ارسالها: 377
#282
Posted: 24 Feb 2019 23:39
Streetwalker: وقته که مدیر بخش سفت و سخت زیر فشارم گذاشته که با هم این نوع رابطه رو داشته باشیم.یه پیرمرد کوچولو موچولو هست.البته دکتر فوق تخصصه...
میگه از زنهایی که شق و رق و اطو کشیده هستند و موقع راه رفتن سرشون رو بالا میگیرند خیلی خوشش میاد...
راستش میگه لباسم برام خریده و همه چی رو آماده کرده!
خلاصه من اصلا نمیدونم باید چکار کنم! واقعا باید چکار کنم؟ خندم میگیره یخوام این پیرمرده رو بزنم! مخصوصا که مدیرمم هست! مثلا لقد بزنم تو کونش! فکر کنم از خنده به خودم بشاشم!
چجوری باید شروع کنم؟ مراحلش چیه؟ چکار باید کرد؟ آخرش چطوریه؟
گیری دارم از دست این پیرمردا....
عجب افتضاحی شده این مملکت بابا، اون مدیر بخش شما جسارتا ببخشید حمل بر بی ادبی نشه بیشتر می خوره از این پیرمرد کونیا باشه، مستر و اسلیو یه category خاصه هر کس که نمی تونه ادعا کنه من عاشق این مدل سکس هستم،
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 7010
#283
Posted: 25 Feb 2019 00:06
Arman06
خخخخخ کلی خندیدم به این پیرمرد کونی گفتنت!
یه پیرمرد داشتیم که اینکاره که گفتی بود.البته اون فرد امپول زن و تزریقاتچی بود.
القصه یک پسر خوشتیپ رفته بود پیشش که امپولش رو بزنه و این اقا دست کرده بود و التش رو گرفته بود....
اینم هوچی از اب در اومده بود و با گلوی چرکیش اینقدر عربده کشیده بود که نزدیک بود بمیره و اون تزریقاتچی رو بردن و یه کار دفتری تو یه جایی که دستش به کسی نرسه بش دادند...
اما این پیرمرده تهش از من خیلی خوشش میاد.
چون فکر میکنه من خیلی شق و رق و اطو کشیده هستم.
به نظرش سفت و محکم راه میرم.
دیده که ورزیده و عظلانی هستم.
میگه من از بالا بش نگا میکنم.چون یه سر و گردن از من کوتاهتره همچین حسی رو پیدا کرده.
و میگه از زنایی که سینه های سفت و کوچیک و سربالا دارند خوشش میاد.حالا چطور زیر مقنعه و مانتو سینه من رو دیده خدا داند و بس.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ویرایش شده توسط: Streetwalker
ارسالها: 377
#284
Posted: 25 Feb 2019 00:12
Streetwalker: خخخخخ کلی خندیدم به این پیرمرد کونی گفتنت!
یه پیرمرد داشتیم که اینکاره که گفتی بود.البته اون فرد امپول زن و تزریقاتچی بود.
القصه یک پسر خوشتیپ رفته بود پیشش که امپولش رو بزنه و این اقا دست کرده بود و التش رو گرفته بود....
اینم هوچی از اب در اومده بود و با گلوی چرکیش اینقدر عربده کشیده بود که نزدیک بود بمیره و اون تزریقاتچی رو بردن و یه کار دفتری تو یه جایی که دستش به کسی نرسه بش دادند...
اما این پیرمرده تهش از من خیلی خوشش میاد.
چون فکر میکنه من خیلی شق و رق و اطو کشیده هستم.
به نظرش سفت و محکم راه میرم.
دیده که ورزیده و عظلانی هستم.
میگه من از بالا بش نگا میکنم.چون یه سر و گردن از من کوتاهتره همچین حسی رو پیدا کرده.
و میگه از زنایی که سینه های سفت و کوچیک و سربالا دارند خوشش میاد.حالا چطور زیر مقنعه و مانتو سینه من رو دیده خدا داند و بس.
چی بگم والا دیگه بر می گرده به خودت هر جور دوست داری عمل کن
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
ارسالها: 2
#287
Posted: 5 Mar 2019 16:08
به نظر من همچین رفتارهایی طبیعی نیست ... مثلاً قلاده انداختن گردنش یا پاشو گذاشته رو صورت طرف. لذت این کارا رو نمی فهمم
سکس حضوری با خانم ها... اگه خوشم بیاد
ارسالها: 7010
#288
Posted: 18 Mar 2019 18:36
چیز عجیب اینه که اینا که برده میشن واقعا خیلی ظریف و حساس و زود رنجند.
اوایل فکر میکردم پوست کلفت و بی احساس باشند ولی حداقل این بابا که واقعا ناراحت میشه و تو خودش فرو میره و بش برمیخوره ولی بازم بیشتر و بیشتر میخواد.
البته این رابطه همش تندی و تلخی نیست.خیلی وقتا مثل یک حیوان خانگی بش محبت میکنم و اون هم لذت واقعی میبره.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹
ارسالها: 7010
#290
Posted: 21 Mar 2019 16:01
la2641: برده ها برای اینکه به اربابشون وابسته روحی و جسمی میشن برای همین خیلی زود رنج هم میشن و سریع به قول شما ناراحت میشن
البته وابستگی ارباب به برده هم کم از وابستگی برده به ارباب نیست.
اساس این رابطه محبت خالص است که هرکس نمیفهمد.
💔تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،دلت میگیره،دنبالم نیا بی عشق
تلخم،حقیقت داره این تنها شدن بی عشق
تلخم،همینه تا همیشه حال من بی عشق...❤️🩹