ارسالها: 3593
#71
Posted: 20 Dec 2017 00:47
من میگم هنوز دوماد نشدم تو میگی بادا بادا مبارک بادا
البته خیلی خیلی خیلی نزدیک شده که بشم
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1135
#72
Posted: 26 Dec 2017 22:36
من میگم موتور دزدیه جناب سروان تو میگی مدارک
خنده های زندگی را روزگار ازما گرفت
ای خوشا روزی که ماهم روزگاری داشتیم
ارسالها: 3593
#73
Posted: 30 Dec 2017 17:42
من میگم دستشویی کجاست مثانه ام بهم فشار آورده تو قهوه خونه رو نشونم میدی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3593
#75
Posted: 2 Jan 2018 22:44
من میگم زن کم داریم (واسه ازدواج )..تو میگی درود بر راهبه ها !!
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ویرایش شده توسط: aliazad77
ارسالها: 3593
#77
Posted: 3 Jan 2018 07:31
من میگم زمستون که سرده بهتره آدم کمتر از خونه بیاد بیرون تو میگی بیایه سفر بریم به مشهد
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 402
#78
Posted: 3 Jan 2018 11:54
من میگم چیزی نمی خوام بگم تو میگی حالا یه چیزی بگو!؟
جملۀ « نگران نباش ، درستاش میکنیم . » ، از مقدسترین عباراتِ دنیاست .
فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند ، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند . « نگران نباش ، درستاش میکنیم . »
ارسالها: 3593
#79
Posted: 4 Jan 2018 23:22
من میگم نیلوفر خلاف نکن الکی حق مردا رو نخور ....تو بهم میگی زن ستیز ؟!
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 1101
#80
Posted: 7 Mar 2018 16:48
من میگم خوب طراحیش کردم؟تو میگی
طراحیه یا نقاشی؟
من میگم ممنونم اومدی کمک دست تنها نباشم.تو میگی نوش جان
من میگم دیوونه میدونی ساعت چنده؟تو میگی رفته بالا.
من میگم C6 H12 O2
تو مینویسی30-6 آچ او دو؟
من میگم خسته شدم از بس خوابیدم تو میگی یکم استراحت کن خستگیت در بره؟
ویرایش شده توسط: Priestess