ارسالها: 7673
#131
Posted: 2 Sep 2012 23:04
دروووود داااااشا و آجییی های عیییزم
یه حکایت دارم واستون حالا این حکایت چیه رو در ادامه می فهمیم پ بدون چرت و پرت اضافه میریم تا این داستان راستانو بخونیم
این که میگن «دیش بالا دیش شد » می دونین جریانش
چی یه ؟ پس خوف حواستونو جمع کنیدو" بخونین :
یک دیشویی(سینا) بود که خیلی غصه می خورد چرا دیشش بزرگه)؟
یک شب مهتابی از خواب بیدار شد ، با عقل معیوبش فک کرد سحر شده ، بلند شد و رفت حمام . ( حمام های قدیمی توی شهر ها عمومی بوده ). از سر تون حمام که رد شد ، صدای ساز و آواز به گوشش خورد .
اعتنا نکردو رفت تو. سر بینه که داشت لخت می شدحمامی را خوب نگاه نکرد و ملتفت نشد کی سر بینه نشسته .وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند ،و مثـــل اینکـــــه عروسی داشته باشند ، می زنند و می رقصند .
او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن .(رقص دیشش عالی بود)
در ضمن اینکه می رقصید دیـد پاهای آنها سُم دارد !
آن وقت بــود کــه فهمید آنهـا از مــا بهتران هستند .
اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به جنتی سپرد و به روی آنها نیاورد .
از ما بهتران هم که داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند کـه او از خودشان نیست ، ولـی از رفتارش خوششان آمد و دیشش را کوچک کردن .
فردا رفیق اش(رفت فیقش نه ها دوستش) کــه او هم قوزی(این یکی شایانه) بـود ، از او پـرسید :
«تــو چکار کـردی کــه دیشت کوچیک شــد ؟ » او هـم ماجرای آن شب را تعــریف کـــرد.(بماند که کارا که قبل و بعدش جنا باش نکردن) چنـــد شب بعـــد رفیق اش رفت حمام . دیـد بــاز حضــرات آنجا جمـع شده اند. خیال کـرد همین که برقصد از ما بهتـــران خوششان می آیـــد.
وقتی کــه او شروع کـرد بـــه رقصیدن و آواز خوانـدن و خوشحالی کـردن ، از مــا بهتـران کـــه آن شب عـزا دار بودند اوقـاتشان تلــخ شد . دیش آن بـابـا را بــرداشتند و آوردند گـذاشتند روی دیش ایــن یکی . آن وقت بــود کــه فهمید کـار
بی مورد کرده ، گفت : « ای وای دیدی کــه چه بــه روزم شد - دیش بالا دیش شد ! »
واسه همینم این دیش بالا دیش ما بعد نام کاربریش دوتا 00 گذاشته که بعنی من شایان دیش بالایه دیشی هستم و .......
محل کاربرد این ضرب و المثلم هیجاست چون هیشکی مثل شایان دیش بالای دیش نیست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#132
Posted: 7 Sep 2012 13:13
عکس زیر نکته های بسیار بسیار ریزی را در خود نهفته است
کو نکته ما که چیزی ندیدیم چرا دروغ میگی.
.
حالا بابا ول کنینی بزاریت چرتمو بگم بره.
داشتم میگفتم.
این ملنگ یه کتاب داره به اسم
پنج شهر عشق را کینگ گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
داره که در ادامه به یکی از شعرای اون اشاره میکنم.
البته بگم کینگ از ملنگ واسه اسم کتاب شکایت کرد چون گفته شده فقط تعداد زنای عقدی کینگ تا حالا ۸ نفر شده. خوب حرف مفت زدن کافیه بریم سراع شعر اول
.
شعر اول.
کذب محض عشق!
عشق یعنی اینکه تو باور کنی
می توانی چند نفر را خر کنی
.
کذب را هنگام فعل مخ زنی
آنچنان گویی که خود باور کنی
.
با دروغی جور شد گر امر خیر
راست را هرگز مبادا شرکنی
.
عشق همچون طایری توخالی است
راست گر در آن رود پنچر کنی
.
می شود چون موم در دستت اگر
از خودت حرف قلمبه در کنی
.
می توانی گر چه هستی بی سواد
شعرهای خوشگلی از برکنی:
.
“تن مپوشانید از باد بهار”
نقل قول از شخص پیغمبر کنی
.
“بر سر عشاق گو طوفان ببار”
چتری از اغراق را بر سر کنی
.
“خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر”
وصف جام و باده و ساغر کنی
.
بعد یک مقدار تمرین، کذب محض
می شود جاری چو لب را تر کنی
.
می شودند عاشق تعریف هات
اندکی لب را اگر ترتر کنی!
.
نزد غرال چون که بنشینی مباد
وصف چشم و ابرو ی هوری کنی
.
پیش هوری نیز چون هستی مباد
نقل رنگ گیسوی سحر کنی
.
روی هم رفته نباید پیش زن
صحبت از معشوقه ای دیگر کنی
.
از دروغت خار گل میگردد و
می شود تقدیم یک جیـــگر! کنی
.
گر پسر هستی بیابی دختری
یا اگر هم دختری، شوهر کنی
- – -
اینچنین عشقی است عشق پرفروغ
زندگی روی ستونها ی دروغ…
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#133
Posted: 8 Oct 2012 18:04
پنج رقمی شدم
البته مریم با پاک کردن پستا میزنه کمش میکنه.
.
خوب این پستمم تقدیم می کنم به همه لوتی ها گل که دوستای گلمید
نخست ماهان که همیشه و همه جا تو فکرتم هیج وقت فراموشت نمی کنم
بعدشم یه داداش گلم موهان که خیلی دوست دارم ازهمه کسایی که تو لوتی هستن بیشتر البته بچز ماهان خلاصه کرتیم
این دختره ایکبیری سبیل که خیلی بیشتر از سنش پخته تره خلاصه بگم نمونه نداری پارمیدا یکی از بهترین چیزایی که توی لوتی نصیبم شد دوست شدن با تو بوده
بعد به دوتا از آبجی های گلم یعنی نازنین سکسی و مریم تنها و جا داره از نازنین سکسی یه عذر خواهی بکنم خودش میدونه واسه چی فقط بدون که اون طوری که فکر می کنی نیست مجبور بودم و دست خودم نبود. و مریم گل که خیلی نازی و هرچی از خوبیات بگم کم گفتم
یکی هم که کلا کم میاد توی جمع و کم باش برخورد داشتمولی تویهمین برخورد هایکم شیفته ادب و شخصیتش شدم منظورم جیمز عزیزه
و داداش عزیزم سکسی بوی که مثل داداش خودم دوسش دارم و خراب مرام معرفت وفاداریشم خلاصه تکی
بعدشم دیگه یه مرد به اسم ماری و یه خانوم گل به اسم آزاده که خیلی متواضع و تک هستید دمتون گرم
.
دیگه دیگه.دهکی این گوو خیفم هوهو یادم ربی یعنی ته مرامو و معرفته این بشر هرچی بگی کم گدیه
.
دیگه دیگه پارمیس که بهترین زمان ها لوتی رو باشداشتم توی مشاعره و دختر تکی
.
همچینی نازی۲۲۰ که قدر دانخوبی هاتم و .....
دیگه حافظم یاری نمیده
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 531
#139
Posted: 4 Jan 2013 21:47
mereng: من اعتراف میکنم که تحث تأثیر عوامل ضد انقلاب و کشورهای بیگانه و توطئه ی های غرب،تحت نقشه ای مخوف،در صدد بر هم زدن کنش های قلبیه یک جوان بی ریا به نام آتنا شدم.در این راه سهمگین عوامل نفوذی زیادی به من کمک کردند که از جمله مهمترین آن ها دو شخص خبیث با اسمهای مخفف سینا آر وی و رضابن محمود بودند که مرا در این نقشه ی کثیف یاری کردند.دگر عرضی نیست جز:ای نامه که میروی به سویش،از جانب من ببوس رویش.تکبیر.
حالا که توبه کردی و اشتباهات خودت رو قبول کردی توبه ات پذیرفته میشه
اون دو تای دیگه هم اگر جرمشون ثابت بشه همون خر چاق رو از رو جنازه هاشون رد میکنم
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است