تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟

من مهد کودک بودم کس دادن مامانمو تو مطب دکتر دیدم ولی نمیدونستم جریان چیه و چکار میکنن /بعدا بزرگ شدم فهمیدم آقا دکتره مامانو گاییده / یه بارم کلاس هشتم بودم با مامان رفتم بیرون خرید پسر عمو بابام دیدمون سوارمون کرد وانت پیکانی بود منو جلو نونوایی پیاده کردن و گفتن نون بگیر تا بریم داروخانه و زود بیایم دقیقا 3 ساعت منو کاشتن اونجا ....

منم بچه بودم زیاد دیدم و شنیدم به مرور زمان تعریف میکنم

وقتی بچه بودم زیاد بعد از ظهری ها میرفتن تو اتاق و به این خیال که من تو اتاق خودمم و درم بسته یا خوابیدم یا بازی میکنم اون زمونا 10 این حدود ها داشتم بعد نهار میگفتن تو هم برو بخواب تو اتاقت بزار ما هم بخوابیم صرو صدا نکن بعد میرفتن تو اتاقشونو در هم میبستن هم قفلش میکردن بعد جا مینداختن رو زمین و یه بالش بالا و یه بالشم وسط تشک میزاشتن من چند باری خواستم ببینم ولی چیز زیادی نمیشد دید ولی صداشون قشنگ میومد صدای شلپ شلپ تلمبه و اه و اوخ یواشکی مامان دیگه تایموشن دستم بود 5-10 دیقه ای طول میکشید و بعد میرفتن تو اتاق و میرفتن حموم گاهی میشد اونجا هم سکس میکردن بچه بودم عادی بود پیش من دوتای برن حموم ولی حموم دوش و باز میکردن و به هوای اینکه صداشون نمیاد صداشون بالا بود اصلا باورم نمیشد اون تو مامان هست یه صدا هایی میداد حرفایی میزد که من باورم نمیشد

بازم به مرور میام میگم شما دوستان هم اگه چیزی از مامانتون با کس دیگه یا باباتون دیدن بیایین تعریف کنین

سلام به همگی ... من یادم نمیاد چندسالم بود (احتمالا 5 شایدم کمتر ) مامان بابام رو لخت دیدم توی تقریبا همه جای خونه(پذیرایی - اتاق - حموم - اشپزخونه ) چیزی که توی ذهنم ثبت شده اینه که میچسبیدن به هم و سکس میکردن منم بازی میکردم با ماشین و اسباب بازی هام ... البته زیاد جذاب نبود برام اینکه لختن و چیکار میکنن چون عاشق بازی با ماشین بودم و همش سرگرم بودم . فردا ادامه ماجرا رو میگم ... ببخشید دیر میام این روزا خیلی درگیرم ... شب خوش

سلام دوستان خیلی تایپیت عالی راه افتاده منم خیلی خاطره از دید زدن مامان و بابام دارم که کم کم میام تعریف میکنم
اون موقع فکر کنم اول دوم راهنمایی بودم افتاده بودم تو فاز دید زدن همیشه هم اکثرا از مامان باباهاشون شروع میشه اون موقع منم فقط مامانم رو دید میزدم دنبال هر فرصتی بودم گوشه در حمام خونه زنگ زده بود میشد دید بزنی یه شب طرفای ۳نیم بود پاشدم برن دستشویی دیدم صدای حمام میاد اولش عادی بود گفتم یا مامانم یا بابام رفته حمام بعد رفتم خوابیدم زیر در دیدم دوش همینجوری باز بود دیدم دوتایی حمام هستن مامان و بابام تو حالت سه کنج دیوار وایساده بودن مامانم دستاش به دیوار بود پاهاشو باز کرده بود کونش داده بود عقب اصطلاحا قمبل کرده بود بیشتر کون بابام معلوم بود مامانم یکم پستون چپش معلوم میشد خلاصه بیشتر کون بابام معلوم بود که داشت عقب جلو میکرد بعد مدلشون رو عوض کردن یه دستش به دیوار بود یه پاشو آورد بالا بابامم تنظیم کرد دوباره کرد داخل تو این زاویه مامانم کامل کامل معلوم بود اولین بار بود که کوص مامانم رو به این واضحی دیدم با پستونای خیلی بزرگش مامانم قد بلند و درشته و تقریبا چاق بابام زیاد نمیتونست تو این حالت بکونتش یادمه یه چهار پنج تا تلمبه محکم زد آبش اومد یادمه چند لحظه نگرش داشت بعد کیرش تقریبا شل اومد بیرون وقتی مامانم پاشو آورد پایین آبا از تو کوصش ریختن بیرون دیگه دوتایی دوش گرفتن عادی بودن منم پاشدم رفتم ولی بهترین دید زدن مامان و بابایی عمرم بود همیشه خاطره موند برام
خاطره زیاد دارم از دید زدنای سکس مامان بابا فرصت بشه حتما تعریف میکنم
البته اگه این تایپیک جون بگیره خیلی عالی میشه

بیشتر ما بچگیا زیاد دیدم مخصوصا اگه فقط ما خونه باشیم باهاشون سنمون هم که کم باشه فک میکنن که مثلا نمیدونیم من خودم که بچه کوچیک بودم و همیشه خونه بیشتر ظهر ها اگه مدرسه هم نمیرفتم قشنگ برنامشون رو میفهمیدم بازم به مرور میام میگم این بار وقت نهار که قبلش برنامه میچیدن مدام پچ پچ میکردن منم فهمیده بودم مشکوک میزدن هی میگفتن نهارتو بخور برو تو اتاق به تکلیفت برس درم ببند صدا نکن ما میریم بخوابیم منم کنجکاو میشدم بعد رفتن تو اتاق و درو میبستنو قفل شندن درم میشنیدم اروم در اتاق و باز میکردم میرفتم دم در اتاق قشنگ صدای لباس در اوردنشون و حرف زدنوشن رو میشد شنید گاهی ساک میزد صدای ملچ ملوچ میومد وقتی هم که میکرد کم کم صداش بالاتر هم میرفت میگفت اروم صدامون میره بیرونو بابا میگفت نترس نمیره در اتاق بستس و ادامه میداد ولی کلش شاید 10 دیقه هم نمیشد بعدش لباس بر میداشتن با هم میرفتن حموم و اونجا هم سکس میکردن بعضا تو حموم زیر دوش صداشونم بلند تر بود فک میکردن دوش بازه صدا بیرون نمیاد ولی قشنگ میمومد بعدش که میرفتی تو اتاق قشنگ بوی شهوت از اتاق میزد یه بوی خاصی میومد از اتاق منم اصلا به روم نمی اوردم که دیدم یا فهمیدم میرفتم تو ااق و خودشون میومدن صدام میکردن که چی کار میکنی یا میومدن در اتاق و باز میکردن میرفتن میگفتن باز براز در اتاق رو
بازم به مرور یادم افتاد میام میگم ممنون از دوستان که همراهی میکنن