انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
شوخی و سرگرمی
  
صفحه  صفحه 6 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

داستان لوتی


مرد

 
mereng
من تا حالا اونجا پست ندادم نباید میذاشتی
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
Alijigartala
جرات داری گزارش بده خخخخخ مرجانو سیاه بخت میکنم
هله
     
  
مرد

 
mereng: جرات داری گزارش بده خخخخخ مرجانو سیاه بخت میکنم
گزارش نمیدم
"حیف نمیشه به عقب برگردیم به شبای پرسه و در به دری

کافه چی دکمه ی برگشتو بزن به روزای خوب کافه لوتی "
     
  
مرد

 
اما زوجهای جدید لووتی

جناب شومال و ستاره جوون خانوممممممم

جناب نیشاااااا و آترین خانوممممممممممممم

و اما یه زوج جدید امروز دیدمم فعلن اسماشون تو امضاهایه همدیگه هست ببینیم شیرینی و شام میدن یاا نه

جناب سامان تا حالا شده و مهسا خانووم مدیررررررر
جناب ساامااااااااان تبریک میگممممممم بلاخره مزدووج شدی اولین بووق آژانس شادی و عرووسی رو خودت زدی مبارک بااشه و روزایه خوبی داشته بااشین
Signature
     
  ویرایش شده توسط: mohan25   
مرد

 
این موهان همه جا هست به وقتش یه داستان براش مینویسم
اسب نفس بریده را طاقت تازیانه ندارد
     
  
مرد

 
sweeper: این موهان همه جا هست به وقتش یه داستان براش مینویسم
راضی به زحمت نیستم خسته میشی
Signature
     
  
مرد

 
mohan25: راضی به زحمت نیستم خسته میشی
نترس داستان بدی ازت نمینویسم
اسب نفس بریده را طاقت تازیانه ندارد
     
  
مرد

 
من نمیترسم خیالم راحته شما هم داستانت رو بنویس و خسته نباشی
Signature
     
  
مرد

 
اینم یه داستان کوتاه برای عوض شدن حال و هوای ظهر جمعه !

سه تا رفیق بودن موهان بود مازیار بود اون یکی هم موهانا بود از بس تو لوتی چرخیده بودن گشنشون شده بود که موهان بهشون میگه من یه نقشه دارم اگه خوب بازی کنید پول رستوران رونمیدیم و نشست براشون توضیحداد و باهم رفتن تو رستوران
هر کدومشون یه جایی میشینن و یه دل سیر غذا میخورن ...
خلاصه موهان میره پای صندوق و میگه : ممنون غذای خوبی بود این بقیه پول مارو بدین بریم!! ...
صندوقدار : کدوم بقیه آقا ؟ شما که پولی پرداخت نکردی ؟!؟!؟!
موهان میگه یعنی چی آقا خودت گفتی الان خرد ندارم بعد از صرف غذا بهتون میدم !!!
خلاصه از اون اصرار از این انکار که موهانا پا میشه که از موهان دفاع کنه و رو به صندوقدار میگه : آقا راست میگن دیگه ، منم شاهدم وقتی من میزمو حساب کردم ایشون هم حضور داشتن و یادمه که بهش گفتین بقیه پولتونو بعدا میدم ...
صندوقداره از کوره درمیره و میگه : شما چی میگی آقا ؟؟؟ شما هم حساب نکردی !!!!!
بحث داشت بالا میگرفت که دیدن مازیار نشسته وسط سالن و هی میزنه توی سرش ؛ ملت جمع شدن دورش و گفتن چی شده ؟
گفت : با این اوضاع حتما میخواد بگه منم پول ندادم
خلاصه این سه نفر بعد از این کولی بازیشون ی پس کتک مفصل خوردن و از رستوران پرت شدن بیرون
اینم از داستان موهان
اسب نفس بریده را طاقت تازیانه ندارد
     
  
مرد

 
sweeper
اووووووووووووخیش این بود اینو الان مازیار بخونه از خوشحالی خشتک میدره

جناب دست شما مرسی

ولی نمیدونم این داستان رو از کجا آورده بیدی

ولی هم اکنون خودم رستوران دارم رستوران موهان دیگه جایی نمیرم
Signature
     
  
صفحه  صفحه 6 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
شوخی و سرگرمی

داستان لوتی

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA