انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
سکس ضربدری و محارم
  
صفحه  صفحه 9 از 62:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  61  62  پسین »

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟


مرد

 
ارسالی

مامانم ، تو مهمونی و جمع همیشه یه جوری می شینه بالاخره که یا شورت اش، یا کص پف کرده و توپولش یا خط کض اش و....یه جوری معلوم بشه، که توجه پسرا و مردا رو حتی از فامیل نزدیک جلب کنه، اولش فکر میکردم اتفاقیه، ولی بعدا متوجه شدم که فقط تو جمع و اونم وقتی زنای فامیل حواسشون نباشه یه چند لحظه بد میشینه و وقتی پسرا و مردا دید دارن این کارو میکنه و جالب اینجاست که وقتی خودمون تنهاییم هیچ وقت نشده بد بشینه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
زن

 
ندیدم ولی یه بار که زود از مدرسه اومدم در رو باز کردم دیدم تو بغل هم وسط اتاق بودن یهو هول شدن
منم بچه بودم نمیدونستم دارن چی کار میکنن تا دو سه روز گوزپیچ بودم!

ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است / ارزنده‌ترین زینت زن زیر حجاب است
     
  
مرد

 
ارسالی

14سالم بود که مامان و بابا رو دیدم آشپزخونه مشغول بودن که بابام رو کوسش زد و گفت چه کنم امشب چون من زود میخوابم رفتم خوابیدم ساعت 1 و نیم اینا بود صدای بسته شدن درو شنیدم و خندیدن پریدم یکمی هوشیار شدم داشت خوابم میگیرفت صدای آه و اوه اومد فکر میکردم اشتباه کردم دقت کردم صدا از اتاق مامان اینا بود
14 سالم بود که مامان و بابا رو دیدم که بابام رو کوسش زد و گفت چه کنم امشب چون من زود میخوابم رفتم خوابیدم ساعت 1 و نیم اینا بود صدای بسته شدن درو شنیدم و خندیدن پریدم یکمی هوشیار شدم داشت خوابم میگیرفت صدای آه و اوه اومد فکر میکردم اشتباه کردم دقت کردم صدا از اتاق مامان اینا بود
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
خاطره ارسالی دوستمون از بچگی هاش که قبلا هم بالا در مورد خواهرش نوشته

از وقتی کوچیک بودم بابام بخاطر کارش شش ماه شش ماه ماموریت میرفت و نبود خیلی وقتا خونه اویل اپارتمانی بود تو مجتمع سازمانی سه طبقه با شش واحد هر ساختمان یه تلفن داشت که خونه ما بودهمسایه ها زنگ زدنی یا کسی بهشون زنگ میزد می اومدن از خونه ما میزدن یه زن همسایه داشتیم خیلی شیطون بود ظهرا می اومد خونمون با تلفن مزاحم تلفنی میشد یا با بعضی مردا حرف میزد اون وقتام که شماره نمی افتاد که طرف بفهمه کی زنگ میزنه معمولا سر ظهر می اومد خونمون خواهرم مدرسه می رفت یا می رفت خونه همون همسایه با دخترش بازی میکرد فقط خانم ها بودن و من نم خودم نزدیکا به خواب میزدم و گوش میدادما ویل مثلا میگفت زشته و اینا ولی بعد دیگه مام هم خوشش می اومد زنگ میزدن با مردا لاس میزدن اره بعد یه مدت زن همسایه حرف میزد بعد گوشی میداد دست مامانم اونم حرف میزد چند بار دیده بودم مام حرف زدنی زن همسایه مامان رو می ماله سینه هاشو می مالید رونش رو یکبار دیدم مام که نشست بود زمین زن همسایه پشتش نشسته بود و بغلش کرده بود سرشون نزدیک هم تو گوشی بود که بشنون هر دو ولی ظاهر مرده از زنه میخواست مامان رو بماله سو تینشو در اورد بود دست کرد بود تو لباسش سینه اشو می مالید بعد یکی دوبار مثلا مامان رو گاز میگرفت صدای نالشو یارو بشنوه بعد یه مدت دست تو شورتشم میکرد اونقدر می مالید که ناله ریز مامانم رو طرف بشنوه دامنشو میداد بالا چک میزد رو کوپل های کونش که یارو صداشون بشنوه زن همسایه یه خواهر داشت کوچیک تر بود بعضی وقتها می اومد خونشون خونه ما هم می اومد شاید تا اون موقع کسی به سکسی بودن اون ندیده بودم خیلی غلیظ ارایش میکرد شماره ها رو بیشتر اون خانم می اورد و میداد به خواهرش مانتوش در میاورد زیر مانتو فقط سوتین داشت مامانم هم اینجوری میپوشید ولی مانتو های مامانم به تنگی مانتو های اون نبود حتی چند بار مامانم از محل رفتنی نگاهای پسرای بزرگتر محل رو دیده بودم و شنیده بودم به هم میگفتن ببین زیر مانتو هیچی نداره یکبار دیده بودم سه تایی حرف میزنن با تلفن از بیرون اومده بودن کلی پیاده روی کرده بودن اومده بودن کنار دیوار خوابیده بودن پاهاشون گزاشته بودن رو دیوار و دراز کشیده بودن با تلفن حرف میزدن زن همسایه وسط بود و مامانم و خواهر خودش می مالید و نوبتی با تلفن حرف میزدن و بگو بخند میکردن شاید جذاب ترین قسمتش جایی بود که ظاهرا اونجوری که من فهمیدم مرده از خواهر زن همسایه خواست بود شورت مامانم رو براش ببره و شنیدم به مامانم میگفت شورت خیستو میبرم بهش مامانم هم مخالفت میکرد شایدم نازم میکرد شنیدم تو تلفن حرف زدنی خواهره گفت الان خودم از پاش در می یارم میارم برات مامانم سعی میکرد نزاره ولی زن همسایه مامانم رو گرفته بود و خواهرش شورت در می اورد از تنش پشت تلفن گفت در اوردم می یارم بران خیس خیسم هست من خودم تو اتاق مشغول نشون میدادم یا به خواب میزدم دور تر و میدیم

ارسالی از دوستمون خوب استقبال کنید قول داده بازم برامون از خاطراتش در باره مامانش تعریف کنه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  ویرایش شده توسط: eliyar2000   
مرد

 
توی عمرت فارسی ننوشتی اینقدر مزخرف مینویسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
عشقی
     
  
مرد

 
eliyar2000: ارسالی از دوستمون که قول داره بازم برامون تعریف کنه
     
  
مرد

 
shadiani: توی عمرت فارسی ننوشتی اینقدر مزخرف مینویسی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
درورد دوست عزیز

اگه به خاطر جمله بندیش میگی به خاطر اینکه این و من از چت پرسیدم سوال جوابه بعد که من سوالم رو حذف مکینم اینجوری میشه
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
سلام...ممنون.....اگه قبل از گذاشتن متن رو اصلاح کنی خیلی خوب میشه
عشقی
     
  
مرد

 
shadiani: سلام...ممنون.....اگه قبل از گذاشتن متن رو اصلاح کنی خیلی خوب میشه


سلام دوست عزیز اصلاح میکنم اینجوری میشه شاید غلط املایی داشته باشه ولی جمله بندیش تقصیر من نیست این سوال و جوابه سوالارو که حذف میکنم جمع بندیش میکنم اینجوری میشه باشه بازم سعی میکنم خوب در بیاد
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
مرد

 
12 سال پیش اینا بود رفته بودیم مشهد سوئیت بود و دو خوابه یکیش تخت دو نفره بود یکیشم تخت یه نفره شب دیر وقت بود تو خواب و بیداری شندیم انگاری صحبت میکنن دیدم مامان بابا تو حال هستن و میگردن لای در باز بود که باب گفت ببین بیداره منم میشنیدم روم اونور بود لحاف کشیدم رو صورتم و جواب ندادم چراغ اتاق خاموش بود ولی چراغ حال روشن رفتن تو اتاقشون و درم بستن هیچ صدایی نبود و صداشون که پچ پچ میکردن میومد در اوردن لباسشون بعد صدای نامفهموم بودو کم کم صدای تخت میمومد بالا پایین میشن گاهی بیشتر میشد و بعد کمی ارومتر همراه با صدای ریز ناله های مامان که اخخخ و اوووخ میکرد اعتراض میکرد اروم تر یواش تر بابا هم گوش نمیداد یه 10 دیقه یا بود و صداشون قطع شد و انگاری ارضا شدن بعد فهمیدم دارن میان بیرون و منم حالت قبل رومو کردم اونور و خودمو زدم به خواب دیدم رفتن دوتایی حموم و اونجا صدای دو ش باز بودو فک میکردن صدا بیرون نمیاد و کمی راحت حرف میزدن مامان میگفت بسه نه دیگه انگار بابا بازم میخواست و ناز میکرد میگفت از پشت نه نمیتونم بریم خونه اذیت میشمو باز ناز میکرد اییی نکن و میخندیدن عدش انگاری راضی شد و گفت باشه ثب کن قول بده زود تموم کنی ها کمرمم درد گرفت رو تخت خیلی بد کردی بابا میگفت باشه و کم کم اخ و اوخش بلند شد اینبار بیشتر فک مردن دوش بازه صدا نمیاد بیرون من که حشری شده بودم تا در حموم رفته بودم کم کم انگاری کرد بود و اخخ اوخ میکرد شروع به تلمبه زدن کردن تالاپ تالاپ صدا میداد و همزمان مامان ایی ایی میکرد و یه 5 دیقه ای گذشتو انگاری تموم شد و دوش گرفتنو اومدن بیرون منم رفته بودم اتاقم خوابیده بودم
فـصــــــــل ســـرمـســـــــــــتی رســــــــید و مــــا همــــــان ســـــــرگشــــته ایـــم
     
  
صفحه  صفحه 9 از 62:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  61  62  پسین » 
سکس ضربدری و محارم

تا حالا سکس و کارای یواشکی مامان باباتون یا محارمتون چیزی دیدن و شنیدین؟

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA