ارسالها: 14491
#441
Posted: 30 Oct 2013 16:14
كفش هاتو جفت كن
كتاب كفش هاتو جفت كن
نوشته: ضحي كاظمي
ناشر: همشهري
معرفي كتاب:
كتاب «كفش هاتو جفت كن» دومين كتاب تاليفي اين نويسنده و مترجم پس از رمان «آغاز فصل سرد» است. اين مجموعه كه شامل 54 داستان كوتاه است و با نگاهي موشكافانه به مسايل جامعه امروز ايران كه با مذهب، علوم ماورايي جديد و سنت ها آميخته است، مي پردازد
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#442
Posted: 30 Oct 2013 16:31
بولوار دل هاي شكسته
كتاب بولوار دل هاي شكسته
نوشته: پرويز دوائي
ناشر: روزنه
معرفي كتاب:
در كتاب «بولوار دل هاي شكسته» تقريباً همه داستانها عاشقانه اند؛ خيال هايي درباره عشق هاي كوتاه و گذرا و بي فرجام و گاه بدفرجام. راوي در اتوبوسي، خياباني، جايي لحظه هايي، دقايقي با زيبارويي برخورد مي كند و مرغ خيالش به پرواز درمي آيد. بعد، خيلي زود، به فاصله چند ايستگاه اتوبوس يا حداكثر چند روز، همه چيز تمام مي شود.
نويسنده اغلب راوي و توصيف كننده عشق هاي بي فرجام و بي وصال است. شايد بنا به آموزه اي يا ديدگاهي كه منبعش را دقيقاً نمي دانيم اما خاستگاهش قطعاً شرق است، عشق در فراق معنا مي دهد و كامل و بي شائبه است، بي پيرايه است، هرچند كه اغلب شاعران در آرزوي وصال سروده باشند!...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#443
Posted: 30 Oct 2013 16:35
من... مهتاب صبوري
كتاب من... مهتاب صبوري
نوشته: قباد آذرآيين
ناشر: روزنه
معرفي كتاب:
كتاب رمان «من... مهتاب صبوربي» سرگذشت زني است که پس از مرگ شوهر و بيوه شدن در جواني، بار سنگین مسئولیت بزرگ کردن فرزندانش را به عهده می گیرد و برای امرار معاش دست به مسافرکشی می زند
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#444
Posted: 30 Oct 2013 16:53
درخت كج
كتاب درخت كج
نوشته: ضياءالدين وظيفه شعاع
ناشر: روزنه
معرفي كتاب:
... درياچه اروميه پس رفته. پليكان ها قهر كرده اند و دختر مرده. خاطرات دو برادر هنوز زنده اند و مرور مي شوند، در تبريز و در آمستردام... جايي ديگر مادربزرگ خوابيده و خواب هاي بدي مي بيند... پدر در خواب و مادربزرگ از بالاي يك بناي آجري مخروطي پايين مي پرد و تا به زمين برسد پير مي شود... پدربزرگ دكترها را دوست ندارد. مي گويد: «ما كه قديم ها پروستات نداشتيم»... گوركن پير جنازه را مي تكاند و در گوشش مي گويد: «بشنو و بفهم اي فلان بن فلان»... ساياني پس از زلزله جلوي «درخت كج» ايستاده و مي گويد: «هنوز كسي نمرده، هنوز همه دارند زير خاك نفس مي كشند»...
نازنين در اتاق خودش نشسته و به اين فكر مي كند كه بزرگ شده و ترس هايش هم بزرگتر شده اند. مي داند كه ديگر يك ايميل تند نوشته عاشقانه كار چنداني از پيش نمي برد. نادر به او مي گويد:«خانم! كاش مي شد اين گل زرد روسري شما را بو كرد»... كمي آن سوتر امير مي خواهد براي تولد بيست و سه سالگي ژيلا هديه اي ببرد كه «مال قبل از ميلاد باشد، قبل از ميلاد حضرت مسيح عزيز» و...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#445
Posted: 30 Oct 2013 17:01
به چشمانم خيره شو
كتاب به چشمانم خيره شو
نوشته: عسل پزشكي
ناشر: پرسمان
معرفي كتاب:
فقط چند جمله و یک عالمه اشک و سکوت. نمیدونم کی باید تموم بشه این درد دوری. کیفم رو برداشتم و از مطب بیرون آمدم. صدای کوروش رو شنیدم، صدام میکرد، نمیخواستم اشکهامو ببینه...
تو خیابون سکوت بود و سکوت. نه، نه همهمه بود و بوق ماشین و صدای داد و من که بی خیال رد میشدم. صدای زن دستفروش مرد دوره گرد.. چقدر صدا سرم داره منفجر میشه.. رو نیمکت پارک میشینم و سرم رو میون دستهام میگیرم و هوای یخ زده دی ماه رو با ولع تا عمق سینه بالا میکشم و سوزش درد ناکی که این سرمای ناگهانی به ریه هام تحمیل میکنه.دستهای یخ زده ام رو میون دهان و بینیم میگیرم و نفسمو هااا میکنم رو انگشتای مچاله شده ام و چشمهام بسته میشن و بی هیچ اراده ای پرت میشم به خاطرات. آخ که چقدر دلم برات تنگ شده آرش. برای اون چشمهای قهوه ای و نگاه مهربونت.
تا بودی حس نمیکردم یتیمم بی کسم. من بودم و تو و یک دنیای بزرگ.. درس میخوندی و کار میکردی. دستهای سیاهت و بوی روغن لباست با نگاه شیطونت همخونی نداشت. نمیدونم چرا نمی فهمیدم تو هم احتیاج به تکیه گاه داری. کار کردی زحمت کشیدی تا درس بخونم و خوندم، تو هم همت کردی پزشکی تو بهترین دانشگاه با رتبه ی عالی....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#446
Posted: 30 Oct 2013 17:03
سواري مرگ و دو داستان ديگر
كتاب سواري مرگ و دو داستان ديگر
نوشته: استيون كينگ
ناشر: افراز
معرفي كتاب:
در كتاب «سواري مرگ» استيفن كينگ، خواننده داستانش را به جاده اي مي برد كه كمتر درآن رانده شده... سواري مرگ داستان پسر دانشجويي است كه شب هنگام سواري مجاني با مرد مرده اي مي گيرد و در اين سواري مجبور به انتخاب مي شود، انتخابي بين مرگ و زندگي!...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#447
Posted: 30 Oct 2013 17:05
پدر سخاوتمند
كتاب پدر سخاوتمند
نوشته: هما ضيايي پور
ناشر: اوحدي
معرفي كتاب:
... خب، يك دستم را روي بند شلوارم مي گذارم، پس بايد با يك دست كارنامه ام را بگيرم، نه اين ديگر از ادب به دور است. قواعدي كه انسان را در چهارچوب مي گذارد نامش چيست؟ اصالت آداب و فرهنگ و تربيت، مجموعش مي شود قانون ...
برگرفته از كتاب مجموعه داستان هاي كوتاه «پدر سخاوتمند».
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#448
Posted: 30 Oct 2013 17:10
بقچه خانجون (3 جلدي)
كتاب بقچه خانجون (3 جلدي)
نوشته: شرمين نادري
ناشر: حوض نقره
معرفي كتاب:
مجموعه داستان هاي «بقچه خانجون» شامل 3 جلد كتاب با عناوين «بوي ريحون»، «خواب شمرون»، «كوچه پريون» مي باشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#449
Posted: 31 Oct 2013 14:41
تكرار سرنوشت
كتاب تكرار سرنوشت
نوشته: فاطمه نعمتي
ناشر: شالان
معرفي كتاب:
دلم مي خواست صفي طولاني ببندم از دلايلي كه بايد به ايران برگردم ولي حتي يك دليل هم براي برگشتن نداشتم، حس عجيبي داشتم، عجيب و ناراحت كننده، حس مي كردم در هوا معلق هستم، خودم را متعلق به هيچ چيز و هيچكس نمي دانستم، حتي جايي را كه متعلق به من باشد را نمي شناختم و متناوبا جوابي براي گفتن نداشتم...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#450
Posted: 31 Oct 2013 14:46
گذر تنگ دلتنگي
كتاب گذر تنگ دلتنگي
نوشته: فريبا رحماني
ناشر: شالان
معرفي كتاب:
اين گذر تنگ، اين جاده بي فروغ، اين سكوت پر صدا، اين نداي بي صدا اين ردپاي بيجا، همه اش حاكي از وجود توست. تو كه سكوت را برايم مي شكني و نداي بي صدا در گوشم زمزمه مي كني اين ردپا حاكي از قدم هاي توست، در جاده بي فروغ قلبم در گذز تنگ دلتنگي ام، بيا كه با آمدنت اين گذر، گذر ديگري خواهد شد....
اسم من ستاره است، ستاره، ستاره اي كه آسمان به آن بزرگي من را از خودش روند و بيرون انداخت و به اين سرزمين نفرين شده تبعيد كرد. آره، من ستاره ام، ستاره اي كه يك روز مي درخشيد و تابان بود، اما حالا خاموش شده و كنج اين ديوار نشسته. از كجا بايد بگم، از كجا شروع كنم كه زندگي به من بد كرد!...
زندگي من از اون جايي برام معني پيدا كرد كه شب را به صبح مي رساندم و درس مي خوندم، تا دانشگاه قبول بشم. يه روز پدرم با روزنامه به خانه اومد و گفت: «ستاره، قبول شدي، قبول شدي!»..
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟