انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 42 از 134:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  133  134  پسین »

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم


زن

andishmand
 
زير درخت آلبالو

نويسنده: احمد اكبري

ناشر: خرم



مروري بر كتاب

دو انسان، دو قلب چگونه با هم جمع مي‌شوند و در دنيايي از صفا و صميميت با همه پيمان مي‌بندند و بي‌اعتنا به معيارهاي پوچ مادي، يكديگر را دوست مي‌دارند و در اين پيمان و دوست داشتن، همه مشكلات را تحمل مي‌كنند. از سرزنش‌ها نمي‌هراسند و مفهوم واقعي انسانيت را در اين عهد و پيمان نشان مي‌دهند.

بر سر اين عهد، مشكلات فراواني فراروي آنان قرار مي‌گيرد، درد هجران همه وجودشان را مي‌سوزاند.
اما بر ايمان خوش، پايبند مي‌مانند، تا سرانجام دوباره نوبت وصال فرا مي‌رسد.
در اين كتاب، شرح دلكشي از اين وصل و هجران و مشكلات و رنج‌هاي آن را در قالب يك داستان بلند و جذاب خواهيد خواند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

 
هراز گاهی بنشین

فریبا منتظر ظهور



مجموعه «هرازگاهی بنشین» نخستین اثر فریبا منتظر ظهور، به نوعی نمایشی از نگاه جست‌وجوگرانه و موشکاف نویسنده است؛ نگاهی که گاه به‌دنبال موضوع و گاه به‌دنبال چیستی و چرایی مضامین است.
در واقع، این اثر، وامدار تفکرات نویسنده پیرامون آن‌چیزی ا‌ست که در اطرافش می‌بیند و از این‌رو اثری است با داستان‌هایی واقعیت محور و اجتماعی که اگر با جسارت بیشتری نوشته می‌شدند، تصویری کامل‌تر به‌دست می‌دادند.

ویژگی دیگر این آثار آن است که در آنها با نگاهی متفاوت‌تر به زن نگریسته شده‌است؛ زن‌های هرازگاهی بنشین، از زیر سقف و از میان چاردیواری و آشپزخانه بیرون آمده‌اند و وارد اجتماع شده‌اند. این زن‌ها دختران مادرانی سنتی، و مادران دخترانی خواهان تحول هستند؛ از همین‌رو، آنها در مرحله‌ای از‌گذار به سر می‌برند؛ مرحله‌ای که در آن به ناچار به نقد سنت‌ها می‌پردازند و برای همین این زن‌ها اغلب خسته و درمانده و سرشار از پرسش هستند.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تسلیم نگاه

هائده حائری



معرفی کتاب

كتاب «تسلیم نگاه» داستان دختري باهوش به نام گلبرگ است كه در سن هفده سالگي در سال دوم رشته كارشناسي ارشد رياضي در تهران درس مي خواند ولي به خاطر بيماري پدرش دنبال كار ميگردد كه از خوش شانسي در يك استوديو عكاسي و فيلمبرداري حرفه اي مشغول كار ميشود.

در يكي از شبهايي كه براي فيلمبرداري تولد فردي از خانواده يك رييس موسسه ميرود، با مرد جوان سي ساله اي آشنا مي گردد كه در طول شب دائما با او به بحث و مجادله پرداخته و سر به سر گلبرگ مي گذارد...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ناز بانو (گمشده ناصرالدين شاه)

اعظم اخوند زاده



معرفي كتاب:
این کتاب داستان دختری زیبا و جسور را بازگو می کند که علی رغم عشقی که داشته پا به حرمسرای ناصرالدین شاه می گذارد. او اولین دختری بوده که توانست از حرمسرای ناصرالدین شاه فرار کند. همچنین این کتاب ظلم ها و ستم هایی را که ناصرالدین شاه و کشور های بیگانه در حق ایران روا داشته بودند را به تصویر می کشد.

در بخشي از كتاب مي خوانيم كه روزگار نازبانو در سیاهی و تباهی سپری می گشت. دیگر ناصرالدین شاه چون اوایل او را به حرم خانه نمی خواند تا برایش آواز بخواند و پیانو بنوازد. خواهش و تمنای نازبانو از انیس الدوله در حال آن بانوی بزرگوار اثر نمود و او تا حد توان سعی خود را را به کار برده بود تا افکار شاه را از وجود نازبانو دور گرداند اما شاه...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نيم كيلو باش ولي عاشق باش!

سعید گل محمدی



معرفي كتاب:
بعضي از كتاب ها براي ما قصه مي گويند تا بخوابيم، و بعضي ديگـر قصه مي گويند تا ما بيدار شويم. كتاب «نيم كيلو باش ولي عاشق باش!» از اين دست كتابها ميباشد كه شامل مجموعه اي از داستانها، حكايات، جملات الهام بخش براي افروختن شعله هاي عشق، محبت و مهر ورزي در درون و بهبود روابط ميان فردي و خانوادگي است. اميد كه در جاده زندگي، خواندن اين كتاب چراغي باشد براي رسيدن به اهدافتان، و زندگي تان را سراسر اميد و روشني بخشد.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دکتر داتیس


حامد اسماعلیون




معرفي كتاب:
دلم مي خواهد مثل قهرمان هاي فيلم لاو استوري پشت به كپه برف كنم و خودم را بيندازم روي اين سفيدي سرد شايد آرام بگيرم. آن هم كه آخرش بد تمام مي شود. دلم مي خواهد تايتانيك را دوست بدارم. نه نمي شود. هر چه فيلم عاشقانه بارها ديده ام بي سرانجام بوده است.

رها پيشنهاد كرد فيلم هندي تماشا كنيم. از رقص شعله روي شيشه خرده ها بدم مي آيد. نهايتا من ريك هستم تو باش ايلسا، اين جا بشود كازابلانكا، من اشلي هستم تو اسكارلت اوهارا، اين جا بشود آمريكاي دوپاره. من دكتر ژيواگو هستم تو لارا، اين جا بشود روسيه انقلابي، آخرش مي گويم عشق اگر خوش عاقبت بود كه راه مي كشيد به سينما!...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
رها شده

راضیه نعمتی



معرفي كتاب:
زنی با چشمانی مضطرب رو به روی خانه ای مخروبه ایستاده بود. مرد بلند قد و لاغر اندامی كه گویا همسرش بود كنارش ایستاده هوشمندانه كوچه تنگ و باریك را از نظر می گذارند. زن در حالی كه دنبال چیزی می گشت گفت: پس زنگش كجاست؟... لعنتی!

همسرش با دستش در قهوه ای رنگ را به جلو هل داد. در ناگهان باز شد و راهرویی طویل و بی انتها در نظرشان هویدا شد. زن نگاه هراس آلودی به مرد انداخت و گفت: در بازه!!... ابروان مرد متفكرانه درهم رفت. اندكی فكر كرد. اشاره به زن كرد و گفت: برو تو... زن مردد شد. مرد گفت: بهتره كه بریم تو!

بلافاصله زن و پشت سرش مرد وارد راهرو شدند. به نظر زن، آنجا شبیه هر چیزی بود جز خانه. حتی یك اتاق به چشم نمی خورد. مرد با دیدن پله هایی كه به پشت بام منتهی می شد ایستاد. زن برگشت و گفت...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بی تو مهتاب

فرخنده موحد راد



معرفي كتاب:
گيج و منگ و سر در گم سرم رو روي زانوهام گذاشتم، چقدر كمرم تير مي كشيد، چقدر شكسته بودم! چي مي تونستم بگم؟ نمي دونستم به خدا چي بايد بگم؟ اصلا چي مي شد گفت؟

ياد حرف مهتاب افتادم، ياد حرف مادرش «خدا هميشه يه پله بالاتر از توست» خداي من، تو كجايي؟ اين دستاي رو به آسمون منو نمي بيني يا وقت نداري و سرت شلوغه كه نمي گيريشون؟! آه خداي من، اي كاش فقط يك روز، فقط يك لحظه تنهاي تنها مال من بودي! فقط مال من!
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 

زنجير عشق


مریم جعفری



معرفي كتاب:
كتاب «زنجير عشق» داستان دختری بنام مهتا است که در خانواده ی ثروتمندی زندگی می کند و دیوانه وار عاشق پسر خدمتکار خانه است در حالی که مردان ثروتمند زیادی خواستار ازدواج با او هستند اما او هر کدام را به نحوی رد می کند.

مهتا طي یک حادثه پدر و مادر خود را از دست می دهد بعداز اين ماجرا با مجید پسر خدمتکارشان ازدواج کرده و زندگی خوبی را آغاز می کنند و صاحب پسری میشوند...

او بعداز چند سال متوجه می شود که همسرش به طور پنهانی با زنی دیگر در ارتباط است..... به همين خاطر پس از طلاق گرفتن از همسرش، مدیریت کارخانه هایش را به یکی از خواستگارانش که حالا برای او یک دوست محسوب می شد می سپارد اما هنوز عشق مجید در دلش پایدار است...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تک سوار عشق

مریم جعفری



معرفي كتاب:
مرگ مادر مهين شايد ضربه اي خرد كننده بود بر روح حساس دختر كه تنها و تنها شور عشق مي توانست مرهمي بر قلب او باشد.... در کلبه کوچک قلبم برایت مرکبی از غرور و محبت مهیا می کنم تا تکسوار ساحل دریای بی انتهای عشقم گردی...
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 42 از 134:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  133  134  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA