Erfan1993:
فکر کنم سوم راهنمایی بودم
مامان بابام بعد مهمونی که یادم نیست مهمونی کی بود رفتن تو اتاق منم صبح امتحان داشتم.از صدای اه اوه مامانم ازخواب پریدم.فقط دراین حد دیدم اگه اشتباه نکنم مامانم یه جوراب شلواری طوسی یا بنفش پا ش بود بابام لخت بود مامانم رو پاهای بابام بود میگم خیلی کم دیدم چون ترسیدم متوجه شن و خب خوابم میمود و عصبی شدم که چرا من شب امتحان از خواب پروندن
یه بار دیگه بود که مامان بابام با خواهرم رفتن شمال اما من نرفتم چون حالشو نداشتم رفتم خونه مامان بزرگم.موقعی که برگشتن من گوشی مامانمو برداشتم داشتم تا بازی کنم قشنگ یادمه گوشیش موتورولا بود اره .ناگهانی رفتم تو گالری .مامانم رفته بود حموم نبود که گوشی رو از من بگیره.تو گالری عکس لخت مامانم بود که تمام بدنش کفی بود و یه دست داشت میرفت توی الت مامانم و یه عکس دیگه ام بود که الت بابام تو مامانم بود یکی دیگه ام بود که مامانم الت پدرم رو گرفته بود حالا برا من عجیب که چرا از هم عکس گرفتن موقع سکس چه دلیلی داشته اخه مسخرس است
ممنون از خاطراتت خیلی خوب بود دمت گرم من که کاملا باور کردم دوستان هم باور میکنن
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم