ارسالها: 1436
#512
Posted: 1 Feb 2023 16:46
منم سکس با آشنا رو دوست دارم هم یواشکی هست و هم شهوتی
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1436
#515
Posted: 2 Feb 2023 17:40
Mya89:
نمیدونم این روزا همه زنا یه دوس پسری چیزی دارن
خوب اولش زنا جراتش رو نمیکنن با غیر شوهرشون باشن هم بدشون میاد هم میترسن ولی فقط یه بار که با غیر شوهرشون میخوابن و لذتش رو میفهمن دیگه تنوع طلب میشن و دوست دارن مردای دیگه رو هم امتحان کنن تو واقعیت نتونن هم تو فکرشون میکنن
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1436
#516
Posted: 2 Feb 2023 17:41
کسی نیست سکس و کارای سکسی و لخت مامان و باباش رو دیده باشه تعریف کنه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1436
#519
Posted: 3 Feb 2023 17:22
ارسالی از دوستان
یه پسری بود 14 سالش میشد مامانش کارمند بود وبا پسرش می رفتن خونه همکار مرد ش و اینو می گذاشتن تو اتاق دیگه و براش فیلم و بازی می گذاشتن و خودشونم می رفتن تو اتاق دیگه و مشغول سکس بودن و پسره اصلا نمیفهمید چی به چی هست مامانشم میگفت در باره کارای شرکت حرف میزنیم و نیا تو اتاق حواسمون پرت میشه میگفت یه بار صدای غژغژ تخت رو شنیده بودم و بعدا که به مامانم گفتم گفت همکارم داشت تخت رو تعمیر میکرد تخت خراب شده بود میگفت از دفعه بعد هم که می رفتن اتاق آهنگ باز میکردن و صدا ش رو بلند میکردن و میگفت کنجکاو شدم و رفتم پشت درو صدای شالاپ شلوپ میومد و اخ و ناله و حرف زن و هر وقت هم کارشون تموم میشده مامانم با موی پریشون و لباس به هم ریخته میومد دنبالش تو اتاق که بیاد برن خونه میگفت تو خونه همکارشم که بهش عمو میگفت لباس راحتی میپوشید و تعجب میکردم جلوش لباس باز مبپوشه یه بارم که میگفت خسته بودم و تو اتاق دراز کشیدم تو خواب و بیداری بودم که مامانم درو باز کرد و برگشت گفت خوابیده بیا تو حال در و میبندن و بر میگردن و میرن تو هال مشغول سکس بودن که درو باز میکنه میبینه مامانش رو مبل پاهارو باز کرده و طرفم مثل اسب داشته تلمبه میزده و سینه هاش رو چنگ میزده و یهو متوجه میشن و سریع پا میشنن و دستشون رو میگیرن به جلوشون و میرن تو اتاق جالبیش اینکه به بعدا به بچه گفته بود عمو داشته معاینم میکرده ولی بعدش متوجه قضیه شده و فهمیده چی به چی هست و به روشون نیاورده و براش تفاوتی هم نداشته .
به شوهرشم میگفت که با بچه میریم پیش دوستم پدرش نمیدونست که خونه مرده میرن
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ویرایش شده توسط: eliyar2000
ارسالها: 1724
#520
Posted: 3 Feb 2023 17:37
چه کاریه آخه این چیزا رو نبینین بهتر از اینه که ببینین بعضی چیزا بهتره همان پنهان بمونه
چه خوب است رسیدن به چیزهایی که میخوایی قبل از مردن