انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 2 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

آسانسور


زن

 
باهاش از خاطرات لوتی میگم .. از دوستایی که هستند از اونایی که رفتند .. از اونایی که خواهند آمد و از اونایی که خواهند رفت خلاصه وقت می گذرونیم یا نفس کم میاریم یا زنده می مونیم . میگم اون قدیم بود که اکسیژن نمی رسید الان اگه گیر کنیم هواکش داره دیگه ... کاش لپ تابم همراهم باشه در ورد پد داستان بنویسم . باطری من ۱۲ سلولیه واسه نویسندگی ۲ ساعت خوبه .. شایدم بیشتر .. به شرطی که ترانه و موزیک ویدیو روش نذارم .. الان دارم به یه آهنگ از مژده جمال زاده گوش میدم . عشق من .. انگلیسی فارسی رو قاطی می خونه ..ریتم آهنگ تنده ولی شعر و حالتش آرام بخشه .. اومدن . مسئولین نحات اومدن در باز شد .. کاش دیر تر میومدن داستانم تموم می شد
     
  
زن

Princess
 
آخ آخ با ایرانی عزیز تنها اونم چند ساعت؟ من برای شما احترام زیادی قائلم ایرانی جان اما شرمنده شنونده ی خوبی نیستم یعنی سکوت رو بیشتر دوست دارم و از اونجا که شما هم علاقه به پرحرفی دارید سعی میکنم از سقف آسانسور برم بیرون و خودم راه بیرون رو باز کنم
عشق من عاشقتم!
≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
پرنسس
     
  
مرد

 
اول این که یک تیکه از سقف آسانسور رو با هم میشکستیم
تا اکسیژن بیاد تو(معمولا این کار راحت انجام میشه)
بعد هم نخود نخود هر که بشینه گوشۀ خود.
من حوصلۀ حرف زدن ندارم.
     
  
مرد

 
alamut
4.کاری به کارش ندارم...هرکی سرش تو لاک خودشه
     
  
زن

 
Princess: آخ آخ با ایرانی عزیز تنها اونم چند ساعت؟ من برای شما احترام زیادی قائلم ایرانی جان اما شرمنده شنونده ی خوبی نیستم یعنی سکوت رو بیشتر دوست دارم و از اونجا که شما هم علاقه به پرحرفی دارید سعی میکنم از سقف آسانسور برم بیرون و خودم راه بیرون رو باز کنم

با سلام خدمت بانو پرنسس عزیز .شما خیلی لطف و محبت دارید و من همیشه شرمنده اخلاق و بزرگواری شما هستم . .من اینو الان دیدم ..در هر حال اگه به همچین شرایطی برسیم باید انجام وظیفه کنم که کمتر شر منده باشم .. . نمی دونم هنوز از آسانسور اومدیم بیرون یا نه ؟ ولی امید وارم این ده روز آب آشامیدنی به اندازه کافی با خودمون می داشتیم .. سقف آسانسور کجا بود که بتونید از اون جا در برید ؟ ... می نشستم واسه شما حرف می زدم ... از زندگی می گفتم .. از آخرت .. از امید واری به نجات ... می گفتم پرنسس عزیز ما این جا تنها نیستیم . خدا هم با ماست .. اگه خدای نخواسته بلایی سرمون اومد اون ما رو با خودش می بره به یه جای درست و حسابی ..نگران نباش .. خلاصه با حرفام به شما روحیه می دادم .یک در میون نفس می کشیدم تا شما اکسیژن کم نیارید .. اگه قرار بود چند ساعت بمونیم هم همین حرفا رو می زدم ... می گفتم از خاطرات خودتون حرف بزنید .. اگه حوصله نداشتید من از بچگی هام شروع می کردم تا به امروز .... و این بود خلاصه ای از آن چه می گفتم ... با این شرایط اگه یه وقتی بنده را دم آسانسور دیدید وارد آسانسور میشید ؟ قول میدم بیشتر از این مقداری که گفتم حرف نزنم .. وای اگه مادرم یا مرحوم پدر مادرم می خواستن همسفر شما بشن چی می شد ؟! با احترام .. دوست و برادر شما : ایرانی کم حرف و کم گوی و گزیده گوی چون در
     
  
زن

 
alamut: اول این که یک تیکه از سقف آسانسور رو با هم میشکستیم
تا اکسیژن بیاد تو(معمولا این کار راحت انجام میشه)
بعد هم نخود نخود هر که بشینه گوشۀ خود.
من حوصلۀ حرف زدن ندارم.
realsex_mazyar: alamut
4.کاری به کارش ندارم...هرکی سرش تو لاک خودشه
من کلا همون حرفایی رو می زنم که در همسفر بودن با پرنسس عزیز می زدم ... بنی آدم اعضای یکدیگرند ...و روحیه دادن و کمتر نفس کشیدن ... بالاخره ما رو نجات می دادند .. اگرم یه بلایی سرمون میومد با شادی و آرامش می رفتیم اون دنیا .. دوست و برادر شما : ایرانی با روحیه و روحیه بخش ...
     
  
مرد

 
shahrzadc
موزیک میزاریم و میگوشیم
     
  
مرد

 
realsex_mazyar

آخ آخ

کی هم افتاد
نیازی نیست کاری کنم خودمو آماده ی خورده شدن می کنم درسته قورتم میده

از اول داشتم میخوندم هوس کردم پستی داشته باشم دیدم مازیاره

ALI2012: 6.با هم مخ نفر قبلیش و می زنیم
من هی با خودم فکر می کنم تو آسانسور نفر قبلی کی میشه؟

-----------------

realsex_mazyar: realsex_mazyar
سعی می کنم یه کم از سابقه ی ورزشیم بگم که احتمال جنگ تحمیلی بیاد پایین

بعد نگاش می کنم . احساس می کنم خندم می گیره یه مقدار می خندم تا خندم تموم شه

بعدشو نمی دونم ولی شاید ازش بپرسم به قیافم می خوره چجور آدمی باشم؟
خدا کند مهربانی رسمی شود که از قلبهای پاک میجوشد نه آنکه فریب و دروغی باشد که بر زبانها جاری می شود
------------------
Signature
     
  
زن

 
بهش می گفتم علیرضای مهربان ... من سوادم کمه .. آخرشم ندونستم واسه چی دوست نداری بهت بگن علیرضای مهربان ؟! اینو که می گفتم فریادی بر سر آسانسور می کشید که عین کوه طور و رود نیل از وسط باز می شد ...البته آسانسوره
     
  

 
shahrzadc

هیچی دیگه،می شینیم گل می گیم و گل می شنوفیم تا کمک از راه برسه.
     
  
صفحه  صفحه 2 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
شوخی و سرگرمی

آسانسور

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA