انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 5 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین »

معرفی رمانهای بزرگ


مرد

 
ژوزه ساراماگو




ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی (زادهٔ ۱۶ نوامبر ۱۹۲۲ و درگذشته ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰) برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.

او گرچه از سال ۱۹۶۹ به حزب کمونیست پرتغال پیوست و همچنان به آرمان‌های آن وفادار بوده‌است اما هیچگاه ادبیات را به خدمت ایدئولوژی در نیاورده‌است.

زندگینامه

ساراماگو در دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رمان نویسی را کناربگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم می‌پردازد.

سبک ادبی

منحصربه فردترین ویژگی آثار ساراماگو عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر می‌کند. او از میان علائم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده می‌کند و از سایر علامات که مثلاً جمله سئوالی را مشخص می‌کند یا آن را در گیومه می‌گذارد و... مطلقا می‌پرهیزد. گفتگوهای شخصیت‌های داستان را پشت سرهم می‌نویسد و مشخص نمی‌کند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام می‌کند.

اگرچه بسیاری از منتقدان ادبی ساراماگو در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده وآثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه می‌کنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تأثیر پذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس می‌داند.

ساراماگو گاه در دل داستان‌های خود از جملات طعنه آمیزی استفاده می‌کند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیت‌های جامعه امروز معطوف می‌کند. نوک پیکان کنایه‌های ساراماگو معمولاً مقدسات مذهبی، حکومتهای خودکامه و نابرابری‌های اجتماعی است. رویکرد ساراماگو علیه مذهب آنچنان در رمان‌ها و مقالات او آشکار است که وزیر کشور پرتغال در سال ۱۹۹۲ در پی انتشار کتاب انجیل به روایت عیسی مسیح نام او را از لیست نامزدهای جایزه ادبی اروپا حذف کرد و این کتاب را توهینی به جامعه کاتولیک پرتغال خواند، ساراماگو پس از آن به همراه همسر اسپانیایی‌اش به تبعیدی خودخواسته به لانساروت جزیره‌ای آتشفشانی در جزایر قناری در اقیانوس اطلس رفت و تا آخر عمر در آنجا اقامت گزید.

علی رغم تمام انتقاداتی که از نگرش بدبینانه ساراماگو به دنیا می‌شود، تعجب آور است که آثار او چه در سطح عامه مردم و چه در میان نویسندگان و خوانندگان حرفه‌ای ایرانی مورد اقبال زیادی واقع شده‌است. شهرت ساراماگو در ایران با ترجمه فارسی کتاب کوری در سال ۱۳۷۸ آغاز شد، تاکنون سه ترجمه مختلف از کوری صورت گرفته است.

ساراماگو به همراه ژان مورو عضو هیئت داوران پنجاه و چهارمین دورهٔ جشنواره بین‌المللی فیلم سن سباستین بود.

آثار



۲۰۱۱ - دفتر يادداشت
۲۰۰۴ - بینایی
۲۰۰۳ - مرد تکثیر شده
۲۰۰۱ – غار
۱۹۹۷ - همه نام‌ها
۱۹۹۵ – کوری
۱۹۹۱ – انجیل به روایت عیسی مسیح
۱۹۸۹ – تاریخ محاصره لیسبون
۱۹۸۶ - بلم سنگی
۱۹۸۶ - سال مرگ ریکاردو ریس
۱۹۸۲ - بالتازار و بلموندا
۱۹۷۷ - مبانی نقاشی و خطاطی
     
  ویرایش شده توسط: julien   
مرد

 
کوری



کوری ( Ensaio sobre a Cegueira) رمانی از ژوزه ساراماگو که نخستین بار در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. ساراماگو در این رمان از کوری آدم‌ها نوشته است. در این رمان هاله‌ای سفید رنگ بعد از کور شدن افراد مقابل چشمانشان ظاهر می‌شود. ساراماگو از تلمیح در این رمان استفاده کرده و با اشاره به نوشته‌های قدیمی اثرش را زیباتر و تأثیرگذارتر کرده است.

ساراماگو در رمان کوری برای شخصیت‌ها اسم انتخاب نکرده است. با وجود این پیچیدگی در رمان ایجاد نشده و خواننده به راحتی می‌تواند با شخصیت‌های رمان ارتباط ذهنی برقرار کند. ویژگی دیگر این رمان در بازگشت‌های زمانی به گذشته و آینده در خیال شخصیت‌های رمان است که به زیبایی و جذابیت آن افزوده است.
     
  ویرایش شده توسط: julien   
مرد

 
کوری



کوری روایت انسانیت انسان هاست در شرایطی که ابتدائا به نظر غیرعادی می آید اما چنین نیست وگویا با وجود رخداد مشخصی مثل کوری مرز دقیقی بین عادی و غیر عادی یعنی شرایط قبلی و فعلی وجود ندارد.دقت کنید که در این کوری چشم از نظر فیزیولوژی کاملا سالم وعادی است. در حقیقت هرآنچه اتفاق می افتد عادی است وشاهد ما هم رفتار این انسان ها و نمایش انسانیت انسان هایی است که در این شرایط جدید قرار گرفته اند. آن ها نشان می دهند که همیشه تنها یک چیز وجود دارد وآن خود انسان است؛ انسانی فارق از آنچه دارد؛ چه چشم باشد یا چیزهای دیگر.بلکه انسانی با آنچه می خواهد؛ انسانی به مثابه مجموعه نیازهایش. این خواسته های اوست که به او فرمان می دهند و از او می خواهند که عمل کند. مترجم اشاره ای کرده است که مضمون کوری اخلاق مدرن است. شاید حق با مترجم باشد اما این درست تر است که بگوییم کوری از آن جهت به قضاوت اخلاقی نظر دارد که قصد دارد موشکافانه به انسان بنگرد. ودر پرتو این منظر زوایای اخلاق را ذهن و رفتار آدم های خود می کاود و مآلا به رونمایی از تصویری دگرگونه از اخلاق می انجامد. اخلاق از این زاویه که کوری می نگرد در نسبت بی واسطه ای با انسانی که می شناسد یعنی مجموعه ای از نیازها تعریف می شود. احکام و گزاره های اخلاقی چیزی نیستند جز دغدغه های شناور و رقیقی که لابه لای ضروریات اولیه انسانی( حیوانیات انسانی) در جریانند. نقش این اخلاق، روان وقابل پذیرش کردن ونوع خاصی از کنترل رفتارهای بازتابی انسان به این حیوانیات است وبس.

داستان کوری

در اين رمان ، شخصيت هاي داستان نام ندارد و عنوان هاي آنها رمز گونه است و به نقش اجتماعي هر يك اكتفا مي شود . خلاصه ي رمان كوري چنين است :‌در پشت چراغ قرمز ، راننده ي اتومبيلي ناگهان كور مي شود . اين مرد به كوري عجيبي دچار شده ،‌يعني همه چيز را سفيد مي بيند و گويي در درياي شير فرو رفته است . مرد ديگري او را به خانه اش مي رساند ، اما اتومبيل اين كور را مي دزدد . همسرش او را به چشم پزشكي مي رساند ، اما علت كوري كشف نمي شود . چشم پزشك و دزد اتومبيل هم به همين ترتيب كور مي شوند ، چشم پزشك مسئولين بهداشت را با خبر مي سازد . اين فاجعه را هيولاي سفيد مي گويند . مسئولين براي جلوگيري از سرايت آن، كورها و نزديكانشان را در ساختمان تيمارستاني قرنطينه مي كنند ، اما روز به روز تعداد كورها بيشتر مي شود . همسر چشم پزشك كور نمي شود ، اما خودش را به كوري مي زند تا از همسرش جدا نشود ، او تنها كسي است كه تا پايان داستان بيناست . در قرنطينه چه بلاهايي كه بر سر كورها نمي آيد . همسر چشم پزشك از رفتارها و مصيبت هاي آن ها گزارش عبرت‌انگيزي مي دهد . بسياري از كورها به دست سربازان و نگهبانان قرنطينه كشته مي شوند . اما سربازها هم كم كم كور مي شوند .

بزرگ ترين مشكل براي كورها برآوردن نيازهاي اوليه يعني خوراك و مستراح است و با اين كه دولت به آن ها غذا تحويل مي دهد ، اما تقسيم كردن و استفاده از آن بسيار دشوار مي شود . آن دزد اتومبيل به دليل دست درازي به دختر عينكي زخمي و به دست سربازان كشته مي شود . دولت و رسانه ها وعده هاي دروغين مي دهند كه كوري در حال كنترل است . نظم و ترتيب شهر از بين مي رود و كساني كه يك باره كور مي شوند ، همه چيز را از بين مي برند ، اتوبوس ها و هواپيماها ،‌سقوط مي كنند و حوادثي مانند اين ها .

در قرنطينه كه كشوري مستقل است ، دسته يي از كورها اوباش و مسلح ،‌كنترل غذا را به دست مي گيرند . از بقيه كورها مي خواهند كه به خواسته هاي آنها تن دهند و گرنه غذاي هر بخش را قطع مي كنند ، كورها هم براي زنده ماندن تن به همه چيز مي دهند ، ابتدا پول و جواهرات و وسايل آن ها را مي گيرند و در مرحله بعد زن هاي هر بخش را مي خواهند .

همسر چشم پزشك كه بيناست ، قهرمانانه سر دسته اوباش را از پا درمي آورد و لشگري درست مي كند تا با اوباش بجنگند . با چند كشته ، بالاخره بخشي كه اوباش در آن هستند به وسيله همين زن به آتش كشيده مي شود ،‌اما آتش قرنطينه را فرا مي گيرد . كورها فرار مي كنند ، اما از سربازهاي نگهبان اثري نمي بينند . گروه گروه به شهر مي آيند ، اما شهر را زباله داني متروك ، ويرانه ، بدون آب ، برق ،‌ گاز و ديگر امكانات مي يايبند .
همه كور شده‌اند و كورها كه خانه هايشان را گم كرده اند ، گروه گروه با هم به حركت در آمده و به دنبال غذا همه جا را خراب مي كنند .

آن زن كه همسرچشم پزشك است گروه خود را راهنمايي ميكند و به خانه خود مي برد و برايشان غذا تهيه مي كند . با هم به عشق و محبت مي رسند ، كودكي و سگي نيز با آنهاست. بالاخره همان كسي كه نخستين بار كور شده بود و در اين گروه بود بود به طور ناگهاني بينا مي شود و ديگران نيز يكي يكي با شادي فرياد مي زنند كه مي بينند و در شهر اين فريادها شنيده مي شود .
     
  ویرایش شده توسط: julien   
مرد

 
مفتش و راهبه



کوین فالکنر
     
  
مرد

 
مفتش و راهبه



قرون وسطاست، پيام صلح و مردم دوستي مسيح فراموش گشته است. کليسا رعب و وحشت فراواني در ميان مردم بر انگيخته، به طوري که حتي حکمرانان هم ازفرستاده هاي کليسا مي ترسند. هزاران انسان بي گناه به جرم کفر، الحاد، مسخ شدن توسط شيطان و جادوگري سوزانده و مجازات مي شوند. چون از طريق سوزانده شدن است که مورد بخشش خدا قرار مي گيرند.همه گناهکاراند مگر خلاف آن ثابت شود.
کليسا خود داراي ارتش است. ارتشي که هر چه دوست دارند مي کنند و هر که را مي خواهند مي کشند و بلا فاصله پس از اعتراف توسط کشيشان بخشيده مي شوند. مردم به اتهامات واهي محاکمه شده و مجبورند جان و مال خود را در اختيار کليسا قرار دهند. از اين طريق کليسا املاک و مستغلات و پول فراواني بدست مي آورد. کشيشان مردم را به دلايل شخصي محاکمه مي کنند، به دختران تجاوز ميکنند و بلافاصله با اعتراف نزد يکديگر تطهير مي شوند.
اوضاع به نام مسيح است و به کام شيطان. واي بر کساني که پيام خدا را وارونه جلوه مي دهند.
در اين ميان فقط دخترکي زيبا مي تواند پيام حقيقي مسيح که آرامش و محبت و اميد است را در قالب مادوناي باکره با چشم دل ببيند. او حيران است ميان اين همه تفاوت ميان دنياي کليسا و دنياي مادونا. گرفتار مي شود، به کشيشي دل مي بندد، با او رابطه برقرار مي کند، زندان مي شود، درد مي کشد و… تنها چيزي که از او باقي مي ماند ياد لبخند مادوناست.
کتاب تلخي است، ولي به خواندنش مي ارزد، مخصوصا کساني که دورنمايي از تفتيش عقايد و خفقان کليساي قرون وسطي شنيده اند و حالا مي خواهند درباره آن بيشتر بدانند.
     
  
مرد

 
مفتش و راهبه



شرح داستان...

قسمت اول این داستان در شهر تولوز فرانسه‌ی قرون وسطی اتفاق می‌افتد. دختری با موهای آتشین وحشی و چهره‌ای زیبا مورد توجه راهب جوانی (برنار) از فرقه‌ی وعاظ دومنیکن قرار می‌گیرد. دختر (مادلن) مکاشفه‌هایی داشته و دوست دارد که به راهبه‌های صومعه بپیوندد. پدر دختر که تراشکار کلیسا است از این راهب جوان (برنار) درخواست می‌کند تا جلساتی با دخترش صحبت کرده و مادلن را راضی کند که از این تصمیم منصرف شود. برنار جوان در دیدار با مادلن آتشین مو یک دل نه صد دل عاشق او می‌شود و شهوت دیدارهای مجدد با مادل او را به ورطه‌ی نابودی در کلیسا می‌کشد. برنار با نقشه‌ی از پیش تعیین شده به هوس دل می‌رسد و همین سبب می‌شود که مادل و خانواده از شهر تولوز به سن ایبار مهاجرت کنند...
     
  
مرد

 
راز داوینچی





دن براون
     
  ویرایش شده توسط: julien   
مرد

 
راز داوینچی



رمز داوینچی (یا راز داوینچی یا کُد داوینچی) نام رُمانی کارآگاهی و ماجرایی است از نویسندهٔ آمریکایی، دن براون که از فروش و استقبال گسترده‌ای در سراسر جهان برخوردار بوده‌است و در فاصله چند سال پس از چاپ آن، یک فیلم سینمایی و یک بازی ویدئوئی هم بر اساس آن ساخته شده‌است.

این کتاب قسمت دوم از سه‌گانهٔ براون است. قسمت اول آن در سال ۲۰۰۰ با نام «فرشتگان و شیاطین» به چاپ رسید. قسمت سوم از سه‌گانهٔ براون نیز با نام «نماد گمشده» درسال ۲۰۰۹ به چاپ رسید.

در این کتاب (به خصوص در پاورقی‌های ترجمه فارسی آن) اطلاعاتی دربارهٔ خدای مؤنث، ادیان پگانی، دین یهودی و دیر صهیون وجود دارد.


این رمان در سال ۲۰۰۳ بازار را تسخیر کرد و فروشش حتی از مجموعه هری پاتر نیز پیشی گرفت. تا می ۲۰۰۶ بیش از ۶۰ میلیون نسخه از این کتاب به فروش رسیده است و به ۴۴ زبان (از جمله فارسی) ترجمه شده است. محبوبیت و شهرت این کتاب به جایی رسید که شرکت‌های مسافرتی در سرتاسر دنیا، تورهایی ایجاد کرده‌اند که حول وقایع این کتاب می‌گردد و شرکتهایی مثل شرکت «راوینچیز» مسابقاتی با استفاده از مفاهیم کتاب ایجاد کرده‌اند. در ضمن یک فیلم سینمایی و یک بازی ویدئوئی نیز بر اساس آن ساخته شده اند.

هم زمان، بخصوص بخاطر موضوع جنجالی کتاب، مخالفت‌های بسیار متنوع و مختلفی نیز با آن صورت گرفت. این کتاب شدیداً علیه کلیسای کاتولیک، واتیکان، پاپ و گروه مذهبی اپوس دئی است و از همین رو گروه‌های مختلف مسیحی و اسلامی علیه آن واکنش نشان داده‌اند.

«کلمبیا پیکچرز» (متعلق به سونی) سریعا فیلمی بر اساس این کتاب تهیه کرد که در اواخر می ۲۰۰۶ به نمایش عمومی درآمد. آکیوا گلدسمن فیلمنامه این فیلم را نوشته است و ران هاوارد کارگردانی آن را به عهده دارد. تام هنکس نقش رابرت لنگدان، آدری تاتو نقش سوفی نوو و ایان مک کلن نقش لی تیبینگ را بازی می‌کنند.
ترجمه و چاپ در ایران

این کتاب توسط چند مترجم به فارسی برگردانده شده است. «رمز داوینچی» یا «راز داوینچی» یا «کد داوینچی» هر سه برای ترجمه عنوان کتاب به کار رفته‌اند. فروش کتاب بسیار موفق بود و بعضی ترجمه‌ها به چندین چاپ رسیدند اما در پی اعتراض شماری از روحانیون مسیحی ایران، مقامات ایران چاپ این کتاب را ممنوع کرده اند.

با این حال نسخه‌هایی که از هفت بار تجدید چاپ این کتاب در انبارها و قفسه کتاب فروشیها باقی مانده، همچنان اجازه فروش خواهند داشت.
     
  ویرایش شده توسط: julien   
مرد

 
راز داوینچی



خلاصه داستان


ماجرای داستان حول یک تئوری خاص در مورد تاریخ مسیحیت می‌گردد که پیش از این کتاب نیز در موردش صحبت شده است و تاریخ‌دانانی با آن موافقند. کتاب «خون مقدس، جام مقدس» منبع اصلی براون برای این تئوری‌ها بوده است. طبق این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده است و صاحب فرزند شده است و کلیسای کاتولیک و واتیکان با اطلاع از این قضایا قصد در پنهان کردن آن‌ها داشته‌اند. در ضمن «جام مقدس» نه یک شیئی بلکه خود مریم مجدلیه است.

تئوری‌های مختلف دیگری نیز در این کتاب وجود دارند؛ مثلاً این که لئوناردو داوینچی همجنسگرا بوده است و نقاشی معروف «مونالیزا» در واقع پرتره داوینچی از خودش به شکل یک زن است.

داستان کتاب در کشورهای فرانسه و بریتانیا و در بعضی اماکن مشهور این دو کشور اتفاق می افتد. (مثل موزهٔ لوور و صومعه‌ای که به صومعه برهنه موسوم است و همچون نقاشی مشهور داوینچی از آناتومی انسان ژست گرفته و پیغامی رمزی نیز در کنارش نوشته شده است).

پنج ماه پیش از شروع داستان، واتیکان به اسقف آرینگاروسا، رهبری یک فرقة مسیحی تندرو و مبتنی بر ریاضت های سنگین جسمانی موسوم به اپوس دئی (یعنی: کار خدا) اعلام می‌کند که می خواهد دست از حمایت از این فرقه بردارد و ۲۰ میلیون یوروی اهدایی فرقه را هم پس خواهد داد. فردی موسوم به استاد که در اصل قصد تخریب وجههٔ کلیسا و اپوس دئی را دارد، به اسقف پیشنهاد می‌دهد در ازای ۲۰ میلیون، جام مقدس گمشدهٔ عیسی را در اختیارش بگذارد تا اپوس دئی قدرت و محبوبیت زیادی پیدا کند. ولی در حقیقت با استفاده از یکی از نیروهای اسقف به قتل اعضای دیر صهیون که مخالفان قدیمی کلیسا و حافظان جام مقدس هستند، می‌پردازد تا خودش بتواند جام را به دست بیاورد.

استاد اعظم دیر صهیون که رئیس موزه لوور است پیش از مرگ، اسرار یافتن جام را به نوه اش (سوفی) منتقل می‌کند و از او می خواهد از دانشمندی آمریکایی (رابرت لنگدان) که در نمادشناسی مذهبی و دیرین‌شناسی متبحر است کمک بخواهد. این دو با وجود تعقیب بی امان پلیس و نیروهای استاد، مرحله به مرحله به جام مقدس نزدیک می‌شوند و در این راه از یک تاریخ دان انگلیسی (تیبنیگ) هم کمک می‌گیرند که در نهایت معلوم می‌شود خود استاد است. نهایتا پرنسس سوفی خانواده گمشده اش را پیدا می‌کند و لنگدان هم جام مقدس را؛ و تازه، همدیگر را هم پیدا می‌کنند.
     
  
مرد

 
راز داوینچی




شخصیت‌ها

[b]ژاک سونیر (Jacques Sauniere)
موزه داری است که ریاست موزه لوور را به عهده دارد. وی یکی از مشهورترین کسانی است که دربارهٔ ایزدبانو تحقیق می‌کنند و نمادهای بسیاری را درمورد او می‌شناسد . هم چنین تعداد زیادی از مجسمه‌ها و نمادهای باستانی مربوط به مام زمین یا الههٔ مادر را در موزه لوور جمع اوری کرده است . هم چنین طرح‌های ساخته نشدهٔ داوینچی را با چوب، سنگ و فلز به صورت کاملاً حرفه‌ای می سازد . وی استاد اعظم دیر صهیون و یکی از 4 نفری است که مکان واقعی اختفای اسناد سری دیر صهیون (اخوت) را می‌داند . این اسناد ثابت می‌کنند که مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و از او صاحب فرزند شده است و نسل او تا به امروز ادامه یافته است .

پروفسور رابرت لنگدان (Robert Langdon (استاد نمادشناسی مذهبی در دانشگاه هاروارد و یکی از مطرح‌ترین استادان نمادشناسی مذاهب است که برای ایراد یک سخنرانی در مورد نمادهای کفرآمیز که در کلیساهای جامع جهان به کار رفته، به پاریس دعوت شده است. وی از سوی پلیس فرانسه متهم به قتل ژاک سونیر می‌شود و در حال فرار از دست پلیس قضایی فرانسه، راز مرگ او و مکان اختفای اسناد را کشف می‌کند .

بژو فاش (Bezu Fache) رئیس بدخلق پلیس مخفی پاریس (DCPJ) است. وی فردی چهارشانه، تنومند و تیره پوست شبیه به انسان‌های نئاندرتال و در عین حال به شدت زیرک، بیرحم و بسیار تیزبین است. موهای تیره اش با روغن زیاد رو به عقب شانه خورده اند، ابروانش گره خورده و دماغ نوک تیزی شبیه به دماغه یک کشتی جنگی است. زیردستانش او را گاو نر می‌نامند. وی به شدت با حضور زنان در اداره پلیس مخالف است و اعتقاد دارد که حضور زنان در اداره پلیس تمرکز مردها را بر هم می‌زند. وی سنجاق کراواتی دارد که همیشه آن را به کراواتش می‌زند. صلیبی نقره‌ای با سیزده عقیق سیاه، نمادی که به صلیب گوهرین مشهور است و نشانه مسیح و دوازده تن از حواریونش است.

سوفی نوو (Sophie Neveu) کارآگاه رمزشناسی است که تحصیلاتش را در انگلستان به پایان رسانده و اکنون به عنوان متخصص رمزشناسی در پلیس فرانسه مشغول به خدمت است. او فردی بسیار چابک و تیز هوش است که تعلیمات پدربزگش او را در گشودن رازها توانی شگفت انگیز داده است. در داستان ما در می یابیم پدربزرگ او کسی نیست جز ژاک سونیر رییس موزهٔ لوور. بعدها معلوم می‌شود که او از نوادگان عیسی مسیح و مریم مجدلیه است.

اسقف مانوئل آرینگاروسا در جوانی کشیشی تهی دست بود و اکنون در مقام مسئول کل «اپوس دئی» است، او فردی شدیدا جاه طلب است. او در پی چیزی است که در صورت به دست آوردنش موقعیت خود را در واتیکان برای همیشه تثبیت خواهد کرد و حتی خود پاپ نیز در دستانش قرار خواهد گرفت. وی به دنبال اطلاع یافتن از وجود سنگ تاج به طمع می‌افتد، طمعی که او را تا پای مرگ می‌کشاند.

سیلاس نمونه بارز یک عنصر مذهبی بنیادگرا و متحجر است. اوست که به دستور استاد و با هدایت اسقف آرینگاروسا دست به قتل سونیر و سه تن دیگر زده است. او به دنبال سنگ تاج دست اندرکار آدمکشی‌های بیشتر است. برای او کشتن انسان‌ها یک فریضهٔ مقدس است . وی طبق تعلیمات اپوس دئی ریاضت جسمی را با بستن پابندی میخ دار به خود اعمال می‌کند و خود را با طناب گره داری شلاق می‌زند تا گناهش پاک شود.

لی تیبینگ، پژوهشگر و مذهب‌شناس معروف انگلیسی، تاریخ دان سلطنتی بریتانیا، دارای عنوان «سر» که شخصیتی بسیار «انگلیسی» دارد و چای ارل گری با لیمو می نوشد. با دو عصای آلومینیومی و پابندهای فلزی راه می‌رود و بسیار مرفه و پولدار است . در تمام عمر در مورد جام مقدس و مکان اختفای اسناد تحقیق کرده است و به ظاهر می خواهد با افشای حقیقت، جهان را به فریب دوهزارسالهٔ کلیسا آگاه کند، لیکن در پایان مشخص می‌شود او کسی جز "استاد" سیلاس و فرقه اپوس دئی نیست.
     
  ویرایش شده توسط: julien   
صفحه  صفحه 5 از 7:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

معرفی رمانهای بزرگ

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA