ارسالها: 3596
#221
Posted: 19 Feb 2017 02:20
یادش به خیر بچه که بودیم یعنی مدرسه راهنمایی .. دو تا خونه اون ور تر توی کوچه دراز فوتبال بازی می کردیم . صاحب خونه داد و بیداد می کرد من دارم می خوابم می خوابم .. اوایل بعد از ظهر بود .. توپ که می افتاد خونه شون خانومش مهربون بود و دوباره مینداخت توی کوچه ولی شوهرش توپو می گرفت دستش و جلوی چشم ما می ذاشت توی شکم توپ پلاستسکی و دو قاچش می کرد . دلمون می سوخت . آخه پولامونو رو هم می ذاشتیم و توپ می خریدیم .ولی حالا که فکرشو می کنم می بینم اون مرد حق داشت آخه خواب بعد از ظهر واسه بدن لازمه . اینو هم بگم که مدرسه راهنمایی رو شیفت درگردش می رفتیم سر کلاس .. صبح و بعد از ظهر .. جیگرمون آتیش می گرفت توپ جر می خورد ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3596
#224
Posted: 22 Feb 2017 22:19
سلام لیمو جان این آقا آخونده همونی نبود که گوسفند می آورد جلو دوربین و بع بع می کرد تا کلاس اولی ها خوششون بیاد ؟
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3596
#226
Posted: 22 Feb 2017 23:04
limoshirin65: سلام
خودِ خرشه
زمان ما این نقش خاله شادونه ی الان و بازی میکرد
این از خاله شادونه ی ما ، اونم از کارتون سمندون که از ترس شب ها .... به خودمون
یادش به خیر .. جفتک می زد پشتک می زد عین گوسفند ژیمناستیک می رفت
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ارسالها: 3596
#228
Posted: 22 Feb 2017 23:28
limoshirin65: الان من سنم زیاده ، یا شما با اون سنتون میشستید این برنامه ها رو نگاه میکردید؟؟
هردوتاش ..بازخوبه که با این سن زیادم به من افتخار دادید منو به عنوان همراه و همسنگر و هم پیاله پذیرفتید ..هرچند درپیاله ما کوکاست و در پیاله شما می ناب ...
واسه این که یه چیز دیگه هم تعریف کرده باشم ..یادش به خیر ازاولین فیلمهای تلویزیونی خسرو شکیبایی و رامبد جوان و مهرانه مهین ترابی و آتنه فقیه نصیری -به نام خانه سبز ... در نوع خودش جالب بود و یک نو آوری به همراه داشت . نوع دکلمه .... تغییر صحنه ها با نوعی تخیل که یه جورایی بیننده اونو بپذیره خودشو با شرایط فیلم هماهنگ کنه ....
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
ویرایش شده توسط: aliazad77
ارسالها: 508
#229
Posted: 22 Feb 2017 23:53
limoshirin65: گردنش بشکنه اونی که فکر میکرد این برنامه ، مناسب سن ماست
هر چه کمتر شود فروغ حیات / رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید / سایه ها را درازتر بینی . . .