ارسالها: 24568
#331
Posted: 23 Sep 2013 21:55
همسر جاويدان
نويسنده: ايروينگ استون
مترجم: مشفق همداني
ناشر: فرانكلين - پيرو
مروري بر كتاب
جلد سلفون
ایروینگ استون در ۱۴ جولای ۱۹۰۳ در سان فرانسیسکو بدنیا آمد. از دوران تحصیل در مدرسه شروع به کار کرد و به مشاغل گوناگونی از جمله روزنامه فروشی، خواربارفروشی، پادویی مغازه های لباس فروشی روی آورد. در زمان تحصیل در دانشگاه کالیفرنیا، برای امرار معاش زمانی در کافه ها ساکسیفون می نواخت و مدتی هم در تعطیلات تابستانی در شالیزار کار می کرد و هیچیک از این مشاغل باعث نشد که در درس شاگردی ممتاز و نمونه نباشد.
در سال ۱۹۲۳ با درجه ی عالی تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانید و از سال بعد در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تدریس علم اقتصاد پرداخت. ایروینگ استون از کودکی علاقه شدیدی به مطالعه داشت و دوستانش به او لقب کرم کتاب را داده بودند. در ۲۳ سالگی، پس از نوشتن مقداری داستانهای کوتاه و نمایشنامه های تک پرده ای، کار تدریس را کنار گذاشت و به نیویورک رفت تا تمام وقتش را صرف نویسندگی کند.
درمدت ۱۰ سالی که ایروینگ استون در نیویورک بود ۱۸ نمایشنامه ی طولانی نوشت که هیچکدام برای او شهرت و اعتباری بدست نیاورد. بعد از آن به اروپا رفت و در آنجا شرح زندگی ونسان ونگوگ را در کتابی تحت عنوان "شور زندگی" نوشت و به یکباره شهرت فراوانی پیدا کرد. از آن پس او به کار بیوگرافی نویسی پرداخت و در این زمینه شاهکارهای بی نظیری همچون "رنج و سرمستی "در باب زندگی میکل آنژ و "ملوان و سوارکار"در باره زندگی جک لندن پدید آورد. ایروینگ استون در ۲۶ اگوست سال ۱۹۸۹ درگذشت....
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#332
Posted: 5 Oct 2013 00:23
وامق و عذرا
نويسنده: ابوالحی قتیلی بخارایی - پوراندخت برومند
ناشر: گيسا
مروري بر كتاب
شعر بازتاب زندگي انسان و فراز و فرود آن در گذر زمان است و شعر پارسي با درونمايهاي پربار و اوزاني آهنگين، در قالبهايي دلنشين بر گسترهي پهناور زبان و ادب پارسي از جايگاه ويژهاي برخوردار است.
مثنوي قالبي از شعر پارسي است كه عمدتاً به بيان داستاني عشق، حماسه و عرفان ميپردازد و از ديرباز مورد پسند ايرانيان قرار گرفته است. گرايش به مثنويسرايي در ميان پارسيگويان تا آنجا پيش رفته كه شكلگيري اين قالب شعري به آنان نسبت داده شده، و از قرون اوليه پس از اسلام منظومههایي با مضامین حماسي، عاشقانه، عرفانی و حکمی سروده شد.
در ميان آثار فوق، منظومههاي عاشقانه از آن روي كه نمايندهی عواطف دروني انسانها، عشق و عصيان، وصل و هجران و اندوه و حرمان آنان از سالياني دور تا به امروزه بوده، با گرايش و آفرينگوئي مردم روبهرو شده و برانگيزندهي سرايندگان در آفرينش آثاري از اينگونه بوده است.با نگاهي به تاريخ ادبيات ايران با شاعراني روبهرو ميشويم كه بهپيروي از نظم برخي منظومههاي بلندآوازه و مورد پذيرش مردم، منظومههايي با همان نام اما با گوناگوني موضوع، شخصيتها، مكان و زمان و اوزاني همگون يا متفاوت، پديد آوردهاند.
چنانكه در مورد مثنوي وامق و عذرا ما شاهد اين چندگانگي در منظومههايي همنام هستيم. منظومهي وامق و عذراي مورد پژوهش به جهات گوناگون درخور تأمّل و قابل بررسي است؛ از سويي به لحاظ قدمت پس از وامق و عذراي عنصري كهنترين نسخهي منظوم موجود وامق و عذرا است، زيرا تاريخ سرودن منظومههاي وامق و عذرا كه برخي چاپ و منتشر نيز گرديده از قرن دهم هجري به بعد ميباشد و وامق و عذراي قتيلي در قرن نهم هجري به رشتهي نظم كشيده شده است.
از ديگر سو، وامق و عذراي قتيلي منظومهاي است كه به لحاظ تعداد نسخ موجود بسيار كمياب بوده و سرايندهي آن نيز با همهي شيوايي سخن در تاريخ ادبيّات ايران به درستي شناخته نشده است. دو نسخهي خطي از اين منظومه در دسترس ما قرار گرفت؛ نسخهاي از آن دركتابخانهي نسخ خطي استاد اديب برومند يافت گرديد و نسخهي دیگر دركتابخانهی بريتانيا وجودداشت، که تصویر دیجیتال آن از مرجع يادشده دریافت و مورد تطبيق قرار داده شد.
افسانهي وامق و عذرا در دورانهاي مختلف، مانند ديگر داستانهایي كه بر دل مردم نشسته، با آرزوها و خواستههايشان قرين و همسو بوده، به زندگي آنان راه يافته و با آن درآميخته است. آنگونه كه از اين كهنافسانهي عاشقانه، تنها نام وامق و عذرا كه همان عاشق و معشوق يا دلداده و دلدار باشد، برجاي مانده و آغاز و انجام قصهي عشق و گذار آن را، گويندگان و سرايندگان در مسيري خود خواسته به پيش بردهاند. منظومههایي كه به اين نام شناخته شده، هر كدام روايتكنندهي داستاني است عاشقانه كه سرگشتگي و بيقراري دلباختگان در وادي شيفتگي و شيدايي را ميتوان نشانهاي از همگوني آنها دانست.
وامق و عذرای قتیلی نیز با وامق و عذرای عنصری در نام منظومه تشابه دارد، اما شخصیتها متفاوتند و زمان، مکان و روند داستان به گونهای دیگر است. قتیلی بخارایی شاعر دوران یعقوب آققویونلو و دربار عبدالعزیزخان ازبک (سدههای ۹ و ۱۰ هق) با بیانی جذاب، دلنشین و استادانه، سرایندهی این منظومهی عاشقانه است.
این منظومه افسانهی عشق وامق پسر حکمران یمن و عذرا دختر فرمانروای حجاز را به تصویر میکشد. روایتی از افسانهای کهن که دربردارندهی ویژگیهایی از سرزمین، فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران و عرب است و به دوران پیش از اسلام باز میگردد.قتیلی داستان عشق را اینگونه آغاز میکند: وامق شبی در خواب ستارهی درخشانی را دید که از آسمان به زمین آمد و در حالی که بر گرد او میگشت ماه نیز به دور آن ستاره چرخ میزد.
وامق چون بیدار شد، با یاران از خوابی که دیده بود سخن گفت. خوابگزاری خواب او چنین تعبیر کرد که دیدن ستاره در خواب اشاره به دختری است و دیدن آسمان نشانهی این است که پدر دختر پادشاه است. گردیدن ستاره بر گرد وامق دال بر عاشق شدن دختر براوست. روزها گذشت و خارخار عشق دامن صبر را درید و او را که عاشق عشق بود به وادی دلدادگی کشید.از طرف دیگر عذرا شبی در خواب دید که رسولی از یمن به حجاز آمده و به او میگوید که در یمن بزرگزادهای است که دلدادهي اوست و شب و روز در فراقش خون میگرید. ملکزاده عذرا بیدار شده و خواب خود را به دایه میگوید.
دایه وانمود میکند این فقط یک رویاست و دختران جوان معمولاً چنین رویاهایی میبینند. عذرا که خواب را جلوهای از حقیقت میداند، مفتون یار نادیده شده و شب و روز جز به معشوق و محبت او نمیاندیشد. ... و داستان عشق با فراز و نشیب و ماجراهای بسیاری ادامه مییابد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#333
Posted: 5 Oct 2013 00:23
امير ارسلان ابن ملكشاه رومي
نويسنده: محمد علي نقيب الممالك
ناشر: علمي
مروري بر كتاب
كليات هفت جلدي در يك مجلد
پژوهشگر كتاب در مقدمه خود ابتدا به تاثير امير ارسلان بر ادبيات معاصر ايران اشاره مي كند؛ آن گاه خواننده را با سرچشمه هاي متعدد اين قصه آشنا مي سازد و پس از معرفي برخي از چاپها ي سنگي و سربي اين اثر به حدود ويرايش نسخه حاضر مي پردازد و شيوه كار خود را توضيح مي دهد.
ملک شاه رومی طی جنگ با سلاطین متجاوز کشته می شود و همسر او که باردار است سعی می کند فرار نماید . همسرش با خواجه نعمان تاجر مصری آشنا شده و همسر او می گردد و بعد از مدتی فرزنش از ملک شاه به نام امیر ارسلان متولد می شود .
امیر ارسلان پسر بسیار زیبا و شجاعی است که همه او را دوست دارند . سال ها بعد وقتی متوجه می شود که پدرش ملک شاه بوده به روم لشکر می کشد تا تاج و تخت پدر را باز پس گیرد و در همین لشکر کشی ، عکس فرخ لقا دختر پطرس خان فرنگی را می بیند و عاشق او می گردد و به سمت فرنگ می رود .
شاه فرنگ دو وزیر ماهر در رمل و اسطرلاب به نام شمس وزیر و قمر وزیر دارد که شمس با امیر ارسلان موافق و قمر مخالف است . در اثر شرارات های قمر وزیر ، فرخ لقا به دست دیوان و عفریت ها گرفتار می شود و امیرارسلان راهی نجات او از سرزمین جادو می گردد و .... شرح جنگ های امیر ارسلان با فولادزره و ریحانه جادو و ..
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#334
Posted: 5 Oct 2013 00:24
آن سوي ديوار كاخ سلطنتي
نويسنده: خسرو معتضد
ناشر: البرز
مروري بر كتاب
در اين كتاب گوشههايي از جريانات و رخدادهاي دروني و بيروني دربار پهلوي و اقدامات چهرههاي درباري و شخصيتهاي سياسي، و به تعبيري بخشي از تاريخ معاصر ايران با اين موضوعات بازگو شده است
كتاب با عكس هايي از شاه و وابستگان او و گروهي از چهرههاي دربار و شخصيتهاي سياسي به پايان ميرسد .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#335
Posted: 5 Oct 2013 00:24
رومئو و ژوليت
نويسنده: ويليام شكسپير
مترجم: هدايت كاظمي
ناشر: هنر سراي انديشه
مروري بر كتاب
رومئو و ژولیت یکی از نمایشنامههای درام عاشقانه ویلیام شکسپیر (۱۶۱۶-۱۵۶۴) است. رومئو و ژولیت معضل عشق است و نخستین نمایشنامه تراژیک شکسپیر است.
رومئو و ژولیت دختر و پسر جوانیاند که خانوادههای آنان با یکدیگر دشمنی دیرینه دارند و از اینرو اجازه نمیدهند آنها با هم ازدواج کنند. قهرمانان یک زوج جوان ساده و یک لاقبایند که در آتش عشق یکدیگر میسوزند. اما نمیتوانند بههم برسند و پس از نخستین و تنها شب مشترک عشق ورزی، تصمیم به خودکشی میگیرند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#336
Posted: 18 Oct 2013 11:17
هنر عشق ورزيدن
نويسنده: اريك فروم
مترجم: سعدالله عليزاده
مروري بر كتاب
مطالعه اين كتاب براي كساني كه دستوالعمل ساده اي براي هنر عشق ورزيدن مي جويند، كاري يأس آور خواهد بود.
برعكس، در اين كتاب نشان داده خواهد شد كه عشق احساسي نيست كه هر كس، صرف نظر از مرحله بلوغ خود، بتواند به آساني بد ان گرفتار شود. اين كتاب مي خواهد خوانند
آن كه هيچ نمي داند به چيزي عشق نمي ورزد ، آن از عهده هيچ كاري بر نمي آيد ، هيچ نمي فهمد. آن كه هيچ نمي فهمد ، بي ارزش است.
ولي آنكه مي فهمد بيگمان عشق مي ورزد ، مشاهده مي كند مي بيند... هر چه بيشتر دانش آدمي در چيزي ذاتي باشد ، عشق بدان بزرگتر است ....
هر كه فكر كند همه ميوه ها در همان وقت مي رسند كه توت فرنگي از انگور چيزي نمي داند( پارا سلوس)
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#337
Posted: 18 Oct 2013 11:22
مرد لندن
نويسنده: ژرژ سيمنون
مترجم: هرمين دخت تبارحيدر
ناشر: مولف
مروري بر كتاب
كتاب ؛ داستان زندگی مردی به نام «مالون» است که در کنار دریای بیکران زندگی سادهای دارد. او بهندرت متوجه جهان پیراموناش میشود و روند کند و اجتنابناپذیر زندگیاش را پذیرفته به تنهایی خویش خو کرده است. اما هنگامی که شاهد یک قتل میشود، زندگیاش به ناگاه دچار چرخشی اساسی میشود
...در همان موقع، به نظرمان ساعاتي مانند ساعات ديگر مي رسند، ولي بعد، متوجه مي شويم كه ساعاتي استثنايي بوده اند و سعي مي كنيم لحظه هاي مختلف شان را در خاطرمان جستجو كنيم و به هم متصل كنيم و بازسازيشان كنيم.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#338
Posted: 18 Oct 2013 11:24
یک هفته در فرودگاه
نويسنده: آلن دوباتن
مترجم: مهرناز مصباح
مروري بر كتاب
فرودگاهها برای بیصبری آدمهاست که به وجود آمدهاند، و گرنه همان بندرها و کشتیها میتوانست جوابگوی رفتوآمد آدمها باشد. و البته فرودگاه جای عجیبی است، چون ناخودآگاه سبب غلیان احساسات میشود و احتمالا این بهترین کاری است که میتوان در فرودگاه انجام داد.
میزان عاطفه سیالی را که در جهان بروز پیدا میکند، میتوان در فرودگاهها سنجید. در لحظه پرواز حالى روحانی به مسافر و همراهانش دست میدهد، انگار که او برای لحظهای به مرگ بیندیشد.
كسانی كه سالهای سال است ازدواج كردهاند و زندگی بدون عشق را پشت سر میگذارند، شاید در فرودگاه يك جمله عاشقانه به همسرشان بگويند. احتمال سقوط هواپيما چيزي است كه بدترين رابطههای زناشويي را نيز میتواند نجات دهد....
«آلن دوباتن» برای نگارش کتاب خود، هفتهها در فرودگاه «هیثرو» ماند، آنقدر که تبدیل به خبر یکِ روزنامه انگلیسیزبان شد، بسیاری برای گفتوگو با او به فرودگاه میآمدند و او را در ترمینال شماره پنج در حالیکه اینسو و آنسو میپلکید، میدیدند. همه اینها باعث شد «یک هفته در فرودگاه» به یکی از بحثبرانگیزترین آثار «دوبات» بدل شود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#339
Posted: 18 Oct 2013 11:26
سکه ای از آسمان
نويسنده: جنیفر ال هالم
مترجم: شهلا انتظاريان
ناشر: افق
مروري بر كتاب
داستان این رمان در آمریکای سالهای دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میگذرد و در واقع با توجه به برههای که رمان در آن میگذرد، میتوان گفت که یک رمان تاریخی است. رمان درباره وضعیت ایتالیاییهای مقیم آمریکا در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و مشکلاتی است که در یک جامعه جنگ زده برای مهاجرانی که از کشور دشمن هستند، به وجود میآید. یعنی داستان به مشکلاتی که ایتالیاییهای مقیم آمریکا دارند، میپردازد.
شخصیت محوری رمان هم دختری است که از یکی از خانوادههای ایتالیایی سر بر میآورد و ضمن بیان نگاهی که به مسائل پس از جنگ در جامعه آمریکا دارد، به مهاجرت و دیگر موضوعات اجتماعی هم می پردازد.
با این که محل شکلگیری اتفاقات این رمان آمریکاست اما از نظر مفهومی، یک بعد جهانی دارد و در واقع درباره همه کشورهایی است که درگیر جنگ میشوند و با معضلی به نام جنگ روبرو میشوند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#340
Posted: 18 Oct 2013 11:31
استخوان هاي دوست داشتني
نويسنده: اليس سبالد
مترجم: فريدون قاضي نژاد
ناشر: مرواريد
مروري بر كتاب
سوزي سمن دختر ۱۴ ساله اي است كه به شكل هولناكي به قتل رسيده وروايت اندوهبار مرگ خود را با زباني كودكانه و در عين حال جذاب بيان مي كند. استخوانهاي دوست داشتني داستاني است پر كشش، با نثري جذاب و روان كه با ايجاد حس تعليق، خواننده را لحظه اي به خود رها نمي كند.
ترجمه اين كتاب به بيش از سي زبان و تيراژ چند ميلوني آن نشانگر آن است كه آليشزييولد در بيان ايده هايي درباره زندگي پس از مرگ ، نيروي عشق، وفاداري، پاكي انسانها، بهشت و... از توانايي و قريحه سرشاري بر خوردار است.
روايت اول شخص و رگه هاي طنز پنهان نويسنده، بر جذابيت هاي داستان افزوده است.
از ويژگيهاي بارز كتاب آن است كه مترجم با آوردن پا نوشت هاي لازم، برخي از اصطلاحات نامأنوس را براي خواننده فارسي زبان روشن كرده است
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند