ارسالها: 14491
#501
Posted: 1 Nov 2013 20:09
شب شيشه اي
نوشته: نسرين ثامني
ناشر: پگاه
معرفي كتاب:
هنوز چند متري دور نشده كه يكباره موتور به مانعي برخورد كرده و با آن سرعتي كه دارد واژگون مي شود. هر كدام به يك سو پرتاب مي شوند. افشين به زحمت از زمين بلند مي شود. پيشاني و آرنجش ضربه ديده است. يحيي هم از ناحيه كمر آسيب ديده است.
افشين سعي مي كند او را از زمين بلند كند اما يحيي دشنامي زير لب به زبان مي آورد و مي گويد: لعنت بر شيطان به من دست نزن تو شومي، تو بدقدمي منو بذار و برو.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#502
Posted: 1 Nov 2013 20:14
از ياد رفته
نوشته: نسرين ثامني
ناشر: پگاه
معرفي كتاب:
سلمان کنار تاقچه می ایستد و در آینه خود را می نگرد. سپس برس را برداشته و موهایش را مرتب می کند. مادرش کنار میز چوبی که در گوشه ای از اتاق قرار دارد و قوری و سماورش را روی ان نهاده نشسته است و به دو قاب عکس چوبی که در طرفین آینه روی تاقچه نهاده شده می نگرد. سپس نگاهش را به سلمان می دوزد و در حالی که سینی چای را از زمین برمی دارد می پرسد: یه چایی دیگه واست بریزم؟
سلمان از آینه مادر را می نگرد و سپس به جانب او برمی گردد ميگويد: نه مادر دیگه باید برم. به چیزی احتیاج نداری؟... مادر چند قدم تا دم در دنبالش می رود. سلمان در را می گشاید و خارج می شود. مقابل در کفش هایش را به پا می ند و به طرف در حیاط حرکت می کند، آن را می گشاید و خارج می شود.
از پیاده رو عبور کرده و مقابل یک قنادی می ایستد. دستگیره را فشار می دهد که وارد شود. در همان لحظه زنی به همراه بچه اش با در دست داشتن دو جعبه شیرینی قصد خروج را دارند. سلمان کنار رفته تا زن خارج شود...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#503
Posted: 1 Nov 2013 20:17
يك سبد گل ياس
نوشته: نسرين ثامني
ناشر: پگاه[
معرفي كتاب:
باغ پهناور و وسيعي كه پوشيده از گلهاي الوان و درختان انبوه سر به فلك كشيده بود به وسيله نرده هاي نيزه اي سفيد رنگي به حصار در آمده بود و از ابتداي در ورودي، راه پهن و سنگفرش شده اي تا كنار عمارت اشرافي و زيباي خانواده رادمنش ادامه داشت...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#504
Posted: 1 Nov 2013 20:22
ضد حالات
نوشته: سعيد بيابانكي
ناشر: مرواريد
معرفي كتاب:
كتاب «ضد حالات» مجموعه اي از قطعات نثر نويسنده كه در ژانر طنز نوشته شده و همه اين قطعات مربوط به سال هاي اخير است. كتاب «ضد حالات» داراي تنوع موضوعي زيادي ست و شامل چند داستان كوتاه طنز، نثرهاي طنزآميز، اندر حكايت شاعري، مجموعه كامل ابيات حافظ+من و چند شعر طنز نويسنده مي باشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#505
Posted: 1 Nov 2013 20:29
خان ننه م و خاطيره لر
نوشته: جواد دربنديا
ناشر: اوحدي
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#506
Posted: 2 Nov 2013 16:20
مهر سيه چشمان
نوشته: زهره دراني
ناشر: پگاه
معرفي كتاب:
كتاب رمان «مهر سيه چشمان» نيز همچون آثار ديگر نويسنده از سبك رئال استفاده شده و روايت ها بر پايه حقايق هستند. اين رمان داستان يك جوان اهل دزاشيب تهران است كه به بازگويي خاطرات خود مي پردازد. او عاشق دختري مي شود كه برخلاف ظاهرش از خانواده طبقه پائيني بوده و جوان را با دروغ مي فريبد.
پس از اينكه جوان متوجه دروغ هاي دختر مي شود از آنجايي كه عاشق او شده تمام مسائل را ناديده مي گيرد و حاضر مي شود با او ازدواج كند. اما پس از مدتي متوجه مي شود كه دختر نه تنها از طبقه پائين تري برخوردار بوده كه حتي مشكلات اخلاقي نيز دارد كه زندگي را بر آنان تلخ مي كند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#507
Posted: 2 Nov 2013 16:23
بهار و خون و افيون
نوشته: احمد احرار
ناشر: شباويز
معرفي كتاب:
با ظهور سلسلهء صفوي در ايران، تغييرات سياسي ، اجتماعي و مذهبي فراواني به وجود آمد. اما هم چنان زنان دربار نقش ويژه اي در سياست هاي شاهان عصر صفويه داشتند. خاندان صفوي به ازدواج تنها به ديدهء يك سنت اجتماعي نمي گريستند و گاهي اهداف و منافعي را تعقيب مي نمودند كه بهترين راه دستيابي به آنها، برقراري پيوندهاي خويشاوندي با امرا، حكام، سادات و روحانيون بود. از اين رو كتاب (بهار و خون و افيون) رماني تاريخي ست كه در حواشي دوران صفويه و نقش زنان دربار در حكومت آن دوران پرداخته است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#508
Posted: 2 Nov 2013 16:26
بزرگراه بزرگ (هفت داستان)
نوشته: يوريك كريم مسيحي
ناشر: بيدگل
معرفي كتاب:
كتاب مجموعه داستان (بزرگراه بزرگ) در برگيرنده 7 داستان كوتاه است و برخي داستان هاي اين مجموعه از زاويه ديد داناي كل روايت مي شوند. داستان هاي اين مجموعه درباره زندگي و دغدغه هاي زنان معاصر ايراني است كه هريك به فراخور زندگي خود با موضوعي درگيرند.
نويسنده كتاب در مورد كتابها و داستانهايش مي گويد: راوي بيشتر داستان هايم مردانند، من يك مردم، از اين رو ترجيح مي دهم راوي داستانهايم مردان باشند تا از زاويه ديد يك مرد، زنان را بشناسانم.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#509
Posted: 2 Nov 2013 16:33
باران احساس
نوشته: رويا سيناپور
ناشر: پگاه
معرفي كتاب:
فقط تا كلاس دهم به دبيرستان آمد بعد شوهرش دادند به پسر مش اسماعيل رفتگر كه بيكار و بي عار خيابانها را متر مي كرد و دائم پي الافي و ولگردي بود. هنوز پانزده سالش تمام نشده بود كه نقل عروسي روي سرش ريختند و بله از زبانش گرفتند. بيچاره فاطمه، دو سال اول زندگي كه مدام بايستي از مادر شوهر و خواهر شوهر طعنه جهيزيه نداشتن را مي شنيد بعد هم طعنه نازايي. شوهرش بچه مي خواست، مرتب آزار و اذيتش مي كرد و در حياط را به رويش باز مي گذاشت و ميگفت هررري...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#510
Posted: 5 Nov 2013 16:14
به رنگ شب
نوشته: اعظم طياري
ناشر: شادا
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟