انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سکس ضربدری و محارم
  
صفحه  صفحه 4 از 62:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  59  60  61  62  پسین »

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟


مرد

 

با درود مجدد باز فرصتی شد تا خاطره دوم رو بنویسم از دوران بچگی . مامانم بعدازظهر خواب بود توی هال منم در رفت آمد به اتاقم و بازی کردن...چندبار هم مامانم شاکی شده که سرو صدا نکنم منم تو اتاقم رفتم بابام از سرکار اومد لباسش دراورد فقط شورت پاش بود...منم مشغول بازی بود و با ماشین رفتم تو هال دیدم بابام به بغل پشت مامانم خوابیده و شلوار مامانم تا زانو پایینه...بابام عقب جلو میکرد و مامانم اییی میگفت منم نگاه مامانم کردم دیدم چشماشمو باز و بسته میکنه دوبار با ماشینم رفتم تو اتاق و برگشتم دیدم مامانم لخت شده داره میره .


کفتر کاکل بسر های های
     
  

 

یه سری که دیگه از سکس مامان و بابام خبردار شده بودم شبا منتظر میشدم که ببینم مثلا امشب خبری هست یا نه.
یه شب صدای بوس اومد منم سریع پریدم رفتم دم در اتاق مامانم اینا دیدم صدای آخ و آی میاد از زیر در خوابیدم نگاه کنم موقعیت خوبی بود شب که بود از داخل اتاق به بیرون دید نبود داشتم نگاه میکردم مامانم به پهلو به سمت در بود کامل معلوم بود بابامم رفته بود پشتش یه پاشو داده بود تقریبا بالا صحنه خیلی جذابی بود رونای گوشتی با شکم گوشتی سینه های بزرگ از پهلو میکرد تو کوصش با هر بار تو رفتن یه آه و آیی از لذت میبرد مامانم هی دستشو میذاشت روی کیر بابام که نزنه از تو کوصش بیرون بابامم هی سینه های مامانم رو میمالید یه نکته مهم این بود مامانم همش خیره بود به زیر در نمیدونم تو حال خودش بود یا واقعا داشت منو میدید هم ترسیده بودم همم دوست نداشتم صحنه سکس رو از دست بدم از اون طرفی هم استرس داداشم رو داشتم یه وقت نیاد بالا سرم چون اونم چند باری دیدش زده بودم که داشت یواشکی سکس مامان و بابامون رو میدید.
دم همه دوستای خاطره باز گرم


     
  
مرد

 

این خاطره ای که میگم مربوط میشه به 2-3 سال پیش بود صبح پا شدم برم نون بگیرم از شانسم اروم بود و زود برگشتم در حیاط هم باز مونده بود برگشتم اومدم تو خونه از وردی در که وارد شدم یهویی سرمو برگردوندم تو اتاق درش باز بود دیدم مامان تو تشک خودش تا زانو کشیده بود پایین و بابا هم افتاده بود روش اونم شلوارش نصفه پایین بود انگاری داشت لب میگرفت و تلمبه میزد مامان هم دستاش رو کون بابا بود و دوتایی حال میکردن من اینارو تو چند ثانیه گذری دیدم رفتم تو اشپز خونه و یه صدایی کردم و خبر دادم دیدم درو بستن و ادامه دادن بعد ده دیقه بابا اومد بیرون و رفت دوش گرفت اما مامان بعد یکی دو ساعت بلند شد و گفت سر و صدا نکن مامانت خوابیده بزار بخوابه


فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 

از دوستان کسی براش پیش اومده ماجرای سکس مامان باباشون رو فهمیده باشن


فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  

 

اره دیدم از کون میزد تو مام محکم .من حالم بد مثلا اومده بودن بالاسر من حشری شدن و سکس کردن


     
  
مرد

 
saied021:
اره دیدم از کون میزد تو مام محکم .من حالم بد مثلا اومده بودن بالاسر من حشری شدن و سکس کردن

دوست عزیز اگه میشه بیشتر و واضح تر توضیح بده بعدش چی بازم دیدیدشون
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  

 

داداشم که رفت خدمت دیگه از خدا خواسته چون تنها شده بودم از هر فرصتی برای دید زدن استفاده میکردم خواهرمم که ازدواج کرده بود رفته بود دیگه تنهای تنها برای دید زدن یه شب من تو حال خوابیده بودم صدای دره اتاق مامانم اینا اومد مامانم با یه لباس حریر مانند بود اومد رد شد رفت تو آشپزخونه زیرش کامل لخت بود کونش با سینه هاشو واضح میشد دید ولی کوصش خیلی واضح نبود آشپزخونه بیشتر شبا یه چراغ لایت داشت که یه جورایی مثل چراغ خواب بود وقتی کسی میخواست رد بشه تاریک نبود خلاصه اومد رد شد یه نگاهی به من انداخت و رفت ۳۰ثانیه بعدش بابام اومد لخت با کیر راست شده رفت دنبال مامانم تو آشپزخونه صدای یه چند تا تلمبه محکم اومد صدای مامانم اومد به حالت پچ پچ گفتش اینجا نه بیدار میشه بعد صدای پارچ آب و درب یخچال این چیزا اومد دوباره رفتن سمت اتاق بابامم همینجوری چسبیده بود به مامانم باهاش میرفت درو بستن منم رفتم از زیر در نگاه کردم میدونستم اینقدر بابام حشریه دیگه زده زیر چشاش بدون استرس داشتم دید میزدم داداشمم دیگه نبود با خیال راحت دید میزدم افتاده بود به کوص مامانمم حسابی لیس میزد مامانمم هی دست میکشید تو موهای بابام و هی خودشو بالا پایین میکرد بابام یه تف انداخت رو کیرش یه دوتا آروم زد بعد دیگه تند تند تلمبه میزد مامانمم میگفتش آروم تر الان بیدار میشه بابام اصلا محل نمیداد صدای تلمبه زدنش دیگه خیلی تابلو شده بود حسابی محکم میکرد دیگه مامانمم فقط لذت میبرد برعکس شدن مامانم نشست روش بالا پایین میشد تو این حالت کونش خیلی بزرگتر بود اول خودش یه چندتایی بالا پایین میشد بعد بابام یادمه کونش از هم باز تلمبه های تند تند تو کوصش زد آخرشم خیلی سریعتر شد که این آخری ها رو با شدت فشار میداد تو کوص مامانم یه ۳۰ ثانیه مامانم روش افتاده بود بعد که بلند شد کیر بابام نیمه شل از تو کوصش زد بیرون حسابی آب از تو کوص مامانمم زد بیرون یادمه مامانم هی کوصشو میمالید روی کیر تقریبا خوابیده بابام بیشتر آب رو شکم بابام برگشته بود. کنارشون دستمال کاغذی بود یکی گذاشت لای کوصش یه چند تایی دراورد شکم بابام با کیرش رو تمیز میکرد هی نگاه هم میکردن و میخندیدن مامانم بهش گفت خوب کردیما بابام بهش گفت خوشت اومد مامانم گفتش احساس کردم کلفت تر شده دوباره دوتایی خندیدن.


     
  
مرد

 

ارسالی یکی از دوستان

نصفه های شب جمعه بود ساعت 2 اینا میشد بلند شدم برم اب بخورم در اتاقم بسته شده بود انگار مامان بابا بسته بودن رفتم سمت اشپز خونه چراغ خوابشون روشن بود و انگار بیدار بودنو صدا میومد رفتم پشت در دیدم بله بابا داره مامانمو میکنه انگاری کیر بابام بزرگ بود همش میگفت تا ته نکن دردم میاد و اه و اوه میکرد و صدای تلمبه هم قشنک تالاپ تالاپ میومد و هی میگفت یواش تر یواش تر طاقت ندارم تمومش کن بعد سریع برگشتم اتاقم و گرفتم خوابیدم

یه بارم از بیرون اومدم بدون سر و صدا داشت شورت عوض میکرد پشتش به من بود خم که شد قشنگ کس و کونش دیدم

مامانمم یه زن میانسال 48 اینا میشه سینه هاشم بزرگه 85 میشه

دوستان داستان ارسالیه، شما هم اگه دوست داشتین بدون نام باشه بفرستین به صندوق بی نام میزارم

ممنون از دوستانی که وقت میزارن میخونن

شما هم همت کینین و اگه چیزی دیدن بگین تا بقیه هم بگن بازم ممنون


فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  ویرایش شده توسط: eliyar2000   
مرد

 
سرباز بودم اومدم مرخصی نصف شب رسیدم به کسی هم خبر ندادم از اونجایی که من بچه اخرم کسی خونه نیست با نبود من مکان بود خونه اومدم دیدم از حموم صدای ناله میاد اول ترسیدم بعد رفتم جلوتر دیدم صدای تلمبه زدن باباس تو مامان رفتم خوابیدم صبح مامان بابا اصلا باهم حرف نمیزدن
خوش بگذره
     
  
مرد

 
من خیلی بیشتر سکسای خواهرمو دید زدم تو خونمون که دوس پسرش میکردش
     
  
صفحه  صفحه 4 از 62:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  59  60  61  62  پسین » 
سکس ضربدری و محارم

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA