ارسالها: 24568
#1,293
Posted: 5 Jun 2020 20:57
1984
نویسنده: جورج اورول
مترجم: حمیدرضا بلوچ
مروری بر کتاب
با مقدمه ای از اریک فروم
رمان 1984 جورج اورول، بیانگر روحیه ای خاص و هشدار دهنده است. روحیه به تصویر کشیده شده در این کتاب، نومیدی نسبت به آینده انسان است و به همگان هشدار می دهد که اگر روند تاریخ تغییر نکند، انسان ها در سراسر دنیا، بی آنکه خود بدانند، خصوصیات انسانی خود را از دست می دهند و به آدم هایی ماشینی و بی روح تبدیل می گردند.
یکی دیگر از جبنه های مهم رمان، نگرش اورول به ماهیت حقیقت است، که ظاهرا بازتابی از تلقی استالین نسبت به حقیقت به ویژه در دهه سی می باشد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,294
Posted: 5 Jun 2020 20:57
بانوی من گریه نکن
نویسنده: مری هیگینز کلارک
مترجم: سیما فلاح
مروری بر کتاب
یک ستاره سینما از تراس آپارتمان مجللش واقع در آخرین طبقه یک مجتمع مسکونی پرت میشود و میمیرد. آیا این جنایت را نامزد خشمگین او به دلیل عشق و دلبستگی شدید مرتکب شده است؟
الیزابت لانگ بدون توجه به زرق و برقهای مادی و خیرهکننده ایالت کالیفرنیا که همچون خورشید پرتوافشانی میکند به جستوجوی قاتل خواهرش میپردازد.
آفتابی داغ بر شهر کنتاکی می تابید. الیزابت هشت ساله در گوشه ی بالکن کوچک کز کرده بود. سعی می کرد خود را در سایه ه باریک زیر بالکن جا بدهد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,295
Posted: 5 Jun 2020 20:58
انتخابات الویرا
نویسنده: و. س. نایپل
مترجم: مهدی غبرایی
مروری بر کتاب
انتخابات الویرا، حول محور برگزاری دومین انتخابات پس از استقلال(کمی پیش از 1950 میلادی) در ناحیه دور افتاده ای از کشور ترینیداد و توباگو می گذرد ونویسنده از این مشق دموکراسی در کشوری نیمه مستعمره با فرهنگی نیمه عقب مانده مضحکه ای پرداخته که نظایر آن را می توان در اغلب کشورهای جهان سوم یافت.این رمان سرشار از طنز تلخ و شیرین است که گهگاه در قالب نظم و ترانه بیان می شود.
هاربانز به عنوان یکی از نامزدها، باید تلاش کند تا بدون صرف هزینه های گزاف، در انتخابات به پیروزی برسد. در همین حال، پشتیبان ها و حامیان او نیز تمام تلاش خود را به کار بسته اند که تا جایی که ممکن است، پول کمتری خرج کنند و با استفاده از این رویداد، نفوذ و قدرت خود را افزایش دهند و اگر هم شد، پولی به جیب بزنند. رمان انتخابات الویرا، اتفاقات مضحک پیرامون انتخابات در یکی از مناطق ترینیداد را به زیبایی تمام به تصویر می کشد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,296
Posted: 5 Jun 2020 20:59
دونده ی هزارتو ؛ لانه ی گریورها
نویسنده: جیمز دشنر
مترجم : مینا موسوی
مروری بر کتاب
داستان کتاب در مورد جوانی به نام توماس است که وقتی از خواب بیدار می شود خودش را در کنار گروهی از پسرهای دیگر در یک هزارتوی عظیم می یابد.
او هیچ چیز از دنیای بیرون به یاد نمی آورد و فقط رویاهای عجیبی درباره سازمانی اسرارآمیز به نام W.C.K.D می بیند. توماس امیدوار است با کنار هم قرار دادن تکه هایی از گذشته و با سرنخ هایی که از هزارتو کشف می کند ، هدف از قرار گرفتن در این هزارتو را کشف کند و راه فراری به بیرون بیابد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,297
Posted: 5 Jun 2020 20:59
آخرین پرنده در شاخه ای تنها
نویسنده: کالین مک کالو
مترجم: مریم مفتاحی
مروری بر کتاب
اثر ديگري از كالين مك كالو نويسنده كتاب مشهور « مرغان شاخسار طرب» است كه مريم مفتاحي ترجمه و انتشارات سروينه آن را چاپ كرده است.خانم مك كالو نويسندهاي توانا و برجسته است كه جنبه هاي حقيقي و ملموس زندگي را به تصوير مي كشد.آثارش شخصيت پردازي روانشناسانه دارد و مي نويسد تا پيامي بدهد، درسي بياموزد و انديشه هايي نو ارائه دهد.
آخرين پرنده در شاخه اي تنها زندگي دختري را روايت مي كند كه در جريان جنگ جهاني دوم با عشق و علاقه به پرستاري از سربازان مجروح مي پردازد تا دين خويش را به همنوعان خود ادا كند. ناگهان عشقي ناگزير در قلبش لانه مي گزيند و او را دچار سرگرداني مي كند. او بين دو راهي عشق و مسئوليت مردد مي ماند. كدام را انتخاب كند، آيا مي تواند هردو را باهم داشته باشد. اين داستان پرده از چهره ي زشت جنگ بر ميكشد و فجايع جنگ جهاني دوم را به تصوير مي كشد....
هيچ وقت نمي توانم تو را تحريك كنم، مگه نه؟
مايكل بدون اين كه تحريك شود، جواب داد:
– از اين كار خوشت مي آيد؟
– دوست دارم زير جلد آدم ها بروم و تحريكشان كنم! دوست دارم مردم را جلز و ولز بدهم. اين طوري يكنواختي زندگي از بين مي رود!
– اما بهتر است كه كار كني. اين طوري هم مفيد هستي و هم خوشحال مي شوي...
ماجرای داستان درباره دختری است به نام هانور لانگتری که با عشق و فداکاری جوانی اش را وقف پرستاری از سربازان جنگی می کند تا از این راه دین خود را به همنوعانش ادا کند...
...سرباز جوان، با شک و تردید به ورودی بخش که تابلویی بر آن نبود، نگریست.
ساک سربازیش را پایین نگه داشت.
ایستاد و به در خیره شد.
با خود اندیشید که احتمالا مقصد نهایی او همین جاست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,298
Posted: 5 Jun 2020 21:00
حادثه
نویسنده: لادن نابغ بختیاری
مروری بر کتاب
حمیده کنار استخر روی نیمکتی در محاصره گل های اطلسی خوش رنگ و بو بدون توجه به قطرات آب باقیمانده از آبیاری اول غروب باغچه ها ، که نیمکت را پوشانده ودامن او را خیس کرده بود ، نشسته بود ودر تاریکی شب زارزار گریه می کرد .
آنجا منزل پدر شوهرش حاجی آقا مهبد بود که به تقلید از نام هشت بهشت اصفهان به آن باغ بهشت لقب داده بود و به همه می گفت همین نصف بهشت هم از سر من زیاد است ؛ ببینید و انصاف داشته باشید ! دولت و شهرداری با یک لشکر باغبان نمی تواند آنجا را مثل باغ کوچک من که دست تنها آن را اداره می کنم مرتب و منظم نگهدارد .
همسرش زرین تاج همیشه با ااعتراض جواب می داد :
با این تفاوت که آنها از پول مایه می گذارند و شما از جان! و دایم هم خیال می کنید الساعه وزیر کشاورزی از راه رسیده ومدال افتخار به گردنتان خواهد انداخت!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#1,299
Posted: 5 Jun 2020 21:00
آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی
نویسنده: رضا براهنی
مروری بر کتاب
رمان' از بدو پیدایش تا به امروز' اسطوره زدایی را به نحوی مداوم و مستمر تجربه کرده است . این تجربه که همواره با تخریب و در هم شکستن هنجارهای نوع ادبی رمان نیز همراه بوده است ' در حقیقت بازتابی است از بحرانی که جهان قهرمان داستان را فراگرفته است. با این وصف' به موازات هر کنشی مبنی بر اسطوره زدایی' کنش متقابل دیگری نیز شکل می گیرد که اساسش بر احیای اسطوره استوار است . این فرایند کم و بیش همیشه با ایجاد اسطوره هایی نوین همراه بوده است.
آزاده خانم و نویسنده اش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفی (چاپ دوم) ' به قلم رضا براهنی' بازگوی چنین تمایلی است؛ تمایل مستمر برای از بین بردن اسطوره ها با هدف اینجاد سلسله ای مرکب از «اسطوره های شخصی ونو»
رمان در ظاهر از جایی آغاز می شود که دکتر رضا قرار است قصه ای را برای چاپ به دوستش دکتر اکبر بدهد. ازاینجا به بعد دکتر شریفی، آزاده خانم و دکتر رضا در واقع داستان را با همدیگر می نویسند یا آنگونه که نویسنده می گوید نامی نویسند. این سه به یک معنا از سه زمان و مکانِ گوناگون در مرکزِ رمان به عکسبرداری از آدمهای نامریی می پردازند. در این جا بد نیست برای توضیحِ آنچه می خواهم بگویم به ساختمان کامرا اوبسکورا به معنای اتاقِ تاریک، تاریکخانه که سر آغازِ اختراعِ دوربین هایِ عکاسی است توجه کنیم. نخستین دوربین هایِ عکاسی یک اتاقکِ تاریک بود که به کُمکِ روزن بسیار ریزی در رویِ یکی از دیواره های آن، تصویرِ بیرون را داخلِ این اتاق که به ایتالیایی و لاتین کامرا نامیده می شود، رویِ دیوارِ روبرویِ آن روزن، می انداختند.
بعد ها لنز (به فارسی: عدسی یا فارسی تر: مَرْجُمَکْ) جایِ این سوراخ را می گیرد، اتاقک کوچکتر می شود و کم کم شکل و شمایلِ دوربین های عکاسانِ دوره گرد را به خود می گیرد (که عکس برای شناسنامه یا عکس برای تذکره می گرفتند و من هنوز آن عکاسِ ارمنی آشنای کودکی ام را به یاد دارم که هنگامی که سرش را برای ظهورِ عکس داخلِ دوربین می کرد به یک موجودِ اساطیری تبدیل می شد، چیزی همانندِ اسب-آدم های یونانی.)
مکانیسمِ این رمان بی شباهت به این کامرا اوبسکورا نیست. آزاده خانم، دکتر شریفی و دکتر رضا مانندِ پرتو هایی از کهکشانهای گوناگون از سوراخِ کوچکی می گذرند و تصویری رویِ دیوار کامرا اوبسکورایِ ذهنِ رُمان،آری درست خواندید: ذهنِ رُمان، می افکنند. آنها از زمانهایِ کیهانی ی متفاوتی در یک جا یعنی در این رمان بهم می رسند. من بر آنم که رُمانِ آزاده خانم را باید دستِ کم از سه زاویه بررسی کرد: زبان، زمان و شخصیت پردازی. این مثلث، مثلثِ برنده ی این رُمان است. آزاده خانم از دیدگاهِ زبانی یک رُمانِ یگانه است. نویسنده می گوید:
رُمان خیالِ زبان خواهد بود، دوستِ عزیز، شما هم زبان هستید.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند