ارسالها: 3666
#93
Posted: 1 Apr 2018 22:52
ضد حال یعنی زنگ بزنی به آرایشگر عروس .. فیلمبردار ... کرایه چی لباس عروس و بگی که عروسی ۲۴ فروردین لغو شد و در عوض به مداح عزاداری ..بابت سالگرد پدرت زنگ بزنی و نوبت بگیری ۲۰ فروردین ...ولی دیگه دلت خوش نیست که بعد از سالگرد بلافاصله عروسیته .... ای عمو جان عیال این چه وقت مردن بود ؟!
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3666
#95
Posted: 2 Apr 2018 01:22
ضد حال یعنی این که یک سال منتظر سیزده به در باشی ولی شرایط طوری درهم و اشفته شده که انگاری باید خونه نشین شی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 247
#98
Posted: 4 Apr 2018 00:07
ضدحال یعنی اینکه تو زندگی وقتی یه موقعیتایی رو از دست میدی بعدش به مدت طولانی افسرده باشی (مثلا ۳-۴ سال) تا دوباره شاید دری به تخته بخوره و دوباره اون موقعیت هارو بتونی به دست بیاری.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ارسالها: 3666
#99
Posted: 4 Apr 2018 12:29
ضد حال یعنی خواب باشی این ماشین گنده لعنتی ساحتمونی بتن ساز توی کوچه تون روشن باشه دود گازوئیل برسه به مشامت با سردرد و خواب آلودگی از خواب پا شی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود