاً در اشتباه هستیم و اگر نگرش دیگران و تذکر دیگران به ما نباشد، ما نمی توانیم تمام پتانسیل انسانی خود را بروز دهیم و یا باید از جامعه رها شویم و در غاری تنها زندگی کنیم و یا حبابی به دور خود بکشیم و در اجتماع هر غلطی دلمان خواست بکنیم با این فرض که «من مرکز ثقل هستی و درستی مطلق هستم! و تاثیر اعمال من بر زندگی دیگران مشکل آنهاست نه من!» وضعیتی که امروزه در میهن ما روز به روز گسترده تر می شود. در نقطه مقابل گاهی دیگران هستند که در مورد ما تفکر اشتباهی دارند که ممکن است یا به دلیل عدم آگاهی شان باشد، یا به دلیل ضعف ما در ابراز صحیح و دقیق خود. در هر دو صورت اگر خود را موجودی اجتماعی می دانیم باز وظیفه ای اجتماعی برای ما ایجاد می شود که آموزش دهیم و آگاه سازی کنیم (البته آموزش نه به معنی اجبار کردن دیگران به پذیرفتن رای ما، بلکه اطلاع رسانی کردن) و هم به خود آموزش دهیم که خود را به شیوه ای کارآمد و دقیق بیان و ابراز کنیم.
این نظر من در مورد امضای دوستم rezasefidbarfi هست.
خواستم شاعر چشمان تو باشم
باد حواسم را برد