ارسالها: 344
#61
Posted: 31 Jan 2018 22:37
نیلو به آواز خوان ماه گفت:گاهی به آسمان نگاه کن......ببین ماه امشب گرفته.....شاید بخواد براش بخوووونی....
به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن
ارسالها: 3593
#63
Posted: 31 Jan 2018 22:58
ایرانی اومد و گفت داستان چیه ؟ هر کی هرجوری خواست داستانو ادامه میده ؟ بعد این که من اصلا از رنگ مو و روژ بنفش و سبز و قهوه ای خوشم نمیاد ....
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 344
#64
Posted: 31 Jan 2018 22:58
نیلو گفت : باید بهش فرصت بدیم .....شاید به جامعه برگرده
به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن
ارسالها: 3593
#67
Posted: 31 Jan 2018 23:05
ولی ایرانی گفت که نیلو دختر آنارشیست سایته که برای مبارزه با انارشیست هم راههای گوناگونی وجود داره .. منتها باید با خونسردی هرج و مرج رو خوابوند
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 344
#70
Posted: 31 Jan 2018 23:27
mohan25: تخم گذاشت
واین بهترین نیمرویی بود که در جنگل خوردند......
به حرمت لحظه ی میعادمون
کلام عشقو واسه من تازه کن
داد بزن عاشقم آی عاشقم
از عاشقیت شهرو پر آوازه کن