انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 9 از 14:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  14  پسین »

اندر پیچ و خم بد شانسی های من


مرد

 
دختره تو چت میگه دیگه از جندگی خسته شدم !
میگم مگه تو ج-ن-د-ه بودی ما خبر نداشتیم لاشـــي
میگه نع ! بی ادب ..
میگم پس چی ؟!
میگه دالم لوس حلف میجنم ! جندگی یعنی زندگی دیگه !!
اَي بـدم ميـاد از ايـن دافـاي لــوس
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
بابام گوشه اتاق نشسته بود داشت نگاه ميكرد!
در یک اقدام خودجوش توی پلی استیشن خودم تیم ملی ایران رو انتخاب کردم ...
تیم مقابلمم اسرائیل برداشتم و برای حمایت از مردم فلسطین جلوی اسرائیل بازی نکردم ..!
بعدشم پل استیشنو خاموش کردم ..
خیلی با این کار خودم حال کردم ، منتظر تشويق از سوي مسئولين هستم!
بابام: واقعا ك-خل شدي
من:
خوشم مياد توو خونه مشكل خنده نداريم!
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  
مرد

 
آمادگی که بودم مارو از طرف مهد برده بودن مسجد که قرآن یاد بگیریم ...
واسه اینکه بچه ها از مسجد خوششونبیاد به هرکی گفتن یه شعر بخونه
خلاصه نوبت من شد که شعر بخونم، منم اون لحظه استرس گرفتم همه ی شعرای مهد یادم رفت... به آخونده گفتم من شعر بلد نیستم ... اینم واسهاینکه دلم نشکنه گفت عیب نداره هرچی بلدی بخاطر من بخون ...
منم اون موقع تو فاز فیلم کلاه قرمزی بودم شروع کردم به خوندن: سلام الاغ عزیز حالت چطوووووره؟...
همین رو که گفتم دیدم مربیمون که داشت با حالت خندون منو نگاه می کرد صورتش قرمز شد اخماش رفت تو هم عین موشک رادار گریز پرید میکروفن رو بگیره...
بچه ها هم که همشون حوصلشون سر رفته بود همشون داشتن فرش کف مسجد رو گاز می زدن از خنده رودبر شدن...
اخونده هم یادم نیست چون مربیمون یورشش موفق بود و از ترسش روم دازکشیده بود صدام در نیاد...
همه لات بازیات واسه مامانه بوده خون ریزیاتم که عادت ماهانه بوده
...
     
  ویرایش شده توسط: slash00   
مرد

 
داشتم تو پیاده رو میرفتم که یهو یه موتوری توی عابر پیاده با سرعت از بغلم رد شد و نزدیک بود بزنه به من!

داد زدم اینجا عابر پیادَست ها!!!

جواب داد اینجا ایرانه ها!!!

حرفش تا حدی منطقی‌ بود که کاملا قانع شدم :
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
     
  
مرد

 
از سر شب که با چرخ افتادم تا حالا خوابم نبرده فک کنم زانوى پاى چپم آسيب ديده باشه.
الان ٥ ساعت ميكذره اما من از شدت درد خوابم نميبره.
لوتی هم نسلش عوض شده :-D
یه مدت نبودیم هم نسلای ما رفتن ی سری جدید اومدن :-D
     
  

 
چند شب پیشا مهمون داشتیم من سرم درد میکرد رفتم تو اتاقم بدون این که چراغ رو روشن کنم دراز کشیدم بد از چند دقیقه خالم اومد تو اونم بدون اینکه چراغ رو روشن کنه همونجا وایستاد مونده بودم چه کار داره این جا که یهو یه گوز بلند داد بد گفت آخیش و
رفت این قضیه ۲ بار دیگه هم تکرار شد دفعه آخر من شاکی شدم سرش داد زدم که خاله جان توالت در بغلی‌ها !یوهو یه متر از جاش پرید... داد و بیداد که خاک بر سر احمقت کنن قایم شدی اینجا کشیک منو می‌کشی حالا یه در این ور و انور چه فرقی‌ داره اه در رو کوبید و رفت !
     
  

 
بچه فامیلمون رفته تو مهد کودک گفته بابای من دودول داره این هواااا، معلمشون مادر بچه رو خواسته گفت دیگه بچه رو با باباش نفرستین حموم خودتون ببرینش، چند روز بعد رفته به معلمشون گفت خانوم می‌‌می‌‌های شما از مال مامانم چاق تره..
     
  

 
پسر داییم کلاس اوله کار خیلی بدی کرده بود داییم داشت دعواش میکرد و یکی زد تو گوشش ، خالم رفت وساطت کنه پسرداییم گفت عمه زنگ بزن 110 بیاد این دیوونه رو ببرن تیمارستان
     
  
مرد

 
چند هفته پیش توی راه اداره، سوار یه تاکسی شدم که وضع ظاهریش بدک نبود، اما داخلش...
صدای لوکوموتیو قطار که دیوونم کرد، از یه طرفم راننده با یه صدای زمخت، سیاسی بحث میکرد.
یهو. یکی از مسافرا که مرد کامل و جا افتاده ای بود، گفت: آقا کم گله کن، به کسی اعتماد نیست...
بعد با انگشت منو نشون داد و گفت: مثلا" شاید همین آقا اطلاعاتی باشه!!!
راننده نگاهی به من که به دلایلی ریش و پشمی درآورده بودم انداخت و رو به مرد دیگه گفت: بعیدم نیست از اون پدر سوخته ها باشه...
نمیدونستم باید عصبی باشم، یا بخندم به حرفاشون!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  
مرد

 
چند هفته پیش توی راه اداره، سوار یه تاکسی شدم که وضع ظاهریش بدک نبود، اما داخلش...
صدای لوکوموتیو قطار که دیوونم کرد، از یه طرفم راننده با یه صدای زمخت، سیاسی بحث میکرد.
یهو. یکی از مسافرا که مرد کامل و جا افتاده ای بود، گفت: آقا کم گله کن، به کسی اعتماد نیست...
بعد با انگشت منو نشون داد و گفت: مثلا" شاید همین آقا اطلاعاتی باشه!!!
راننده نگاهی به من که به دلایلی ریش و پشمی درآورده بودم انداخت و رو به مرد دیگه گفت: بعیدم نیست از اون پدر سوخته ها باشه...
نمیدونستم باید عصبی باشم، یا بخندم به حرفاشون!!!
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  
صفحه  صفحه 9 از 14:  « پیشین  1  ...  8  9  10  ...  14  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

اندر پیچ و خم بد شانسی های من

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA