صفحه 9 از 40: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 39 40 پسین »

نوستالژی

Atrinjoon

کاربر

ارسالها: 291

#81 Posted: 4 Oct 2013 21:02

ایــن روزهــا ...

بعضــی از پسر هــای شهــر ,

افتخارشــان دوســت دختــر ,

بــا مــوی بلونــد داشتــن اســت !

یــادش بــه خیــر ...

روزی پاکــی افتخــار بــود

نــه رنــگ مــو ......!

gay_tehran

کاربر

ارسالها: 866

#82 Posted: 5 Oct 2013 21:11

یادش بخیر
خونه بابا بزرگ یواشکی رفتن تو انباری با داداشم
به عشق سنتور
اون یواشکی سنتور میزد منم با وسایل قدیمی بازی میکردم
دیگه خونه بابا بزرگم هم ۶ ماه یبار میریم
انگار همه چی عوض نشده
همه چی عوضی شده
چی بود چی شد !
دیگه کو اون دور همی ها همه جمع میشدن
خاله ها . دایی ها
با بچه هاشون آتیش میسوزوندیم
هی داد میزدن
نکن بچه . د بهت میگم بشین . بزار بریم خونه پدرتو در میارم
بعدش تو راه برگشت به خونه به مامان و بابا میگفتیم
بابا . مامان من اذیت کردم خونه بابا بزرگ
همش تقصیر پسرخاله بود
اوناهم میگفتن آره قربونت تو اذیت نکردی
اون موقع بود که انگار به بزرگترین افتخار زندگیت دست پیدا کردی
اون لحظه رو هیچ وقت یادم نمیره
لعنتی انگار دیروز بودددددددددددددددددددد

Oriental_Girl

کاربر

ارسالها: 344

#83 Posted: 5 Oct 2013 21:31

یادش بخیر دفتر خط دار ها که با دو رنگ خودکار خط کشی میکردیم
یهنی میخواستیم خیلی خوشگل باشه دو رنگی خط کشی میکردیم

Man_Of_Iran

paridarya461

کاربر

ارسالها: 2333

#84 Posted: 5 Oct 2013 21:33

یادش بخیر
بچه که بودیم
اون مداد قرمزها که موقع مشق نوشتن بین کلمه ها خط فاصله میذاشتیم
اون مداد قرمز رو زبون میزدیم میزدیم به لب که لبامون قرمز شه

boy_seven

کاربر

ارسالها: 3747

#85 Posted: 5 Oct 2013 21:36

یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم...! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم

زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود

Oriental_Girl

کاربر

ارسالها: 344

#86 Posted: 5 Oct 2013 21:37

یادش بخیر همش مدادامو میزدم وسط پاک کن هام سوراخ سوراخشون میکردم
پاک کن هام همش خراب میشدن

Man_Of_Iran

paridarya461

کاربر

ارسالها: 2333

#87 Posted: 5 Oct 2013 21:39

یادش بخیر
اون وقتها همه سر اینکه برن از دفتر مدیر گچ بیارن دعوا بود

boy_seven

کاربر

ارسالها: 3747

#88 Posted: 5 Oct 2013 21:41

یاد اون روزایی بخیر که تنها دلواپسیمون لو رفتن جای آشغال شکلاتایی بود که یواشکی خورده بودیمو قایم کرده بودیم...

زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود

paridarya461

کاربر

ارسالها: 2333

#89 Posted: 5 Oct 2013 21:44

یادش بخیر
همیشه وقتی میرفتیم دفتر نمرات معلمون رو بیاریم تا قبل کلاس بازش میکردیم که ببینیم جلسه قبل به بچه هایی که درس پرسیده چه نمره ای داده

Oriental_Girl

کاربر

ارسالها: 344

#90 Posted: 5 Oct 2013 21:45

یادش بخیر
بچه بودیم یخمک و نوشمک بود دونه ای ۳۰ تومن ۵۰ تومن
حالا شده ۵۰۰ تومن !!!!!!

Man_Of_Iran

صفحه 9 از 40: « پیشین 1 ... 8 9 10 ... 39 40 پسین »

شوخی و سرگرمی /

نوستالژی

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا