ارسالها: 3668
#131
Posted: 10 Jun 2018 02:04
ضد حال یعنی این که پدر زن دومت در همون بیمارستانی بستری باشه که همسر اولت چند روز مونده بود به مرگش همون جا بستری بود ... ضد حال تر این که در همون بخش باشه ....ضد حال تر تر این که در همون اتاق و ضد حال ترین این که روی همون تخت باشه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 247
#132
Posted: 11 Jun 2018 02:23
ضدحال(حداقل برای من)یعنی این که چندتا شانس مسلم پول دراوردن پشت سر هم بیاد و بره و من از همشون بی نصیب بمونم.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ارسالها: 1101
#134
Posted: 15 Jun 2018 21:45
ضد حال یعنی تا دقیقه نود چهار حمله کنی...دقیقه نود و پنج گل به خودی بزنی:-
دقیقه نود و شیش بازی تموم شه.
ویرایش شده توسط: Priestess
ارسالها: 170
#135
Posted: 16 Jun 2018 09:59
ضد حال یعنی شیشه ای که الان تو پامه
و هیچکس نیست کمکم کنه و انقدر ریزه نمیشه دراوردش
هميشه يادمان باشد
که نگفته ها را ميتوان گفت،
ولی گفته ها را نميتوان پس گرفت
چه سنگ را به کوزه بزنی
چه کوزه را به سنگ،
شکست با کوزه است
دلها خیلی زود از حرفها می شکنند...
ارسالها: 3668
#139
Posted: 18 Jun 2018 01:06
ضد حال یعنی این که با یه حال درست و حسابی بشینی فوتبال های جام جهانی رو ببینی ولی یکی از یکی حال خراب کن تر ..یا بهتره بگم هیشکدوم حال درست کن نیست ...
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 247
#140
Posted: 21 Jun 2018 07:58
ضد حال یعنی اینکه بعد از ۶۰ دقیقه دفاع جانانه روی اشتباه بچگانه گل بخوری.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست