ارسالها: 1131
#73
Posted: 29 Jun 2012 18:58
دمت گرم راشاییلف...با این پستان اخیرت خیلی حال کردم...
نخ سوزن اون که در مورد سه شخصیت نوشته بودی، تا حال ندیده بودنشون...
-----------------
منم به دلم افتاد واسه یه نفر. حرف دربیارم؛
-از من دور شو!
-واس چی؟
-گفتم برو اونور، میخوام بفهمم چی دارم میگم...
-برو بابا حالت خوش نیست!
-برم بابا حالم خوش نیست
بیا که بودنت سوسک کش نیست
-آره تو خوبی...
-پس چی که من نفهمیدم منو میگی، بیا تا یه کم دری وری بگم برات!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 2554
#75
Posted: 29 Jul 2012 19:58
ان شنیدستی که در اقصای غور
دید لوتی را پرنسی پر غرور
گفت لوتی من دگر افتادهام
خالی از اعراض و طول و شادیم
توبیا دستم بگیر و ناز کن
از زمین بردار سر بر دار کن
باپرنسس امد و غوغا نمود
تیم باحالی شهم برپا نمود
مریم تنها مدیری ناز بود
سکسی بوی اما کمی بیداد بود
هر کسی را کاره ای بنمود وی
هم خودش عامل مدیری کرده طی
با پرنسس چیک تو چیک مست مست
نام لوتی را ببرد بالای دست
کین لوا بر تارک دنیا بود افراشته
خون دلها برپرنان داشته
پس یرای حفط این فروشکوه
منعقد گردیده قانونی نکو
هر که در دل شور لوتی اش بود
با دل و جان سمع قانونش بود
سعی کن از گناه نفرت داشته باشی نه از گناهکار.
هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت کاملا توضیحش بدی ! "آلبرت انیشتین"
ارسالها: 1131
#76
Posted: 9 Sep 2012 02:45
دستت به من نزن، از دستت عاجزم
ماندست همه کارای زشتت تو حافظم
جانت ز من بگیر و روحت ز من ببر، هیچ آزگار سال نخواهمنت من از من ببر
دستتو به من نزن.
نزن
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#77
Posted: 9 Sep 2012 02:52
آورده اند که در عهد باستان، آن زمان که هنوز میخ جای به قلم نداده بود زیرک مردی در بلاد لوتی می زیست، سکسی نام.(البته بعده ها نوادگان وی دوباره بر آن سرزمین کوچیده گردیدند و سکسی بوی، یا سکسی بویز نام گرویدند.)
فی المجلس که سکسی، از تناول اطعمه و اشربه در آن بلاد هیچ مضایقه نکرده، به گونه ای که نوادگان در هنگام بلاغت، نان به کف نیاوردندی و طبق اخبار موثق، پوست بر استخوان گردیدندی!
»اللو الشکم و لرر العلم_مرحوم کلنگی«
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#78
Posted: 9 Sep 2012 02:59
با همه لحن خوش آواییم
در بدر تخلیه چاهیم
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر
در جهت موال ما کور تر
کاش که همسایه ما می شدی
در جهت، آسایه ما می شدی
ما همه یک ذکر به لب می رویم
یک شبه، یک روز به شب می رویم
ای نگهت بند دلم را فرو
ریخته و چاه به دستت هلو
کاش شلنگت به در چاه ما
رفته و روشن، نگه راه ما
شعر در پیت برایت بگم
گ.ه زده بر شعر، فدایت برم
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 2642
#79
Posted: 9 Sep 2012 12:53
shakaat: خاکتم عزیز
غلامم. غلام
shakaat: جای سلامان خالیه
بره گم شه پسره ی اوا خواهر
اینم سفارشیِ خان داداش که تو لوتی تکه
آن کل کل کننده با حافظ و فردوسی
آن که دارد سرش گیسوی کارلوسی(۱)
آن بی مو و سیبیل، آن بلند ریش
آن که هر وعده ای قورت دهد چن تا میش
آن که در شاعری غول آخر بُوَد
برای بچه اش به سان مادر بُوَد
آن بزرگ جثه، بزرگ عقل، بزرگ مَرد
آن کو انجمن به سانِ جنت بکرد
عالِم تازی و پارسی و کرد و لُر
کله از دفتر و شعرِ خوشگل، پُر
آن که از تالار کُند در آنی دکت، زند بر سرت تُف کند بر سگت، همان سرورت اخینا شکت
منقول است که وی همبازی الون بوی و داریوشِ مطرب در تیم دخانیات بودی و تاکتیک این تیم که به تیکی تاکا تنه بزدی، استعمالِ سیگارهایی بوده که کِشنده رو به فضا ترنسپورت نمودی.
القصه، فی اللیل من اللیالی حضرت بزرگوارش شب شعری با مریدان ترتیب دادی و شمع ها روشن و مجلس، گلشن
تا کار بدان جا رسید که ادیبی از ادبا بگفتا: یا شیخ خوش داریم که شما پاره ای شعر در قالب تثلیث از خود در کنید.
حضرت پس از لختی تأمل این پاره را به زبان سلیس لری سرود:
تف در روتَه / اسی شوتَه / چِل من گوتَه
مریدان با استماع این شعر پرمایه، جملگی خشتک ها و گریبان ها و شورت ها چاک دادند و سپس جهت رفع خستگی و سر رفتن حوصله، در حرکتی خودجوش به سفارت بریتانیای ددمنش یورش بردند و آن جا را به یغما بردند.
فاتحه الواقعه ...
------------------------------------------------------------------------------------
۱- مدل موی مثل روبرتو کارلوس
عقده یعنی کسی که اولین بار میره تو لیست، مدتش طبق قوانین باید سه روز باشه ولی یهو میشه دو ماه
ارسالها: 1131
#80
Posted: 29 Oct 2012 01:28
لال شدم، بس که گرانی شده
این خبر انگار جهانی شده
در عهدی میزیم که مسیله گرانی مبدل به دغدغه مهمی برای ملت شهید و غیور پرورمان، ایرانیان عزیز گشته. فی المجلس باید عرض کرد که شاید و باید برخی معنای این گرانی را درک نکرده اند.(یا حداقل درک صحیحی از آن نداشته اند.)
حال واقعا" این گرانی چیست؟ عرض میکنم خدمتتان:
گرانی، یک سبد کالای مفت است
که جوراب در آن یک نه، دو جفت است
بله، اما این تفسیر کمی امروزی وار است. بیایید در عهد عتیقه تر به دنبال معنای گرانی بگردیم.
زیاد عقب نمی روم زیرا، اطلاعات تاریخی کافی ندارم و فقط تا همین عهد فارسی سلیس خودمان پلی بک میکنم و نه بیشتر! فی المثل در شاهنامه فردوسی از گرز و درای قهرمانان به "گرانی" یاد شده است. یا در مسایل فیزیکی اصطلاح "گرانی" (همان گرانشی که داش نیوتون کشف کرد و سیب و اینها) بسیار پر مصرف است!
به دلیل مضیقه وقت از تفسیر همین دو تجاوز نمیکنم. در اول مطلب، فردوسی بزرگوار گرز رستم را با گران جمع بسته، تا عمق فاجعه سنگینی را ما خوب درک کنیم.(که مطمینم هممان خوب درک کرده و خواهیم کرد.) و در مسیله دوم، گرانی اصطلاحیست برای فشار و نیرویی که زمین بر اجسام وارد میکند و آنها را به اجبار سر جایشان مینشاند.
عجبا که قبل از حتی خود گران شدن قیمت ها، فردوسی بزرگوار و اسحاق دوست داشتنی، چقدر خوب توانستند بار دیگر حماسه بیافرینند و واژه را قبل از کاربردش معنا و تفسیر کنند. روحشان شاد
دستم شکست به زیر یک کیلو نخود
که برایش بدادم خرمنی از مالها
مردم عدس گذارند به روی لپ و به بینی
دگر ارزشمند شد به پشت لب خالها
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses