ارسالها: 3747
#42
Posted: 6 Jul 2013 10:53
میبینم که باید برم خداحافظ
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود
ارسالها: 3747
#43
Posted: 6 Jul 2013 10:54
paridarya461: می بینم فهمیدی که نقشه کشیدم واسه آواتارت
مواظب باش ندزدمش
میبینم که عمرا بهت بدمش
فعلا اجی
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود
ارسالها: 101
#45
Posted: 6 Jul 2013 10:59
میبینم نه بابا هیچی نمیبینم چیزهای میفهم
باید مرد باشی تا بفهمی؛
«احساس» یک زن؛
«فروشی» نیست، «هدیه» است ...!
ارسالها: 3080
#47
Posted: 7 Jul 2013 11:17
میبینم که آواتار قبلیمو گذاشتم
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#49
Posted: 16 Jul 2013 01:32
میبینم که بیشتر دوستام الان دارن دوران اوایل سلطنت منو خواب میبینن
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 3080
#50
Posted: 16 Jul 2013 02:07
میبینم که سامان رفت دبی
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!