انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 14 از 20:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  19  20  پسین »

فضول نیوز اولین روزنامه خبری تفریحی ‏انجمن بزرگ لوتی


مرد

 
دروووود داااااشا و آجییی های عیییزم
یه حکایت دارم واستون حالا این حکایت چیه رو در ادامه می فهمیم پ بدون چرت و پرت اضافه میریم تا این داستان راستانو بخونیم
این که میگن «دیش بالا دیش شد » می دونین جریانش
چی یه ؟ پس خوف حواستونو جمع کنیدو" بخونین :
یک دیشویی(سینا) بود که خیلی غصه می خورد چرا دیشش بزرگه)؟
یک شب مهتابی از خواب بیدار شد ، با عقل معیوبش فک کرد سحر شده ، بلند شد و رفت حمام . ( حمام های قدیمی توی شهر ها عمومی بوده ). از سر تون حمام که رد شد ، صدای ساز و آواز به گوشش خورد .
اعتنا نکردو رفت تو. سر بینه که داشت لخت می شدحمامی را خوب نگاه نکرد و ملتفت نشد کی سر بینه نشسته .وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند ،و مثـــل اینکـــــه عروسی داشته باشند ، می زنند و می رقصند .
او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن .(رقص دیشش عالی بود)
در ضمن اینکه می رقصید دیـد پاهای آنها سُم دارد !
آن وقت بــود کــه فهمید آنهـا از مــا بهتران هستند .
اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به جنتی سپرد و به روی آنها نیاورد .
از ما بهتران هم که داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند کـه او از خودشان نیست ، ولـی از رفتارش خوششان آمد و دیشش را کوچک کردن .
فردا رفیق اش(رفت فیقش نه ها دوستش) کــه او هم قوزی(این یکی شایانه) بـود ، از او پـرسید :
«تــو چکار کـردی کــه دیشت کوچیک شــد ؟ » او هـم ماجرای آن شب را تعــریف کـــرد.(بماند که کارا که قبل و بعدش جنا باش نکردن) چنـــد شب بعـــد رفیق اش رفت حمام . دیـد بــاز حضــرات آنجا جمـع شده اند. خیال کـرد همین که برقصد از ما بهتـــران خوششان می آیـــد.
وقتی کــه او شروع کـرد بـــه رقصیدن و آواز خوانـدن و خوشحالی کـردن ، از مــا بهتـران کـــه آن شب عـزا دار بودند اوقـاتشان تلــخ شد . دیش آن بـابـا را بــرداشتند و آوردند گـذاشتند روی دیش ایــن یکی . آن وقت بــود کــه فهمید کـار
بی مورد کرده ، گفت : « ای وای دیدی کــه چه بــه روزم شد - دیش بالا دیش شد ! »
واسه همینم این دیش بالا دیش ما بعد نام کاربریش دوتا 00 گذاشته که بعنی من شایان دیش بالایه دیشی هستم و .......
محل کاربرد این ضرب و المثلم هیجاست چون هیشکی مثل شایان دیش بالای دیش نیست
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
عکس زیر نکته های بسیار بسیار ریزی را در خود نهفته است

کو نکته ما که چیزی ندیدیم چرا دروغ میگی.
.
حالا بابا ول کنینی بزاریت چرتمو بگم بره.
داشتم میگفتم.
این ملنگ یه کتاب داره به اسم
پنج شهر عشق را کینگ گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
داره که در ادامه به یکی از شعرای اون اشاره میکنم.
البته بگم کینگ از ملنگ واسه اسم کتاب شکایت کرد چون گفته شده فقط تعداد زنای عقدی کینگ تا حالا ۸ نفر شده. خوب حرف مفت زدن کافیه بریم سراع شعر اول
.
شعر اول.
کذب محض عشق!
عشق یعنی اینکه تو باور کنی
می توانی چند نفر را خر کنی
.
کذب را هنگام فعل مخ زنی
آنچنان گویی که خود باور کنی
.
با دروغی جور شد گر امر خیر
راست را هرگز مبادا شرکنی
.
عشق همچون طایری توخالی است
راست گر در آن رود پنچر کنی
.
می شود چون موم در دستت اگر
از خودت حرف قلمبه در کنی
.
می توانی گر چه هستی بی سواد
شعرهای خوشگلی از برکنی:
.
“تن مپوشانید از باد بهار”
نقل قول از شخص پیغمبر کنی
.
“بر سر عشاق گو طوفان ببار”
چتری از اغراق را بر سر کنی
.
“خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر”
وصف جام و باده و ساغر کنی
.
بعد یک مقدار تمرین، کذب محض
می شود جاری چو لب را تر کنی
.
می شودند عاشق تعریف هات
اندکی لب را اگر ترتر کنی!
.
نزد غرال چون که بنشینی مباد
وصف چشم و ابرو ی هوری کنی
.
پیش هوری نیز چون هستی مباد
نقل رنگ گیسوی سحر کنی
.
روی هم رفته نباید پیش زن
صحبت از معشوقه ای دیگر کنی
.
از دروغت خار گل میگردد و
می شود تقدیم یک جیـــگر! کنی
.
گر پسر هستی بیابی دختری
یا اگر هم دختری، شوهر کنی
- – -
اینچنین عشقی است عشق پرفروغ
زندگی روی ستونها ی دروغ…
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
پنج رقمی شدم
البته مریم با پاک کردن پستا میزنه کمش میکنه.
.
خوب این پستمم تقدیم می کنم به همه لوتی ها گل که دوستای گلمید
نخست ماهان که همیشه و همه جا تو فکرتم هیج وقت فراموشت نمی کنم

بعدشم یه داداش گلم موهان که خیلی دوست دارم ازهمه کسایی که تو لوتی هستن بیشتر البته بچز ماهان خلاصه کرتیم
این دختره ایکبیری سبیل که خیلی بیشتر از سنش پخته تره خلاصه بگم نمونه نداری پارمیدا یکی از بهترین چیزایی که توی لوتی نصیبم شد دوست شدن با تو بوده
بعد به دوتا از آبجی های گلم یعنی نازنین سکسی و مریم تنها و جا داره از نازنین سکسی یه عذر خواهی بکنم خودش میدونه واسه چی فقط بدون که اون طوری که فکر می کنی نیست مجبور بودم و دست خودم نبود. و مریم گل که خیلی نازی و هرچی از خوبیات بگم کم گفتم
یکی هم که کلا کم میاد توی جمع و کم باش برخورد داشتمولی تویهمین برخورد هایکم شیفته ادب و شخصیتش شدم منظورم جیمز عزیزه
و داداش عزیزم سکسی بوی که مثل داداش خودم دوسش دارم و خراب مرام معرفت وفاداریشم خلاصه تکی
بعدشم دیگه یه مرد به اسم ماری و یه خانوم گل به اسم آزاده که خیلی متواضع و تک هستید دمتون گرم
.
دیگه دیگه.دهکی این گوو خیفم هوهو یادم ربی یعنی ته مرامو و معرفته این بشر هرچی بگی کم گدیه
.
دیگه دیگه پارمیس که بهترین زمان ها لوتی رو باشداشتم توی مشاعره و دختر تکی
.
همچینی نازی۲۲۰ که قدر دانخوبی هاتم و .....
دیگه حافظم یاری نمیده
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
     
  
مرد

 
خبر انجمن خبر نگاران بی حد و مرز

باز هم زوج فضول تونست دسته یکی از مدیران زبل لوتی را رو کند

به گزارش خبری میپردازیم
بر اساس گزارشاتی که به دست ما رسیده نشون میده خانم مریم تنها که از برجسته ترین مدیران لوتی هست اقدام به کلاه برداری کرده وتوانسته است جند میلیون دلار از کاربرای ساده لوتی بالا بکشدو به بانک سوییس انتقال دهد وی که باهم دست خود دست به یکی کرده است که کرایه مغازه هارو بالا ببرند تا بتونند پول زیادی بالا بکشند
مریم تنها که خود رو به مظلومی زده تو بتونه کاربرای لوتی رو گول بزنه و در این حین اقدام به گرفتن مبلغ هنگوفتی از مدیر کافه کند
مدرک



ایشون که با تهدید های خود میخواست مدیر بدبخت کافه رو بیرون کند موفق به انجام جنین کاری نشد



ومدرک دیگر هم دستیه این تبهکار با یکی از ساده های لوتی به اسمه امیر حسین که میخواست این کاربر را گول بزند تا راحت تر به کارای شیطانی خود ادامه دهد



اما یکی از کاربرای قدیمی و خلبان سابق ارتش گوله این تبهکار رو نخورده وخوهان اعتصاب کافه شده است


و بدتر ازاون این تبهکار اقدام به کشتن کاربرا کرده که خوشبختانه دستش زود رو میشه این تبهکار تنها و از این اقدام جلو گیره میشه


ومهمترین و داغترین خبری که به دست فضول نیوز افتاده اینه که اعضای لوتی یخاطر گرون فروشی و گرونی اجاره ها دست به اعتصاب زده تا قیمت رو پایین بیاورند



و این هم مدرکی از شاغل لوتی که شغل او تفنگ فروشی است در این عکس میبینید که با یکی از مغازه داران لوتی داره درمورد اعتصاب صحبت میکنه


ومتاسفانه باز هم تبهکار تنها در این گرونی دست داشته است




ومدرک زیر که درعکس میبینید حرفی بود که باعث لو رفتن خلاف های این مدیر تبهکار شد باهم میبینیم



حرف اخر تمام مغازه داران و تاپیک داران لوتی اعتصاب کرده تا نرخ اجاره تاپیک ها پایین بیاید
کافه به مدت یک هفته بسته شد اینو مدیر کافه بوی سون اعلام کرد
پایان خبرها انجمن بی حد و مرز
زوج فضول
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود
     
  ویرایش شده توسط: boy_seven   
مرد

 
خـــــبـــــــر فــــــــــــــوری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنام خداوند عشق...این روزها که بازار عاشقی داغ است،خبرنگار فضول نیوز(مرنگ) به سراغ یکی از عشاقان زمانه رفته که چون پروانه به دور شمع میسوزد و میشوزد...و از فراغ معشوق ذره ذره آب میشود...خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرنگ:سلام خانم آتنا.چه خبر
Aatena: ‎درود.امروز این سومین کتری هست که این جوش اومده اما تو هنوز نیومدی!‏‎

من نیومدم؟؟؟‎:‎به من چه ربطی داره؟؟؟
Aatena: دوستت دارم
کاملترین کلمه ای هست که می تونم الان بهت بگم.‏
منو دوست داری؟پس عشقت چی شد؟منتظر کی بودی؟
Aatena: ‏
میدونم گاهی قابل تحمل نیستم.می دونم گاهی سرکشم.می دونم گاهی یاغی ام.می دونم دلبری را آنچنان که باید یاد ندارم.
میدانم گاهی شوخی بلد نیستم.گاهی می خواهم بگویم چقدر دوستت دارم ولی بر عکسش میشه.میخوام بگم می خوامت ولی کاری میکنم ازم دورتر میشی.
‎‏

یعنی تو این همه مدت در عشق من میسوختی؟‎ ‎وااای خدای من‎
Aatena: آه خدای مرنگ!
میگی خودمو بزنم به بی خیالی؟یعنی اصلا نشینم دستامو بگیریم زیر چونم و زل نزنم به در؟اینجوری تو زودتر میایی؟خب دوستت دارم‎
نه عزیزم‎‎خودتو نزن به بیخیالی.حرفاتو بزن خودتو خالی کن‎
Aatena: می دونم هر روز بودنم غمگین ترت میکنه.دردهام رنجت میده.رنج هام غمگینت میکنه و نگران تر.
اما نگران نباش.تو اینجایی.من اینجام.دور ولی نزدیک.قبل از آنکه باز هم دیر بشه دوستت خوهم داشت.وعاشقی میکنم با تو .‏
قسمت اولشو دروغ ندادی؟؟؟؟دیگه جوگیر نشو خو‎
اما قسمت دومشو قبول دارم.من مدتها بود عشق رو در چشمات میخوندم‎
اصلأ شبها میتونی بخوابی؟کابوس میبینی یا رویا؟
Aatena: خواب میرم.خواب دیدم.تو بودی.مثل همیشه.مثل همه ی این سالها.همه ی این ماهها.همه ی اینروزها.توی خوابم بغض کرده بودی.لبهای من می لرزید.من گریه کردم و بعد قطره ها از صورت تو می چکید.‏

عجب توهمی بوده خوابت آتنا جان‎
الأنم گریه میکنی؟از من چه انتظاری داری؟
Aatena: تا حالا شده یکی بدترین ضربه رو به تزده باشه ولی بازم نتونی ازش متنفر باشی؟‏
آخی ناراحت شدی؟ببخشید.میدونم عاشقمی نگران نباش.
خب سقف آرزوهای شما چیه؟
Aatena: ‏ my love‏
آخ مردم.
خب تشکر از شما که وقت گذاشتین.خدافظ
Aatena: ‎خدافظ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مدرک

هله
     
  
زن

 
mereng
تو به چه جراتی با روزنوشتای من شوخی کردی؟
زود حرفایی که زدی تکذیب کن
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
     
  
مرد

 
من تکذیب کردم‎
هله
     
  
مرد

 
خــــبـــــــــر غیر فوری‎
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من اعتراف میکنم که تحث تأثیر عوامل ضد انقلاب و کشورهای بیگانه و توطئه ی های غرب،تحت نقشه ای مخوف،در صدد بر هم زدن کنش های قلبیه یک جوان بی ریا به نام آتنا شدم.در این راه سهمگین عوامل نفوذی زیادی به من کمک کردند که از جمله مهمترین آن ها دو شخص خبیث با اسمهای مخفف سینا آر وی و رضابن محمود بودند که مرا در این نقشه ی کثیف یاری کردند.دگر عرضی نیست جز:ای نامه که میروی به سویش،از جانب من ببوس رویش.تکبیر.
هله
     
  
زن

 
mereng: من اعتراف میکنم که تحث تأثیر عوامل ضد انقلاب و کشورهای بیگانه و توطئه ی های غرب،تحت نقشه ای مخوف،در صدد بر هم زدن کنش های قلبیه یک جوان بی ریا به نام آتنا شدم.در این راه سهمگین عوامل نفوذی زیادی به من کمک کردند که از جمله مهمترین آن ها دو شخص خبیث با اسمهای مخفف سینا آر وی و رضابن محمود بودند که مرا در این نقشه ی کثیف یاری کردند.دگر عرضی نیست جز:ای نامه که میروی به سویش،از جانب من ببوس رویش.تکبیر.
حالا که توبه کردی و اشتباهات خودت رو قبول کردی توبه ات پذیرفته میشه

اون دو تای دیگه هم اگر جرمشون ثابت بشه همون خر چاق رو از رو جنازه هاشون رد میکنم
من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
     
  
مرد

 
خــــبــــــر فــــــــــــــــوری
سینا در کشاکش چندین عشق...
جنایتی خبیث که با دستان قدرتمند مرنگ فاش شد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
درود.دیشب که در باغ های پشت کافه قدم میزدم ناگاه صدای مهیبی به گوشم خورد‎
sinarv1: اه اه اه!‎‏
گوشهایم را تیز کرده و به سمت صدا حرکت کردم.اما مثل اینکه دیر رسیده بودم.
sina girl friend: من دیگه میرم امتحان دارم‎‏
سینا که کار خبیثش با وی تمام شده بود با تمام بی شرمی گفت:
sinarv1‏: برو شرت کم!‏
دخترک نالید زیرا عاشق سینا شده بود و از ذات بد سینا خبر نداشت و گفت:
sina girl friend: همیشه مواظب خودت باش‎‏
مرنگ شجاع از این صحنه قبلش به درد آمد و وارد صحنه شد و شروع به فریاد کرد.چون میدانست سینا زن دیگری دارد که چشم به راه اوست.
mereng‏: سینا عاشق شده‎ ‎اهای مردم آهای ملت‎‏
سینا برآشفت و با لحنی بد خطاب به مرنگ گفت:
sinarv1تو کار بزرگترا دخالت نکن!!!‏: ‏
مرنگ زیبای ما به سینا گفت
mereng: ‎تو زن داری نامرد‎
و سینا گفت:
sinarv1باز شروع کردى؟
خيلى وقته که ديگه زن من نى!چن بار بگم!؟
‏: ‏
اما مرنگ جوانمرد دست بردار نبود و دو باره فریاد زد...
سینا که از شدت خشم قرمز شده بود شروع به توهین به مرنگ کرد:
sinarv1مارمولک!‏: ‏
اما دگر کار از کار گذشته بود.زن سینا صدا را شنید و وارد شد.
از این لحظه حرفهای میان آن زن و شوهر شروع میشود.
فرزانه با اشک و اندوه:
mistresfarzane: ‎به مردها نباید رو داد که بهت میخند‎
سینا با حالت حق به جانت:
sinarv1بهش بگو اخه کلا خنده دار تشريف دارى!‏: ‏
فرزانه به سینا گفت راستش را بگو این صدای آه آه برای چه بود؟
سینای لامصب هم به دروغ گفت:
sinarv1نه بابا اون داد و بيداد ديشبم واسه باشگام بود!‏: ‏
در این لحظه دوباره مرنگ وارد صحنه شد و خطاب به سینا گفت:
mereng‏: سینا پس زیر درخت آلو باهاش چکار داشتی‎‏
سینا دستش رو شده بود و شروع به فرار کرد...
اما فرزانه که همچنان در پی عشق سینا میسوخت گفت:
mistresfarzane‏: یه بار دیگه بگو تو رو خدا... آخه وقتی حرف می زنی در مورد من یه جوری می شم!‏
اما سینا رفته بود و فرزانه مانده بود با کوله باری از عشق...
‎و اکنون پلیس بین الملل به دنبال سیناست.از شما دوستان تقاضا میشود در صورت دیدن این موجود سریع مراتب را به نزدیکترین پلیس اطلاع دهید!!‏‎
جانی فراری سینا‎

منبع:

مرنگ‎
سینا‎
فرزانه‎
درخت آلو‎
سازمان حقوق بشر‎
هله
     
  ویرایش شده توسط: mereng   
صفحه  صفحه 14 از 20:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  19  20  پسین » 
شوخی و سرگرمی

فضول نیوز اولین روزنامه خبری تفریحی ‏انجمن بزرگ لوتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA