صفحه 5 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

هر جور دوست داری داستان رو ادامه بده!!

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#41 Posted: 31 Jan 2018 12:06

شاه نیز از چرت گویی های وزیر ایرانی اش به خنده می افتد.آنقدر میخندد که نفسش بند آمده جان به جان آفرین تسلیم میکند

شورایی برای تعیین جانشین تشکیل میشه که ایرانی ادعای جانشینی میکنه.صدای خنده شاهزاده بلند میشه که مگه من مردم؟و

آنقدر میخندد که او نیز همچو پدر جان میسپارد...

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#42 Posted: 31 Jan 2018 13:14

در این هنگام خانوم جناب آقای ایرانی به او پیام میده که کدوم گوری؟بیا خونه! ایرانی مجبور به ترک مجلس شده دوان دوان به سمت خانه میرود که ناگاه چشمش به دختری جوان می افتد و با شکم در تیر چراغ برق رفته سپس زمین را میبوسد...

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#43 Posted: 31 Jan 2018 21:42

دختر جوان بالای سر ایرانی رفته به دختران دیگر میگوید:خواهران! او را به جنگل میبریم تا قربانی باشد برای خدایمان!
بله او پریستس ماه آواز بود...

nilooo30

کاربر

ارسالها: 344

#44 Posted: 31 Jan 2018 21:43

Priestess: دختر جوان بالای سر ایرانی رفته به دختران دیگر میگوید:خواهران! او را به جنگل میبریم تا قربانی باشد برای خدایمان!
بله او پریستس ماه آواز بود...
ایرانی کیه؟

به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#45 Posted: 31 Jan 2018 21:46

علی آزاد همون ایرانی سابق بازم همون شهرزاد سابق

nilooo30

کاربر

ارسالها: 344

#46 Posted: 31 Jan 2018 21:47

Priestess: علی آزاد همون ایرانی ساب
همین مردم آزاره

زن ستیزه؟
اوه پس براش دارم ،داستانو بیار جلو.......

به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#47 Posted: 31 Jan 2018 21:49

دست و پای ایرانی بستند و...

nilooo30

کاربر

ارسالها: 344

#48 Posted: 31 Jan 2018 21:51

Priestess: دست و پای ایرانی بستند و
و او را کنار تخته سنگی ،در حالیکه به شدت ترسیده بود گزاشتند،و...

به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن

Erfan1993

کاربر

ارسالها: 2323

#49 Posted: 31 Jan 2018 21:53

nilooo30: را کنار تخته سنگی ،در حالیکه به شدت ترسیده بود گزاشتند،و...

نفت ریختن روش اتیشش زدن

Priestess

کاربر

ارسالها: 1101

#50 Posted: 31 Jan 2018 21:54

سپس او را به سمت جنگل بردند.در میانه راه دختران فهمیدن شکارشان تره شده از عرق و...

صفحه 5 از 11: « پیشین 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 پسین »

شوخی و سرگرمی /

هر جور دوست داری داستان رو ادامه بده!!

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا