ارسالها: 273
#61
Posted: 21 Aug 2012 21:49
یکی از دوستان تعریف میکرد که یه بار سر یه چارراه، یه دونه از این وانت سبزی فروشا،
چراغ قرمزو رد کرد. پلیسه از تو بلندگوش گفت : وانت کجا میری؟
وانت تو بلندگوش گفت : دارم میرم خونه!!!
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
ارسالها: 273
#62
Posted: 29 Aug 2012 09:52
یه روز استادمون برگه های میان ترم تصحیح شده رو آورده بود تا به بچه هابده، بعد از توزیع اوراق به بچه ها، استاد میگه : این کیه اسمشو بالا برگشننوشته؟! خیر سرش ۱۶ هم شده
هیشکی جواب نمیده! ۲ دقه بعد میگه دست خطشم شبیه خودمه؟!!! اِ این که کلید سؤالاست که!!!!”
استاد برگه ی کلید سؤالات رو هم تصحیح کرده بود به خودش ۱۶ داده بود!
وای به حال بقیه!!
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
ارسالها: 1329
#63
Posted: 9 Sep 2012 21:05
دیروز عروسی رفته بودیم همه به بابای عروس می گفتن مبارک باشه اونم میگفت خوش امدید ...بعد نوبتبه من رسید رفتم سلام دادام تا اومدم بگم مبارک باشه یارو گفت مبارک باشه منم دست پاچه شدم به یارو گفتم خوش اومدید همه ترکیدن
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 1329
#64
Posted: 9 Sep 2012 21:19
اين رو يكي از دوستان در جمع گفت مستراح را برخود واجب ديدم
پدربزرگم هفتاد سالشه. رفت خواستگاری یه دختر چهل ساله. دختره گفت آخه شما سنتون خیلی بیشتر از منه. سی سال بزرگترید. پدربزرگم در جوابش گفت سن که چیز مهمی نیست از کجا معلوم شاید شما زودتر از من بمیرید.
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 1329
#66
Posted: 10 Sep 2012 13:56
آقا یه سری با بابام نیمه های شب پای ماهواره بودیم ،داشتیم فیلم میدیدیم که از یکی از کانال های ایتالیا پخش میشد ، نوبت رسیدبه پیام های بازرگانی وسط فیلم ، (که چون نیمه شب بود تبلیغا اکثراً خاک بر سری بود) ،یه تبلیغ آب پرتقال بود که البته با یکی خانوم های پورن استار لزبین ( سیلویا سینت ،البته سیلویا لز نیست ولی خوب تو اون تبلیغ بود دیگه) ،من با دیدن سلویا (و اینکه میدونستم قاعدتا تبلیغی
که پورن استار توش بازی کنه چه چیزی خواهد بود) خواستم تیریپ نجابت بردارم به بابام گفتم بزن بره اونور ، بابام گفت چرا ؟ گفتم بابا طرف پورن استاره ، گفت یعنی چی ؟ گفتم یعنی همون فیلم سوپر بازی میکنه ، بابام چشاش 4 تا شد پرسید تو از کجا میدونی ؟ دیدم به به ،بد ريدم ، گفتم بابا من خوابم میاد میرم بخوابم ، بقیشو نمیبینم
من
بابام
سیلویا سینت
پسر همسایه طبقه بالایی!
ارمان های امام راحل
کمپانی تبلیغات خاک بر سری
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 1329
#67
Posted: 10 Sep 2012 14:30
سينا اون كه عادي بود
شرط بستیم زنگ بزنیم اتش نشانی سر کاری بعد باماشین مون پشت اتش نشانی همه ی چراغ قرمزا رو رد کنیم و کلا تا اخر ادرس دنبالش بریم!هنوز یک کیلومتر نرفته بودیم که پلیس کلانتری مارو گرفت!ستوان اومد پایین با عصبانیت گفت:شما پشت ماشین اتش نشانی چه غلطی میکنین؟؟دوستم با اعتماد به نفس گفت:جناب سروان ما داریم به اتش نشانی کمک میکنیم!!سروان با تعجب پرسید چه کمکی؟دوست لامصب و دیوانه ما گفت که یه چهارلیتری اب تو صندوق عقب ماشین داریم هر وقت اب ماشین اتش نشانی تموم شد ما با چهار لیتری کمک میکنیم اتیش خاموش شه!!!!!هیچی دیگه سروانه خندش گرفت و ما هم خندیدیم و ...مارو بردن پاسگاه ازمونتعهد گرفتن و ابرومونو جلوی خونواده بردن!!!
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
ارسالها: 1131
#68
Posted: 14 Sep 2012 22:07
داشتیم با دو تا از همکارام واسه یه ماموریت کاری، میرفتیم تهران.
تو اتوبان تهران_قم داشتم با سرعت غیر مجاز میروندم که تو عوارضی جلومونو گرفتن و گفتن که عکس و فیلم خلافتون هست!
یکی از همکارام که میخواست قضیه رو ماست مالی کنه، رو کرد به افسره و گفت: اصن تو میدونی من کیم؟ نه خدا وکیل تو منو میشناسی؟!
افسره یه کم نگاش کرد و گفت: نه!
همکارم هم خیلی جدی گفت: بابا من نوکر پدرتم!!!
بابای افسره
افسره
خودمون
آرمانهای امام
fb
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ویرایش شده توسط: ellipseses
ارسالها: 1131
#69
Posted: 14 Sep 2012 22:13
خیلی سال پیش...یه بار خواستم دخترخالم رو تو اتاقش بترسونم، رفتم پشت در اتاقش و کمین کردم تا بیاد تو و بپرم جلوش. از قضا که دختر خالمون هم در رو کاملا" باز کرد و لامصب نمیدونم چقدر فشار آورد که صدای شکستن قلنجم رو خالم اینا شنیدن!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
ارسالها: 1131
#70
Posted: 14 Sep 2012 22:15
به علامت سرد و گرم شیر آب مستراح اعتماد نکنید!
»توصیه ی یک داغ دیده به شما«
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...