ارسالها: 24568
#1,221
Posted: 25 Jun 2019 18:00
اردوی زمستانی
نویسنده: امانوئل کارر
مترجم: منیره اکبرپوران
مروری بر کتاب
در این رمان داستان پسری خجالتی روایت میشود که از حضور در جمع گریزان است و برای آموزش اسکی به یک اردو فرستاده میشود.
کتاب روایت داستان پسربچهای ۱۲ ساله است که حوادثی در زندگی برای وی اتفاق میافتند و نویسنده از همین ماجراها که در یک اردوی زمستانی روی داده بهره میگیرد و داستانی پرکشش را خلق میکند. با اینکه شخصیت اصلی داستان یک پسربچه است اما حوادث در دنیایی کودکانه اتفاق نمیافتند و کتاب، به ویژه در پایانبندی داستان، به طرز وحشتناکی بزرگسالانه است!
تصویرپردازی قوی ویژگی دیگری بود که اکبرپوران در توضیح این رمان بیان کرد و افزود: کارر فیلمنامهنویس است و رمان «اردوی زمستانی» هم به سبک فیلمنامهها پر از تصاویری است که مخاطب با آن درگیر میشود.
کارر سادهنویس است و بیشتر بر خلق تم داستان مانور میدهد. او روایت و پیرنگ سادهای دارد و خواندن آثارش، برخلاف بسیاری از رمانهای جدید که نثری پیچیده دارند، برای خواننده دشوار نیست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,222
Posted: 25 Jun 2019 18:01
پول ، ارباب بدی است
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: بهرام افراسیابی
مروری بر کتاب
در هر باشگاهی یک نفر موی دماغ آدم می شود، باشگاه تاجگذاری هم یکی از این موی دماغها را داشت.در حقیقت با آن که یک حمله هوایی در شرف وقوع بود، جریان زندگی عادی تغییری نکرده بود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,223
Posted: 25 Jun 2019 18:01
مصدر سرکار ستوان
نویسنده: یاروسلاو هاشک
مترجم: حسن قائمیان
مروری بر کتاب
هاشک» این کتاب را در سالهایی نوشته که دنیا وارد مرحله جدیدی از تحولات خود شده است؛ تحولاتی که در عصر «هاشک» با ظهور جنگ جهانی اول نمود عینی پیدا کرد؛«شوایک» داستان سرباز ساده دلی است که جز انجام وظیفه برای میهن فکر دیگری در سر ندارد و البته تلاشهای او برای ایفای این وظیفه همیشه همراه با سوء تفاهمها و ماجراهای خنده آوری است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,224
Posted: 25 Jun 2019 18:02
کنتس سوهانک
نویسنده: خسرو معتضد
مروری بر کتاب
صدایش ملایم، مهربان، لطیف و صمیمی بود. مؤدبانه سلام گفت.
من باورم نمی شد که این خانم قد بلند شیک پوش، همان زرین کلاه باشد، چون هیچ شباهتی به درخشنده یا شوکت ملک و یا زرین کلاه همسر تیمسار مرفه نداشت.به نظرم بعید می نمود این خانم مجلل زرین کلاه دختر خوانده تیمسار سرلشکر رضا قلی خان باشد که او را به نام کنتس سوهانک نوه اسعدالملک،می شناساندند.
آیا این خانم با این همه دبدبه و کبکبه زرین کلاه دختر مشهدی جان قربان بارفروش است؟
همان دختری که چهل و چند سال پیش، شاید پنجاه سال پیش، انوار بخت و اقبال بر سرش تابیده و ناگهان از عمق تهیدستی و گمنامی و فقر، وارد دنیای پر از ناز و تنعم و بی نیازی اشرافیت ایران شده و پس از یک دوره تحصیل در مدرسه ژاندارک تهران از اروپا و آمریکا سردرآورد....
این کتاب خواندنی و جذاب به زندگی پرفراز و نشیب این زن و وقایع و ماجراهی دیگری از اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی مربوط به آن پرداخته است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,225
Posted: 25 Jun 2019 18:03
پاره کوچک
نویسنده: سهیلا بسکی
مروری بر کتاب
کتاب ؛ شامل داستان بلندی مشتمل بر پنج فصل, نیز تعدادی داستان کوتاه و طرح, تحت عنوان 'پارههای کوچکتر 'است' .
پاره کوچک 'شرح بعد از ظهر آخرین روز کار در سال 1369 است که با تصویری از محل کار آغاز میشود و با تصاویر دیگری از ملاقات راوی داستان با اعضای خانواده به اتمام میرسد . در ابتدای داستان گزیدهای از یکی از سرودههای 'والت ویتمن 'آمده است !زندگی پاره کوچکی است که از مرگ به جا مانده .فضای اصلی تصاویر داستانی, برشهایی از زندگی آکنده از احساس مرگ و از دست رفتن است ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,226
Posted: 25 Jun 2019 18:03
هم سفر مرغ عشق
نویسنده: امیر محمد اعتمادی
مروری بر کتاب
درویش مستان نفسی تازه کرد و گفت:«هرچه دندان رو جگر می گذارم که خفه شود، نه خیر، از رو نمی رود.
آخر مرد حسابی، اگر همه وقت و بی وقت نفرین می کردند که الان تو اینجا نبودی. تو هم...» و انگشت گزید و بلند گفت:«لااله الاالله.» سرها پایین بود.
درویش مستان میدان گرفته بود. جمله هایش را از سرگرفت، و چون دید درویش علی جوابی نمی دهد و سر به زیر لقمه به دهان می برد، آرام شد.
با نگاهی به من، دست ستون کرد، برخاست و بیرون رفت.
نگاه چاره جویانه درویش علی را دیدم و صدا زدم:«کجا، پدربزرگ؟ هنوز که شما را ندیده ام.» گفت:...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,227
Posted: 25 Jun 2019 18:07
آن جا نیست
نویسنده: جوی فیلدینگ
مترجم: الهه شمس نژاد
مروری بر کتاب
فکر می کنم اسم من سامانتاس ، فکر می کنم دختر شما هستم.
با شنیدن این جملات از آن سوی تلفن ، قلب کارولین از حرکت ایستاد و بی اختیار به یاد پانزده سال پیش در مکزیک افتاد. شبی که دنیایش درهم فروریخت. سفر به مکزیک قرار بود سفری دلچسب و همچنین جشن دهمین سالگرد ازدواج شان باشد. اما در بازگشت از شب مهمانی ، اثری از دختر دو ساله شان سامانتا ، که همراهِ خواهر پنج ساله اش در اتاق هتل خوابیده بود ، نیافتند.
شرح روزها ، هفته ها ، و سال های بعد از این ماجرا و لحظات سخت و پر از رنجی که بر کارولین مادر سامانتا ، گذشت را در کتاب خواهید خواند.سفر از زمان حال به گذشته و دوباره بازگشتن به زمان حال ، بلاتکلیفی های روحی ، هیجانِ محض ، و شوک هایی که از آشکار شدن حقیقت در خواننده به وجود می آید ، موجب شده این رمان قوی و دوست داشتنی در شمار یکی از پرفروش ترین رمان های سال 2016 قرار بگیرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,228
Posted: 25 Jun 2019 18:08
خداوندگار مگسها
نویسنده: ویلیام گولدینگ
مترجم: جواد پیمان
مروری بر کتاب
سالار مگس ها از جمله آثار برجسته کلاسیک جهان است که ویلیام گلدینگ در آن شور و هیجان یک قصه تمثیلی را با قدرت و صداقت توصیف کرده است.داستان ماجرای شگفت آور گروهی پسر بچه است مدرسه ای انگلیسی است که در طی جنگ هسته ای و خانمان سوز عازم منطقه ای امن میشوند ولی سقوط ناگهانی هواپیما آنان را ملزم به اقامت در جزیره ای استوایی میسازد .
...کشمکش درونی نیروهای متضاد خیر و شر درون مایه داستان را شکل میدهد...
سر ویلیام جرالد گُلدینگ شاعر و رماننویس بریتانیایی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در ۱۹۸۳ بود. از معروفترین آثارش میتوان به ارباب مگسها اشاره کرد. او همچنین جایزه ادبی من بوکر را برای رمان آداب عبور که اولین کتاب از سهگانهٔ به سوی انتهای زمین است، در ۱۹۸۰ کسب کرد. همچنین سه کتاب ارباب مگسها، برج و خدای عقرب به فارسی ترجمه و در ایران به انتشار رسیدهاند.
جوایزی که این کتاب برنده شده است
نوبل ۱۹۸۳
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,230
Posted: 25 Jul 2019 21:55
تلخون
نویسنده: صمد بهرنگی
مروری بر کتاب
مجموعه داستان / به همراه متن آذری تلخون
صمد بهرنگی از بزرگترین نویسندگان داستان کودک بود. او همواره میکوشید تا در ذهن کودکان، انقلاب فکری برپا کند. از همین روی با نوشتن داستانهایی فلسفی در قالب وقایع و جملات کودکانه به آماده شدن ذهن کودک میپرداخت.
تلخون به هیچ یک از دختران مرد تاجر نرفته بود. ماه فرنگ، ماه سلطان، ماه خورشید، ماه بیگم، ماه ملوک و ماه لقا، شش دختر دیگر مرد تاجر، هریک ادا و اطوارهایی داشت، تقاضاهایی داشت.وقتی می شد که به سر و صدای آنها پسران همسایه به در و کوچه می ریختند. صدای خنده شاد دختران تاجر ورد زبانها بود. مرد تاجر برای هریک از دخترانش شهری نیز دست و پا کرده بود که حسابی تنه لشی کنند و گوشت روی گوشت بیندازند....
...آه گفت ده سال است که آب از آب تکان نخورده، ده سال است که مرغی نغمه نخوانده، ده سال است که پروانهای پر نزده، ده سال است که درختی جوانهای نزده، ده سال است که تری و طراوت از همه چیز رفته، ده سال است که جوان زیر این درخت دراز کشیده، ده سال است که خونش منجمد شده، ده سال است که دلش نتپیده...
تلخون با تلخی گفت: آه راست میگوئی!
بعد پر را به آب زد، آب را به کمر جوان کشید. جوان عطسهای کرد و بلند شد.
تلخون چرا مرا بیدار نکردی؟ مثل این که زیاد خوابیدهام.
تلخون گفت: تو نخوابیده بودی، مرده بودی. میشنوی؟ مرده بودی... ده سال است که غمت را میپرورم.
فهرست
تلخون
عادت
قصه آه
پوست نارنج
آدی و بودی
به دنبال فلک
بز ریش سفید
گرگ و گوسفند
موش گرسنه
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند