ارسالها: 253
#285
Posted: 18 Mar 2025 23:39
mehranfakher:
یه بار با مامان دوست پسر خانومم از ایران اومده بود پیشنهاد دادن باهم بریم جنگل اطراف شهر پیک نیک رفتیم و خانومم یه تاپ سیز کاهویی بدون سوتین پوشیده بود بهار بود یه نمه سرد بود نوک می میهاش معلوم میشد از مامان دوست پسرش خجالت میکشید ولی بهش گفتم نرمال باش یه شلوار سفید پوشیده بود گشاد بود ولی از بس کونش خوش فرم و خوشگله بازم کونش خیلی زیبا خودش رو نشون میداد با یه کفش اسپورتی سفید ناهار که خوردیم و یکم مشروب دیگه دوتاشونم حشری شده بودن معلوم بود مامانه که بیخبر بود ولی من میدونستم حالشون رو خانوم خوشگلم اومد درگوشم که به هوای دستشویی میرم کمی دورتر تو هم همرام بیا کمی دیر کنیم پژمان بیاد دنبالمون اومد نگهبانی بده کسی نباشه زود متوجه همه چی شدم و اوکی دادم . پژمان که اومد گفت تو بمون ما میریم پشت درختا دیده نشیم تو حواست به اطراف باشه گفتم چشم رفتن یکم طول کشید نتونستم صبر کنم کمی نزدیکتر رفتم و از پشت درختا تماشا کردم شلوار و شورتش رو تا زانو داده بود پایین و تاپش هم بالا بود و پسره داشت حسابی تو کسش تلمبه میزد و خم شده بود می می هاشو گرفته بود دستش متوجه بودن دارم نگاه میکنم ولی همه حواسشون به خودشون بود پسره تند تند میگاییدش و سعی میکردن صدا نکنن اخرش کشید بیرون ابشو ریخت زمین بعدش همونجا خانومم نشست و جیش کرد انگار واقعا جیش داشت جنده بعدش شلوار و تاپشو درست کرد و به عشوه و ناز اومد سمت منو لبامو بوسید و ازم تشکر کرد و دست همو گرفتیم و رفتیم پژمان که از پشت میومد انگار از خانومم سیر نشده بود هنوز همینطور که منو خانومم دست تو دست هم میرفتیم از پشت کونشو میمالید و همش میگفت رویا قربون کونت بشم
جووون..عجب تجربه فوق العاده ای..سکس تو طبیعت بدجور حال میده آدم هوسی تره..نوش جونشون که حال کردن...