santiyagoooo:
با یکی از پسرخاله هام از بچگی ندار بودیم وحشتناک هم ندار بودیم تا همین الانم همینجوری هستیم
هر دوتو کف مامانامون بودیم حمام خونشون پایینش زنگ زده بود حمام خونه ما هم که بصورت حرفه ای براش یه سوراخ درست کرده بودم واسه دید زدن یه روز مامانم رفت حمام ما هم داشتیم سگا بازی میکردیم پسر خالم گفت خاله رفت بریم گفتمش الان نه چون ممکنه بیاد یه چیزی یه لحظه ببره و بره آخه مامانم وقتی میرفت حمام درجا لخت نمیشد حمام کنه مثلا میومد یه چیزی برداره ببره
خلاصه پسر خالم داغ کرده بود اساسی بعد از چند دقیقه که صدای دوش اومد رفتیم با هم دید میزدیم هر چند ثانیه جامون رو عوض میکردیم پسرخالم تپل وسفید بود خوابیده بود مدل سجده ای که داشت دید میزد شلوارشو کشیدم پایین یکم با کونش بازی کردم اون موقع بدون مو بود و سفید کیرمو گذاشتم لای کونش یه خورده کیرم خیس شد کیر اونم شق شده بود هیچی نمیگفت فقط دید میزد کیر اونم شق شده بود بعد دست زدم به کیرش خیس بود زدم به کونش آروم کردم تو داشتم آروم تلمبه میزدم شورتش بین پاش بود همینجور که داشت لخت مامانمو دید میزد آبش اومد ریخت رو شورتش منم داشت آبم میومد محکم تلمبه زدم گفت آی یهو فرار کرد منم پاشدم گفت بدو بیا
حمام که تو زاویه پذیرایی نبود کپ کردم گفتم چی شده گفت خاله اومد سمت در
یهو در حمام باز شد مامانم با یه حالت عصبانیت گفت آروم باشید دعوا نکنید.
بزرگترین شانسی که اوردیم و حواسش نبود شورت پسر خالم جلوی در حمام پر از منی افتاده بود از ترس که فرار کرد یادش رفته بود برش داره واقعا شانس اوردیم مامانم حواسش به زمین نبود.
سری بعد دید زدن منو پسر خالم رو میگم خاله و شوهر خالم رو با هم دید زدیم.
درود دوست عزیز که چراغ رو روشن کردی امید وارم بقیه دوستان هم بیان تعریف کنن و حال کنیم شما هم ممنون میشم جریان خالتم بگی دمت گرم بچه ها هم حال میکنن مطمئنم
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم