ارسالها: 24568
#301
Posted: 7 Jul 2013 21:40
كليد شيشه اي
نويسنده: داشيل همت
مترجم: پرويز نصيري
مروري بر كتاب
كليد شيشه اي داستاني است جنايي/سياسي دربارۀ پشت پردۀ رقابت هاي انتخاباتي نامزدهاي مجلس آمريكا
"پس از پيدا شدن جسد پسر يك سناتور در خيابان، ند بومانت كارآگاه خصوصي سعي دارد پرده از راز جنايت بردارد. وي براي حل معما ناچار است وارد دنياي كثيف سياست مردان آمريكايي شود كه براي رسيدن به اهدافشان از هيچ كاري رويگردان نيستند..."
روابط بين شخصيت هاي داستان در ابتدا گنگ و مبهم است و اطلاعات دربارۀ كاراكترها به كندي به خواننده منتقل مي گردد. اما اين كار در كمال آگاهي صورت گرفته؛ در واقع اطلاعات تنها زماني به خواننده ارائه مي شود كه واقعاً ضرورت دارد...
در ‹‹ دنياي واقعي ›› داستانهاي داشيل همت، قدرت سياسي را تبهكاران در دست دارند، مردم آني نيستند كه مينمايند. در چنين جامعهاي از عدالت و اجراي آن خبري نيست، و نظم و قانون چيزي جز دروغ و فريب مودبانهاي بيش نيست. اين دنيا ‹‹دنياي چندان عطرآگيني نيست، بلكه دنيايي است كه شما در آن زندگي ميكنيد.››
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#302
Posted: 7 Jul 2013 21:42
جاسوس جنگ سرد
نويسنده: جان لوكاره
مترجم: منوچهر كيا
مروري بر كتاب
جان لوكاره؛ نويسنده تواناى انگليسى و استاد خلق داستان هاى پرتعليق و سياه جاسوسى است. او كه به واسطه جريان زندگى اش اطلاعات گسترده اى در باب جاسوسى بين المللى دارد خالق شخصيت داستانى مشهور «جورج اسمايلى» است كه كاراكترى چخوفى به شمار مى آيد و يكى از اعضاى همچون سايه سرويس اطلاعاتى برون مرزى انگلستان است.
«لوكاره» در آثارش كنكاشى در مفاهيمى همچون ميهن پرستى و جاسوسى دارد و در بسيارى از آثارش به بررسى اين دو واژه مى پردازد كه گاه معنايى مترادف دارد و زمان هايى نيز متضاد يكديگرند. «لوكاره» صاحب سبكى موجزگو و باسليقه است و قدرت او در طرح داستان و ديالوگ هاى جذاب و طنز آلود داستان هايش در ميان همگان صاحب شهرت است.
او كه با مامورين سرويس هاى اطلاعاتى آشنايى هاى داشته است توانسته در خلق داستان هايش نه تنها رابطه خوبى با آثار اسلاف خود «كريستوفر مارلو»، «بن جانسون» و «دانيل دوفو» برقرار كند كه در عين حال با نويسندگان هم سبك ادبيات مدرن از جمله «گراهام گرين»، «ديكسون كار» و «آلك واف» نيز همراه است.
...آمريكايي يك فنجان قهوه ديگر به ليماس داد و گفت: چرا نمي رويد بخوابيد؟ اگر آمد بهتان زنگ مي زنيم.
ايماس حرفي نزد، فقط از پنجره پست بازرسي به خيابان خالي خيره شد. نمي توانيد تا ابد منتظر بمانيد، قربان.
شايد و قت ديگري بيايد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#303
Posted: 8 Jul 2013 18:11
قمارباز
نويسنده: داستایوسکی
ناشر: اسكندري
مروري بر كتاب
پس از دو هفته غيبت برگشته ام. كسان ما الان سه روز است كه در رولتنبورگ سكونت گزيده اند.
خيال مي كردم مرا مانند مسيح انتظار مي كشند.
ولي اشتباه مي كردم. ژنرال كه رفتاري بس آسوده و فارغ داشت با من به تفرعن صحبت مي كرد و مرا پيش خواهرش فرستاد.
پيدا بود كه عاقبت موفق شده اند پول قرض كنند و نيز به نظرم آمد كه ژنرال از نگاه من پرهيز مي كرد.
«قمارباز» داستايوسكي نخستين بار در سال ۱۸۶۶ منتشر شد. نويسنده در اين اثر كوشيده است تجربه تلخي را كه در جريان اقامتش در خارج از كشور براي او پيش آمده بود، شرح دهد؛ تجربه اي كه مبتني بر عشق او به قمار بود و سبب شد تا وي پاك باخته و مقروض به روسيه بازگردد.
قهرمان رمان آلكسي ايوانويچ معلم سرخانه يي است كه نزد يك ژنرال كار مي كند. آلكسي سر از پا نشناخته در دام عشق پولينا (خواهر زن ژنرال) گرفتار مي شود كه با سنگدلي با او رفتار مي كند. يك روز كه آلكسي به پول احتياج دارد، پولينا ۷۰۰ فلورن به او مي دهد و او را مي فرستد كه براي وي رولت بازي كند...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#304
Posted: 8 Jul 2013 18:15
رازها
نويسنده: كنوت هامسون
مترجم: قاسم صنعوي
مروري بر كتاب
رازها اين بيان لطيف بازي هاي متنوع بودن و نمودن رمان روانشناسي اعماق است .
كنوت هامسون نويسنده بزرگ نروي و برنده جايزه نوبل ادبي در اين داستان غم انگيز عاشقانه لايه هاي پي در پي ضمير خود آگاه و ناخوآگاه قهرمانش ناگل را آشكار مي كند و خواننده دعوت به عمل مي آورد كه خود به تفسير و تعبير اعماق و افكار او بپردازد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#305
Posted: 11 Jul 2013 01:11
مادر
نويسنده: ماكسيم گوركي
مترجم: علي اصغر سروش
ناشر: امير كبير
مروري بر كتاب
هر روز در محيط پر دود و با هيبت محله كارگران سوت كارخانه صداي دلخراش خود را سر مي داد.
آنگاه مردماني غم زده با عضلاتي هنوز خسته بسرعت از خانه هاي كوچك خاكستري رنگ خارج شده مانند سوسكهاي وحشت زده اي مي دويدند و در سحرگاه كه هوا گرگ و ميش و سرد بود از كوچه تنگي بسوي ديوارهاي بلند كارخانه اي رهسپار مي شدند، كه مطمئن بود خواهند آمد و پنجره هايش مانند چشمان صريع و بيشماري كه رود و قي كرده باشند خيابان پرگل را روشن ميساخت...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#306
Posted: 11 Jul 2013 01:21
آينه آبي
نويسنده: اوانيگا پاپا خريستو پانو
مترجم: فريدون فرياد
ناشر: كوير
مروري بر كتاب
شعر معاصر يونان
اوانگلياپاپا خريستو ـ پانو شاعره يوناني، در سال 1923 در شهر كورنيت به دنيا آمد و در همين شهر به تحصيل پرداخت. در دوران اشغال يونان توسط قواي نازي، همپاي كار شاعري به جبهه مقاومت ميهني پيوست و فعالانه عليه دشمن اشغالگر به مبارزه برخاست.
مجموعه اشعارش بيش از بيست كتاب را شامل ميشوند شعرا و به خاطر مطالعات ديني و فلسفياش و ايمانش در اين زمينه، سرشار از حال و هواي مذهبي است كه چون آينهاي شفاف درعينحال كه آرزوها و آرمانهاي اصيل انساني رنج كشيده و معصوم را باز ميتاباند لحظهاي از صيقل جوهر شعري غفلت نميورزد برخي از منتقدان ادبي، او را «كاهنه چند صدايه معبد هنر» لقب دادهاند.
اوانگليا پاپا خريستو، تاكنون جوايز بسياري دريافت داشته است و اشعارش به زبانهاي فرانسوي، رومانيايي و ايتاليايي ترجمه گرديده است: او به موازات كار شاعري به نوشتن مقالات ادبي و تحقيقي نيز دست يازيده است و كتابهاي بسياري در زمينههاي گوناگون فرهنگي، شعري، مذهبي منتشر كرده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#307
Posted: 11 Jul 2013 01:27
خودكشي در اسكندريه
نويسنده: فدريكو گارسيا لوركا
مترجم: سيما مشهوري
ناشر: لوح فكر
مروري بر كتاب
فدريكو گارسيا لوركا شاعر و نويسنده اسپانيايي است. او همچنين نقاش، نوازنده پيانو، و آهنگساز نيز بود.
او يكي از اعضاي گروه نسل '۲۷ بود. لوركا در ۳۸ سالگي احتمالا به دست پارتيزانهاي ملي در جنگ داخلي اسپانيا كشته شد
لوركا بدست مادر با موسيقي آشنا ميشود و چنان در نواختن پيانو و گيتار پيشرفت ميكند كه آشنايانش او را از بزرگان آينده موسيقي اسپانيا ميدانند، ولي درگذشت آموزگار پيانويش به سال ۱۹۱۶چنان تلخي عميقي در او به جاي ميگذارد كه ديگر موسيقي را پي نميگيرد. همزمان با فرا رسيدن سن تحصيل لوركا، خانوداه به گرانادا نقل مكان ميكند و او تا زمان راهيابي به دانشگاه از آموزش پسنديده با طبقه اجتماعي اش برخوردار ميشود ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#308
Posted: 15 Jul 2013 23:35
تو خودت را دوست نداري
نويسنده: ناتالي ساروت
مترجم: رويا بشنام
ناشر: سرمدي
مروري بر كتاب
- « تو خودت را دوست نداري .» اما اين يعني چه ؟
چطور ممكن است ؟
تو خودت را دوست نداري ؟ كي ، كي را دوست ندارد ؟
- معلومه ! تو ... تو تنها كسي هستي كه آنها درباره اش صحبت مي كردند . - من ؟ تنها من ؟ نه ! همه تويي كه من است ؟
... و خيلي از ماست ... » يك شخصيت پيچيده ، مثل هركس ديگر ... حالا با اين وجود ، كي بايد كي را دوست داشته باشد ؟
- اما آنها گفتند :« تو خودت را دوست نداري ؟»
تو ... كسي كه خودش را به آنها اين طور نشان داد ؛ كسي كه خودش داوطلب شد ؛ تو خواستي كسي باشي كه تنها به وظيفه اش عمل كرده و روي حرفش ايستاده ... انگار تو آن شخصيتي نبودي كه ممكن بود در هر يك از ما هم باشد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#309
Posted: 15 Jul 2013 23:41
زندگي و سرانجام ماري آنتوانت
نويسنده: پير نزلوف
مترجم: ذبيح الله منصوري
ناشر: زرين
مروري بر كتاب
ماري آنتوانت شاهزاده خانمی از يك خانواده سلطنتی هفتصد ساله بود كه تمام اجدادش به مدت هفت قرن پادشاه بشمار مي آمدند و او را طوري پرورش داده بودند كه وقتي به سن رشد رسيد مانند شاهزاده خانمهاي قديم مصر، خود را از طبقه و نژاد خدايان مي دانست و نمي توانست مردم را با خود برابر بداند
هنگامي كه فرانسوي ها دچار قحطي شدند و زنها كودكان گرسنه را مقابل كاخ سلطنتي روي دست بلند مي كردند، ماري آنتوانت به راستي قادر نبود بفهمد گرسنگي چيست و متحير بود كه چرا زنان و مردان شكايت مي كنند و كودكان از فرط گرسنگي زرد رنگ و لاغر شده اند
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#310
Posted: 15 Jul 2013 23:42
چرم ساغري
نويسنده: انوره دو بالزاك
مترجم: حسين قلي جواهرچي
ناشر: كاوه
مروري بر كتاب
چرم ساغري از داستانهاي مشهور بالزاك است، و موضوع آن قطعه چرم سحرآميزي است كه در مقابل كاهش عمر دارنده خود قادر است همه خواهشهاي او را برآورده سازد.
هنر بالزاك در آن است كه در رمان عجيب ولي جذاب كه براي زمان ما تازگي دارد، با حفظ همه خصوصيات آن، چنين موضوع خارق العاده اي را با استادي فراوان وارد كرده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند