انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سکس ضربدری و محارم
  
صفحه  صفحه 25 از 62:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  61  62  پسین »

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟


مرد

 
آن شب هم مثل خیلی از شب های دیگه که یا من می رفتم پیش حامد یا اون می آمد شب خونه ما، من خونه حامد بودم. ما از دبستان با هم دوست بودیم و با اینکه چند سال پیش از محله ما رفته بودند به منطقه دیگه ای، ما همچنان با هم دوست بودیم و رفت و آمد داشتیم. پدر و مادرهامون هم از این دوستی خوشحال بودند. چون می دونستند که هیچ کدوم از ما دنبال خلاف و دردسر نیستیم.

آن شب، یک شب تابستانی بود و قرار بود که شب خونه حامد بخوابم، ولی بعد از شام، حدود ساعت ۱۰، صدای فریاد بابا و خواهر حامد بلند شد و ما از اتاقش دویدیم بیرون که دیدیم مادرش حالش بد شده و نیمه هوشیار وسط اتاق افتاده. تا زنگ بزنن به اورژانس و ببرنش بیمارستان، نیم ساعتی طول کشید و من هم تا ساعت ۱۲ بیمارستان موندم و بعدش به اصرار بابای حامد، من هم راهی خونه خودمون شدم با تبسی که گرفتم.

کلید رو با احتیاط تو سوراخ در پیچوندم تا مامان و بابام رو بیدار نکنم. چراغ ها خاموش بود و تعجبی هم نداشت، ولی تو همون تاریکی می تونستی بفهمی که گویا مهمان داشتیم و میز شام هم نیمه کاره ول شده. هنوز چشمام به تاریکی کاملا عادت نکرده بود که صدای بابام رو از اتاق خوابشون شنیدم. در اتاقشون برعکس شب های دیگه که وقت خواب می بستنش، باز بود. ولی چراغ توالت و حمام توی اتاقشون روشن بود و صدا از آنجا می آمد.

بابام داشت قربون مامانم می رفت و معلوم بود که اونجا خبرهای خوبیه! کیر من هم با شنیدن اولین آه مامانم از جاش بلند شد و با فشار به شلوارم، من رو متوجه خودش کرد. معلوم بود که داره هیجانشون بیشتر می شه. هم صدای آه آه مامانم بیشتر می شد و هم هم بابام بیشتر قربون کس و کونش می رفت و هم صدای تلمبه ها تو کس مامانم شنیده می شد. صدای بابام می اومد که می گفت «بزن، بزن تندتر بزن. چه کُسی داری می کنی، بزن، کون رو ببین، بزن» و مامانم هم با آه و ناله هایی که آب هر مردی رو می آورد، همراهیش می کرد.

دیگه صداهایی که از تو حموم می امد داشت من رو به اوج می رسوند و داشتم دنبال دستمال کاغذی می کشتم تا آبم رو بریزم توش. ناله های مامانم هم به اوج رسیده بود و معلوم بود که داره ارضا می شه، یک ناله بلند کشید و بعد برای چند ثانیه همه جا ساکت شد. دو بار دیگه دستم رو عقب و جلو کرده بودم، آبم پاچیده بود بیرون که با شنیدن صدای بابام از توی حموم، مثل اینکه آب یخ رو سرم ریختن و کیرم در کسری از ثانیه خوابید و من رو تنها گذاشت. هنوز نمی تونستم بفهمم که اون تو چه خبره! بابام داشت با یک مردی به اسم امیر صحبت می کرد و ازش می پرسید «راضی بودی؟ خوب کسی داره، نه؟» اونم تایید می کرد که همچین کُسی تا حالا نکرده بوده. داشتن درباره کس کی صحبت می کردند؟ فکر می کردم که آه و ناله ها مال مامانمه ولی تنها فکری که به ذهنم می رسید این بود که احتمالا بابام، مامانم رو فرستاده جایی و با رفیقش خانم آوردن خونه!
ارسالی از دوست خوبم که ادامشم گفته میده
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
eliyar2000:
کردم که آه و ناله ها مال مامانمه ولی تنها فکری که به ذهنم می رسید این بود که احتمالا بابام، مامانم رو فرستاده جایی و با رفیقش خانم آوردن خونه!
ارسالی از دوست خوبم که ادامشم گفته میده

ادامه بالایی که دوستم ادامشو فرستاده

در یک لحظه از بابام متنفر شدم. احساس کردم باید این موضوع رو به مامانم بگم. خلاصه اصلا متوجه هیچی نبودم. مثل این بود که تازه داری به هوش می آیی و موقعیت خودت رو درست نمی تونی تشخیص بدی. داشتم با خودم و منگیم کلنجار می رفتم که با شنیدن صدای زنی که تو حمام بود، همه چیز رو سرم آوار شد. زنه گفت «ناصر چه کار می کنی که هر دفعه کیرت کلفت تر می شه؟» و هر سه خندیدن. صدا، صدای مامانم بود! دیگه دوست داشتم که از خواب بیدار شم یا اگر خواب نیستم، زمین دهن باز کنه و من رو بخوره. مگر ممکن بود که بابام برای مامانم کیر بیاره؟! و تازه خودش هم بمونه کنارشون تا کیر کلفت رو بکنه تو کس مامانم و اون دیوثی رو که مامانم رو می کنه، تشویق هم بکنه! اصلا برام قابل فهم نبود که چطور مامانم حاضر شده که جلوی شوهرش به یک مرد دیگه کس بده و تازه از کلفتی کیری که تو کس و کونش بوده، جلوی شوهرش تعریف کنه!

صدای باز شدن شیر آب و شوخی هاشون در حالی که داشتن همدیگه رو می شستن و می مالیدن من رو به خودم آورد. احتمال داشت که کارشون تموم شده باشه و بخوان بیان بیرون. باید چه کار می کردم؟ سریع شرت و شلوارم رو کشیدم بالا و از خونه زدم بیرون. به پارکینگ که رسیدم هنوز از شدت ضربه ای که خورده بودم، گیج بودم. مامان رو تصور می کردم که پاهاش رو باز کرده و یک مردک کیر کلفت داره کسش رو می گاد و بابام هم داره از جلو کس مامانم رو می ماله و هم زمان با دست دیگه اش، خایه های مرده رو. چطوری مامانم شرتش رو برای مرده درآورده بوده جلوی بابام؟ بابام و مرده، ناصر، با هم مامانم رو می کنن یا بابام فقط تماشاچی این برنامه است؟ مامانم حتما پشم کسش رو برای این مرده تراشیده! کون هم بهش می ده؟

با این تصورات و سئوالات مشغول بودم که دیدم یوایوش کیرم سفت شده و انگار از یادآوری چیزهایی که دیده بودم داشتم دوباره حشری می شدم. وقتی آدم کیرش راست می شه، عقلش کم می شه و جراتش زیاد. با خودم گفتم که باید برگردم بالا و ببینم اوضاع چطوره! نمی دونستم که چند وقته که تو پارکینگم، ولی کسی هم از در حیاط بیرون نرفته بود. پس ناصر هنوز تو خونه ما بود و حتما هنوز داشتن مامانم رو می کرد. دوباره که یاد کس مامانم افتادم و اینکه چطوری جلوی دو تا مرد لخت می شه و کس می ده، حشری شدم و راه افتادم سمت واحدمون.

هم حشری بودم و هم استرس داشتم که نکنه الان در رو باز کنم و ببینم که دارن وسط خونه همو می کنن. ولی تو اون لحظه تنها چیزهایی که من رو به جلو هل می داد، کیرم بود و تصویر اینکه مامانم لخت شده و بابام داره پستونهاشو می خوره و ناصر هم کیرش رو گرفته دستش و به کون مامانم می مالیدش. همین تصویر کافی بود تا جرات کنم و کلید رو با احتیاط توی سوراخ بچرخونم و لای در رو به آرام ترین حالت ممکن باز کنم.

چراغ های هال و پذیرایی خاموش بود، مثل دفعه قبل. ولی صدای شاپ شاپ تلمبه و ناله های مامانم تو خونه پیچیده بود. وارد شدم و طوری که دیده نشم به اتاقشون نزدیک شدم. چراغ اتاقشون خاموش بود، ولی با نوری که از در باز حمام می آمد، می شد مامانم رو دید که روی تخت، روی دست ها و زانوهاش در حالت قمبله و ناصر هم روی زانوهاش نشسته روی تخت و همینطور که از زیر پستون های مامان رو گرفته، داره تلمبه می زنه، چه تلمبه ای. بابام هم در حالی که کیر نیمه خوابیده اش رو می مالید، تماشاشون می کرد و گاهی هم با حرف های چرکش، حشریشون می کرد. به مامان می گفت «حال می کنی جلو شوهرت داری کس می دی؟ جنده شدی؟ کیرش کلفته؟»
مامان هم وسط ناله هاش جواب داد: « آره، دارم کیر کلفت می کنم تو کسم. ناصر داره کس زنت رو می گاد. ناصر فشار بده که دارم می آم» ناصر هم یک در کونی محکم به مامانم زد و گفت «زیرخواب منی تو. چه کسی! تنگش کن که امشب هم جرت بدم جلو شوهرت» بعد رو به بابام گفت «خوش به حال من که کیر رفیقم برای کس زنش راست نمی شه. بگو کجاشو بگام؟» بابام هم همنطور که کیرش رو می مالید،‌ گفت« مال خودته امشب هرجاشو که می خوای بگا. آبش رو بیار». مامانم هم سعی می کرد که با آه و ناله های سکسی، بیشتر حشریشون کنه.

کیر من هم داشت شلوارم رو پاره می کرد. آوردم بیرون و مشغول مالیدنش شدم و حواسم بود که دیده نشم. نفس های ناصر داشت تندتر تندتر می شد. داشت آبش می آمد. مامانم هم آه آه آهش رو تندتر کرده بود. همزمان با آمدن آب ناصر که تو کس مامانم خالیش کرد، آب من هم آمد و بدون اینکه بتونم کنترلش کنم پاشید روی زمین و دیوار. توی یک دنیای دیگه بودم. می خواستم بپرم وسطشون و کیرم رو تا دسته بکنم تو کس مامانم و بگم نوبت منه. نه به اون حس تنفری که اولش از مامان و بابام پیدا کرده بودم و نه این حس حشر که دیگه هیچی جلودارش نبود. ناصر روی تخت دراز شد و مامانم هم کنارش در حالیکه کیر ناصر تو دستش بود. بابام ایستاده بود بالای کون مامانم و جلق می زد. مامانم برای اینکه تحریکش کنه گفت« ببین کیر ناصر تو دستمه. جوووون کیر کلفت ناصر که زنت رو می کنه». بابام هم با دو سه تا آه آه، آبش رو روی کمر مامانم پاشید و گفت «چه شبی بود امشب» و خوابید کنار مامانم.

کیر من هم دوباره با دیدن این صحنه ها کاملا سفت شده بود و آماده یک جق دیگه بود. ولی باید خودم رو جمع و جور می کردم که دیده نشم. رفتم توی هال روی زمین نشستم تا بیبینم که بعدش چی می شه. چند دقیقه ای صدایی از اتاق نیومد. پاورچین پاورچین رفتم سمت اتاق و دیدم که هر سه تاشون خوابشون برده. ناصر به پشت خوابیده بود با کیر خوابیده ای که از سرش باقی مانده آبش زده بیرون و روی ران پاش ریخته بود. مامان هم که دمر خوابیده بود و کونش تو اون نور جذابیت خاصی داشت. لرزش های کون مامانم، وقتی که ناصر داشت تلمبه می زد، جلوی چشم هام بود و بابام هم به پهلو و در حالتی که کونش رو به کمر مامانم چسبانده بود، خوابش برده بود. به نظر می رسید که بزم به پایان رسیده و داشتن استراحت می کردند تا فردا صبح یک روز عادی دیگه رو شروع کنن. صبحی که در آن، برای من هرگز زندگی به روال عادی قبلش برنمی گشت.
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  

 
سلام دوستان چند وقت پیش دید زدن مامانم تو حمام با پسر خالم رو براتون تعریف کردم حالا دید زدن خاله و شوهر خالم رو براتون میگم
منو پسر خالم از هر لحاظ دید زدن با هم هماهنگ بودیم حمام و دستشویی خالم اینا تو حیاطه از این خونه ویلایی های قدیمی یه دست هم تو خونه دارن که زیاد استفاده نمیکنن
دختر خالمم که سالهاست ازدواج کرده بود رفته بود منو پسر خالمم که ۲۴ساعتی پیش هم بودیم
یه شب که خونه خالم اینا بودم طرفای ساعت ۴صبح بود که بستن در هال اومد به پسر خالم گفتم پاشیم بریم دید بزنیم که گفت باور کن اینقدر خوابم میاد اصلا حال ندارم پاشو خودت برو منم هیجان زده بودم حیاط هنوز تاریک بود درب حمام پایینش اینقدر زنگ زده بود که براحتی نور حمام از زیرش معلوم بود پابرهنه رفتم از زیر نگاه کردم حمام خونشون ال مانند بود دوش تو قسمت ال بود اینقدر زیر در زنگ زده بود که بارها برای دید زدن با پسر خالم تست کرده بودیم که تو چه فاصله ای دید بزنیم که تابلو نشیم
تو روز که اصلا نمیشد چون سایه میوفتاد توی جمام طرف متوجه میشد یکی داره دید میزنه
خلاصه منم که دیگه بلد شده بودم از چه فاصله ای دید بزنم خوابیدم نگاه کردم خالم زیر دوش بود و فقط شوهر خالم معلوم بود سینه پر مو شکم بزرگ خایه های بزرگ کیر سایز کلفت و خوابیده مدل مردهای قدیمی.
هنوز درست حسابی دید نزده بودم از هیجان کیرم سیخ شده بود
خلاصه شوهر خالمم رفت زیر دوش یه لحظه یه کون خالم اومد تو دید و رفت همون قسمت صدای خالم اومد بهش گفت لیف رو بده صدای خیس خوردن لیف اومد دوباره شوهر خالم اومد این طرف کامل معلوم شد بعد صابون از دست خالم افتاد دولا که شد سینه های گندش معلوم شد شوهر خالم وایساده بود خالمم شروع کرد کمرشو براش لیف کشید تو زاویه ای بودن که هر دوتا پستون خالم کامل معلوم بود با شکم گندش میگم شکم گنده نه اینکه از این زنای فول چاق ولی یکم شکمش افتاده بود و رونای فوق العاده سفید و گوشتی کمر شوهر خالم رو که لیف میزد جفت پستوناشم تکون میخورد داشت لیف میکشید بهش گفت پاهاتو باز کن لای پای شوهر خالم رو داشت لیف میکشید از پشت خایه هاشو با کیرشو لیف کشید کیرش درجا بلند شد وقتی برگشت خالم کیرشو دید دوتایی یه خنده کوچیکی کردن بعد شوهرخالم شروع کرد لیف کشیدن ولی بیشتر حشری شده بود از پشت چسبیده بود به کون خالم با دست چپشهی شکم خالم رو میمالید با اون دستش رو پستوناش لیف میکشید و هی گردن خالم رو ماچ میکرد و کیرشو لای پای خالم عقب جلو میکرد بعد کم کم خالم داشت خوشش میومد کونشو قمبل کرد براش شوهر خالمم لیف رو انداخت زمین همینجور که هیکل خالم کامل صابونی بود با دستاش کل هیکل خالم رو میمالید شوهر خالم از حشریت زیاد نمیدونست چی کار کنه دست به همه جای بدنش تپل خالم میکشید منظرمو متوجه میشید که چی میگم بعد خالم برگشت شروع کردن لب گرفتن خالم کیر شوهرشو گرفته تو دستش هی میمالید به کوصش هی یکم خودشو بالا پایین میکرد شوهر خالم بهش گفت بچسب به دیوار سر سه کنج وایساده بودن خالم پاهاشو باز کروه بود یکم کونشو قمبل کرده بود دوتا پستوناش با صورتش به سه کنج دیوار بود شوهر خالم خیلی نرم همشو کرد تو خالم یه آه شهوتی خیلی آروم کشید گفت وای همش رفت تو اروم یه چند تا تلمبه زد داخل کوص خالم بعد خالم بهش گفت سینم درد گرفت اینجا لبه داره تیزه
بهش گفت بیا بریم سمت در شوهر خالم حالت شهوتی دوباره بدنشون که صابونی بود مثل ژله کل هیکل خالم رو با دستاش مالید اروم بهش گفت دیوونم کردی برو سمت در اومدن سمت در من خیلی ترسیدم گفتم ممکنه تابلو بشم خالم دستاشو زد به در، در مثل یه حالت جلو اومدن به خودش گرفت.
من دیگه کامل پهن زمین شدم چون تو اون زاویه هیچی دید نداشتم کامل خوابیدم خالم پاهاشو باز کرده بود کیر شوهرش رو با دستش تنظیم کرد داشت میگفت یه وقت یکی از بچه ها پا نشه بیاد بره دستشویی آبرومون بره که شوهر خالم دوباره به یه هول همشو کرد تو کوص گوشتی خالم ، خالم یهو گفت آیییییی شوهر خالم اینقدر حشری بود یه نه بابا گفت و شروع کرد به تلمبه زدن اینقدر کوص و کیر اینا نزدیکم بود که تو عمرم مامان و بابام که تو حمام بودن مامانم خوابیده بود رو کیر بابام دید زده بودم اینقدر نزدیک نبود
باورتون نمیشه قشنگ کناره های کوص خالم رو هم که شوهر خالم توش عقب جلو میکرد رو راحت میتونستم ببینم شده بود مثل فیلم سوپرایی که تو آشپزخونه ایی جایی دوربین میذارن زیر خودشون از نمای زیر فیلم میگیرن
کامل شکم خالم رونای گندش کوصش که شوهر خالم تلمبه میزد داشتم میدیدم همینجور که تلمبه میزدن گوشتا بالا و پایین میشدن و صدای آی آی خالم یه کوچولو بیشتر شده بود شوهر خالم با اون یکی دستش چوچول حالم رو میمالید صحنه نزدیکتر از ۳۰سانتی من بود جوری بود که وقتی تلمبه میزدن خیسیو کف های بدنشون رو زمین میریخت قطره هاش میخورد به صورت من
زیر در خیلی زنگ زده بود.
خلاصه خالم خیلی حشری تر شده بود میگفت سفت بکون بدنم لرزش افتاده با این حرفا شوهر خالمم حشری تر شده بود دیگه تو فضا بود کار نداشت که کی تو خونه هست یا نیست محکم تلمبه میزد اروم بهش گفت نزدیکه داره میاد چه کون گنده ای داری همینجور میلرزه اینا رو گفت خالم یهو رونای پاش لرزید و یه آییییییییییی کشید و پاهاشو به هم جفت کرد شوهر خالمم دیگه وحشی شده بود و حسابی محکم میزد تو کوص خالم که یهو شوهر خالمم یه آه مردونه کشید و همشو ریخت تو و سفت چسبیده بود به کون خالم بهش گفت همه آبم خالی شد کیرشو بعد چند ثانیه کشید بیرون آب منیش ریخت بیرون رو صورت منم یه چند قطره ریخت هر دوتایی نفس نفس میزدن بعد هردوتایی رفتن تو قسمت ال مانند سمت دوش صدای نشستن شوار خالم اومد بهش گفت داغون شدم عجب حالی داد.
بعد صدای خالم اومد با خنده گفت دیوونه چت شد وحشی شدی فقط صدای نفس نفس شوهر خالم میومد و هی هوووف میکشید.
بهش گفت یه تشت آب پر کن از جلوی در آب بریز بیا جلو
گفتم دیگه باید فرار کنم برم چون سرش اگه پایین باشه ۱۰۰درصد منو میبینن
منم رفتم تو باغچه حیاط شورت و شلوارمو کشیدم پایین فکر کنم ۵تا نزدم آبم با فشار ریخت تو باغچه از هیجان زیادم دستشویی وحشتناکی گرفته بودم همون تو باغچشون کامل تخلیه کردم و اومدم بی سرو صدا داخل خوابیدم تو رختخواب تا دم دمای صبح خواب نمیرفتم دوباره دستشوییم گرفته بود همش فکرم مشغول صحنه ها بود خالم اینا هم تو اتاق خودشون سکوت بود مشخص بود که خواب بودن منم با یکم سرو صدا رفتم سمت در هال و رفتم دستشویی دوباره یه دست دیگه جق زدم و جیش و اومدم خوابیدم
فرداش تا لنگ ظهر خواب بودم بیدار شدم دیدم پسر خالم هنوز خوابه اومدم بیرون دیدم خالم داره ناهار درست میکنه و بوی پیاز داغ و این حرفا میومد شوهر خالمم سرش تو موبایلش بود هر دو هم مثل همیشه عادی و ریلکس با خودم گفتم دیشب حسابی تلمبه زدیا خالمم نگاه کردم گفتم عجب هیکلی عجب کوص گوشتی داشتی دیشب به عمو میدادی.
ولی با این همه حال چه کییییفی میده که تو داشتی از نزدیک اونم با اون فاصله فوق نزدیک سکس دوتاییشون رو میدیدی بعد خالم بگه یه وقت بچه ها نخوان بیان دستشویی آبرومون بره نمیدونست که از زیر دارم کوص قلمبه و هیکل گوشتیشو اون رونای گندشو حین سکس میبینم.
واقعا هیچ جذابیتی اندازه دید زدن که طرف خبر نداره فاز نمیده
ببخشید میدونم واقعا یه طووووووووومار بلند بالا شد ولی من دوست دارم با تمام جزییات کامل تعریف کنم.
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
santiyagoooo:
واقعا هیچ جذابیتی اندازه دید زدن که طرف خبر نداره فاز نمیده
ببخشید میدونم واقعا یه طووووووووومار بلند بالا شد ولی من دوست دارم با تمام جزییات کامل تعریف کنم.

درود دوست عزیز خیلی خوب تعریف کردی دمت گرم خوبه که طولانی هم میشه و زیاد میخونیم بازم داشتی از این خاطرات مارو بی نسیب نزار دم خودت و پسر خالت گرم
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
این خاطره مربوط به خودم نیست نصف شب یک و دو بود داشتم میرفتم خونه از تو کوچه ای رد میشدم یه خونه پنجرش به کوچه بود و کم ارتفاع همه جا هم ساکت بود از پشت پنجره شنیدم مرده میخواد از کون بکنه ولی زنه نمیزاره و داد میزنه از درد یه ۱۰دیقه ای وایستادم اب مرده اومد منم رفتم
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
داداش داستان سکسی بود مال شما نه خاطره
     
  
مرد

 
pakbaz:
داداش داستان سکسی بود مال شما نه خاطره

بعضی از دوستان دوست دارن طولانی توضیح بدن بازم دمشون گرم خیلی ها اونم نمیگن
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  

 
pakbaz
داداش کاری نداشت میتونستم یه جمله بگم آره سکس خاله و شوهر خالم رو تو حمام دیدم
منتهی مو ب مو عینا چیزایی که دیدم رو دوست داشتم تعریف کنم اصلانم تو خاطره دید زدنم هیچ وقت چیزی رو کم و زیاد نمیکنم.
     
  
مرد

 
santiyagoooo:
pakbaz
داداش کاری نداشت میتونستم یه جمله بگم آره سکس خاله و شوهر خالم رو تو حمام دیدم
منتهی مو ب مو عینا چیزایی که دیدم رو دوست داشتم تعریف کنم اصلانم تو خاطره دید زدنم هیچ وقت چیزی رو کم و زیاد نمیکنم.

اره خیلی خوب تعریف کردی انگار اونجا بودیم بازم چیزی یادت اومد بی نسیبمون نزار از مامانت خالت هر کی که چیزی دید دیگه مرسی
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
با پیج فیک با مامان 40 سالم دوست شدم و چت کردیم عکس کوس و کونشو فرستاد منم جق شدم فیلم اب اوردنم رو براش فرستادم حالا هم دارم با همون پیج روش کار میکنمو مخشو میزنم و میگم به پسرشم بده بهش گفتم مطمئن باش پسرت دوست داره بکنتت خیلی سکسی هستی و کردنی

ارسالی از دوستمون کمی متفاوته امید وارم مورد پسندتون باشه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
صفحه  صفحه 25 از 62:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  61  62  پسین » 
سکس ضربدری و محارم

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA