ارسالها: 1437
#571
Posted: 5 Jul 2023 20:32
Ashkan_ap:
طرف داستان سکسی رو به جا خاطره برات فرستاده..... چند سال پیش من این داستان رو تو یکی از سایت ها دیده بودم
خوب منم همونجوری که برام میفرسته میفرستم شایدم این نوشته بود یه جایی یا از جایی برداشته داده
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1437
#573
Posted: 7 Jul 2023 22:40
artin23328:
اتفاقا اینجور تعریف کردن ها خوبه با جزیات
ن اینکه طرف بیاد بنویسه دیدم ننم داد تموم
اره منم اینجوری دوست دارم تو گروه ها هم مینویسم کسی دیده بیاد تعریف کنه میان میگن منم میزارم اینجا دیگه نمیدونم از جایی برداشتن یا از خودشون در اوردن
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1437
#574
Posted: 10 Jul 2023 22:26
ارسالی از دوستان
یه بار رفتیم بندرعباس خیلی حال داد
قرار بود بهمون خونه بدن ولی جا نبود و شب رفتیم چادر زدیم نرسیده به یه اسکه که از شهر دور بود
من اول ابتدایی بودم . خوابیدیم تو چادر سکوت مطلق بود صدای ماشین سنگین از تو جاده اومد که بوق زد و بیدار شدم
ولی لش کردم زیر پتو وخیلی هم خسته بودم دقت نکردم بابام بود یا مامانم چندباری رفتن بیرون اومدن تو
رفتن بیرون برا چی رو نمیدونم ولی برگشتن تو چادر شاید یکیشون رفت من ندیدم چادر ما مستطیلی و بزرگ بود از اون قدیمی خاکی ها . چهار نفر راحت جا میشدن ما سه نفر بودیم اونا اونورتر بودن یواش صحبت میکردن ولی قشنگ میشنیدم چی میگفتن چون سکوت بود همجا و هر از گاهی ماشین رد میشد از جاده . مامانم گفت بزار برگشتیم بابام گفت دو شبه نمیزاری الان میخوام حالتو جا بیارم بازم مامانم مقاومت کرد گفت بزار بعدا اینجا نمیشه مردم میبینن . خلاصه مامانم راضی نمیشد و میگفت نه.
خلاصه مامانم گفت بچه بیدار میشه میبینه .بابام گفت نه اون مست خوابه پتو هم میزارم کنارم هربهونه ای اورد بابام قبول نکرد.
هوا تاریک و روشن بود بابام بهش گفت خودتو اماده کن تا من برم تو ماشین و بیام وقتی رفت مامانم داشت با خودش میگفت
اَه اَه الانم موقع کردنه تو مسافرت هم ول نمیکنه همش باید عذاب بکشم . منم سرم زیر پتو بود ونمیدیدم ، این حرفا رو میشنیدم زبونم بند اومده بود مخصوصا مامانم . بابام اومد . خیلی ترسیدم تکون بخورم چون همچی خراب میشد. ذره ذره و اروم اروم لبه پتو اوردم پایین فقط یه چشمی دید میزدم. مامانم اصرار که بزار خونه بابام میگفت نه دو شبه نمیزاری الان موقعشه . داشت مامانمو لخت میکرد. مامانم گفت دو شبه خونریزی دارم درد دارم بابام گفت پریودیت تموم شده من میدونم بهونه میاری که نخوابی ولی من تحمل کردم دو شبه الان موقعشه که حسابی پس بدی. لختش کرد خودشم لخت شد ...شلوارش کشید پایین کیرش نمیه سفت شده بود. با دست میمالیدش جلو مامانم نفس نفس میزد میگفت نگاه کن چقدر شده دو شبه همینجوریه ولی تو نمیزاری ...هرچی یه حدی داره ... نمیخوابی تا کی ...الان دیدی خوابوندمت ... حالا قشنگ حالا بده والا دو دست پشت سرهم میکنمت.
مامانم گفت اینجا جاش نیست بزار خونه هر کاری خواستی بکن
وقتی اینو گفت مامانم ...بابام گفت نه الان موقعش . بابام خوابوندش گفت قشنگ حال بده والا بدجوری اذیتت میکنم ...مامانم گفت هرکاری میخوای بکن فقط لگنی نزن که جونم میاد بالا ...بابام گفت نشد دیگه تو میدونی من چی میخوام ...حرف نباشه نیم ساعت سکوت کن تا تمومش کنم ...مامانم شاکی شد که ولم کن الان موقعش نیست. بابام گفت بسه کاری نکن تا صبح ولت نکنما ... همش تقصیر خودته
مامانم زیر بار نمیرفت بابا شروع کرد یه بغل کردن . اوووخ اوووخ مامانم بلند شد . بابام بهش میگفت ساکت. تلپ تلپ صدا تو سکوت مطلق
مامانم میگفت یواش بزن یواش بزن ...بابام میگفت وایسا ...مامانم میگفت درد دارم چجوری صدام درنیاد ...بابام گفت تحمل کن
وایی رفتن پوزیشن لگنی (همون پاها بالا ) جفت کرده بود افتاده بود روش
بهش گفت پاهات بگیر چندتا بزنم ابم بیاد .پاهات ول نکنی و تکونم نخور ...مامانم التماس میکرد که دلم درد میگیره
شروع کرد زدن 20 تا هم نشد ابش اومد ولی مامانم صداش درومد . مامانم اخراش بلند حرف میزد و ای ای میکرد
بابام هم هیچی نمیگفت فقط میکرد من اب دهنم خشک شده بود. بابام دراز کشید و مامانم گفت کسم داغون شد هرچی میگم ارومتر و بدتر میکنی و خدا ازت نگذره . بابام هم گفت پریشب میزاشتی انقدر حرص نداشتم دو روزه بهونه الکی میاری الان تلافتی دراوردم تا یادت باشه به موقع بخوابی.
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ارسالها: 1437
#577
Posted: 1 Dec 2023 16:52
سلام دوستان انگار این تایپیک فراموش شده لطفا به این تایپک هم سر بزنید و خواستین شما هم موردی اگه دیدین بنویسن دور هم لذت ببریم مرسی
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
ویرایش شده توسط: eliyar2000
ارسالها: 3
#579
Posted: 22 Dec 2023 11:03
rtanham
دقیقا میفهمم و درک میکنم چی میگی
ویرایش شده توسط: mehrdad15669