ارسالها: 273
#102
Posted: 25 Oct 2012 03:20
در سفری که جنتی به لرستان داشت!
یک بسیجی میاد پیش جنتی و میگه: سلام خدا !
جنتی میگه کفر نگو من خدا نیستم ،
بسیجی میگه:
خوب نه معلومه ننت کیه
نه معلومه بوات کیه
نه مریض مویی
نه کسی زورش وت میرسه
نه بازنشسته مویی
نه میمیری
په دیه خدا چجوریه؟!
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
ارسالها: 3080
#103
Posted: 29 Oct 2012 02:02
ما هم حرف های زیادی داشتیم... اما برای نگفتن!
ارسالها: 7673
#104
Posted: 21 Nov 2012 00:55
یه بار جنتی سرطان بیضه می گیره می ره دکتر دکتر بیضه هاشو بر می داره و به جاش یه بیضه چوبی و یه بیضه آهنی می ذاره. بعد از چند سال خدا بهش دو تا پسر می ده یه روز دکتر جنتی رو تو خیابون می بینه وبهش می گه بچه هات چطورن
می گه پینوکیو خوبه ولی ترمیناتوره خیلی اذیت می کنه
=====================
یروز یه بابایی میره از پیامبر می پرسه اولین چیزی که خدا آفرید چی بود.
تا پیامبر میاد جواب بده جنتی می پره وسط و میگه باد معده من بوده که با فشار زیادی زده بیرون و از بوی رحمت این باد بوده که انس جن همه چیز یوجود اومدن. بعد از گفتن اینا جنتی با گفتن هوتوتو از نظر ها غیب شد
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 1095
#105
Posted: 2 Dec 2012 00:09
خوشگله گوسفنداتو بچرونم؟...متلک جنتی به دختران حضرت شعیب!
از امروز این آیدی رو به بکی از دوستان واگذار کردم ...درپناه دوست
فرشاد
ارسالها: 130
#106
Posted: 12 Dec 2012 16:24
مدیونی اگه بگی فوتوشاپه
سقــوط ؛
تـاوانِ پریــدن با بعضــی هـاست....
ارسالها: 273
#107
Posted: 13 Dec 2012 14:44
اینام که رفتــــن ...
.
.
.
.
....
.
.
.
.
.
.
.
.
....
.
.
[جنتی پس از حادثه 21 دسامبر] !!
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
ارسالها: 130
#108
Posted: 17 Dec 2012 20:02
خبر فوری:پایان دنیا که21 دسامبر 2012برنامه ریزی شده بود به علت عدم توافق جنتی و عزرائیل به 3012 موکول شد
سقــوط ؛
تـاوانِ پریــدن با بعضــی هـاست....
ارسالها: 7673
#109
Posted: 21 Dec 2012 11:24
شاه تکذیب میکنم ادیت
.
روزی جنتی میره دکتر. پزشک بهش گفت: شما باید دست از خودارضایی بردارید.
جنتی هم با حالتی متاثر گفت: آخر برای چه؟!
پزشک: واسه اینکه دارم سعی میکنم معاینهتون بکنم!
.
.
راستی جنتی امروز در حال مذاکره با خدایه که دنیا تمام نشه
====================
امروز ۲۲ دسمبر است
من روی یه تیکه فلزی روی دریا شناور هستم
فکر کنم مجبور بشم از اول تک سلولی بشمو حیاتو از نو از دیا شروع کنم
اگه کسی صدامو میشنوه جواب بده که این همه الکی زحمت نکشم!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
.
در این هنگاه صدای خفیفی از آسمان میاد بدین صورت
دهنت سرویس خودم دارم میمیرم تو نمردی!
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 6561
#110
Posted: 31 Dec 2012 20:41
جنتی همراه دوتا سیاهپوست تو بیابون گم میشه یه دفعه یه قول چراغ جادوپیدا میکنن قوله بهشون میگه : هر کدوم یه آرزو کنین که من برآوردش کنم. سیاهه اولی میگه منو سفید کن و سفید میشه . سیاهه دومی هم میگه منو سفید کن و اینم سفید میشه . نوبت میرسه به جنتی میبینه جنتی داره میخنده قوله میگه : نخند آرزوتو بگو جنتی میگه این دوتارو سیاه کن
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری
کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "