ارسالها: 3599
#61
Posted: 22 Mar 2018 13:23
می رقصم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#63
Posted: 27 Mar 2018 13:51
من ازش خواهش می کنم به من رقص یاد بده با من برقصه عروسیم آبروم نره با این قیافه و سن ..همینش مونده که رقاص هم بشم چی ؟! برم از زنم یاد بگیرم ؟!تو هم نا سلامتی رفیق منی دیگه
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1101
#64
Posted: 27 Mar 2018 14:49
aliazad77: تو ناسلامتی رفیق منی
میدونید اگر این کلمات به گوش جناب مشعوق بنده برسه استخوان سالم براتون نمیمونه؟.
ویرایش شده توسط: Priestess
ارسالها: 3599
#65
Posted: 28 Mar 2018 00:01
Priestess: میدونید اگر این کلمات به گوش جناب مشعوق بنده برسه استخوان سالم براتون نمیمونه؟.
انگار معشوقت از اون معشوقهای نادره که نادرانه برات می جنگه .. ای امان از نادر شاه که آخرا قاطی کرد ولی خب همه نادرا که نادرشاه نمیشن
میگم عیبی نداره یه جوری با این یارو کنار میام حس نیتمو ثابت می کنم به این دوست کمیاب یا همون نادر شما .... الان هم که به احتمال زیاد حداقل ۴۰ و حداکثر ۷۰ روز عروسی ام به تعویق میفته وقت زیاد داریم تمرین رقص کنیم بهم یاد بده تا من بترکونم ... از تو و اون یارو هم دعوت می کنم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 247
#67
Posted: 28 Mar 2018 00:08
aliazad77
ان شاالله تو عروسیش باهاش میرقصم.
نباش در پی آزار و هرچه خواهی کن/که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ارسالها: 3599
#68
Posted: 28 Mar 2018 00:20
aliazad77: حس
حسن نیتمو
Priestess: نه خیر ایشون رزمی کار هستن.قضیه نادر و کمیاب بودن نیست.البته فعلا
منم با عقلم می جنگم باهاش یعنی دفاع می کنم
King_MSA: ن شاالله تو عروسیش باهاش میرقصم.
محبت داری داداش گلم من موقع رقص خودمو تکون میدم .. یا یک نقطه از بدنم می لرزه یا هر ۳ نقطه ..موقع رقصو میگم ..نمی دونم چرا دو تاش با هم نمی لرزه .. منظورم دست و پاهام باید با هم هماهنگ باشه ..انگار تمام نقاط بدنم به صورت نا منظم در رقص تکون می خوره ..من نمی دونم چرا اینو به عنوان یک سبک جدید قبول نمی کنن ؟
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3599
#70
Posted: 5 Jul 2018 22:34
می رقصم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود