ارسالها: 24568
#531
Posted: 11 Nov 2013 19:22
او آنجا ... بدون من
نويسنده: بتول جعفرزاده
ناشر: ياران
مروري بر كتاب
او چون نسيم خنكي بود كه بادبادك روح مرا در آسمان زندگي به جولان وا مي داشت و اميد از دست رفته ام را به من باز مي گرداند و مي آمد و با خود دنيايي از شادي و نشاط را مي آورد... آري او آنجا... بدون من!...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#532
Posted: 11 Nov 2013 19:28
غريبه آشنا
نويسنده: شهناز كميلي زاده
ناشر: انسان برتر
مروری بر کتاب
یک داستان عاشقانه ، مثل همه قصه ها بود حکایت من
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#533
Posted: 11 Nov 2013 19:31
به خاطر يك فنجان قهوه در لندن
نويسنده: مهراوه فيروز
ناشر: البرز
مروري بر كتاب
تازه اون موقع بود كه فهميدم چقدر طبيعت قدرتمندتر از بشر هست٬ يعني زمين گرد است و جاذبه زمين اين همه آب رو چسبونده به كره زمين و الان من كه روي كشتي هستم يك جوري معلقم روي زمين!
فكر مي كنم٬ چرا هميشه فكر مي كردم تار عنكبوت بي ثبات هست؟!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#534
Posted: 11 Nov 2013 19:34
گل هاي شب بو
نويسنده: مريم جعفري
ناشر: شادان
مروري بر كتاب
گل هاي شب بو عطر دل انگيز گلهاي بهاري در شبي مهتابي نيست . گل هاي شب بود مرور خاطراتي عاشقانه در سحرگاه زندگي نيست .
گل هاي شب بو نسيمي است گه روزگاري پيغام بر دلدادگي بود و شميم عشق و امروز...
شايد تنها مرور آن خاطرات ، دليلي براي بودن باشد . شايد ...
با هم نگاهي دوباره بياندازيم به آنچه سرنوشت مي نامندش .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#535
Posted: 11 Nov 2013 19:37
اوج و موج
نويسنده: صدف راه خدا
ناشر: افراز
مروری بر کتاب
شاید او را می شناختم . از راه دوری آمده بود . آیا او مرا می شناخت ؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#536
Posted: 12 Nov 2013 19:46
زن سي ساله
نويسنده: انوره دو بالزاك
مترجم: محمد آريان
ناشر: ممتاز
مروري بر كتاب
يك زن اغلب در كنار يا در اعماق يك گرداب ، هوشيار مي گردد . با اين وصف ، ماركيز كه از تنهايي چند روزه خود خشنود بود ، راز انزواي خويش را دريافت . خواه شوهرش هوسباز باشد خواه خسته و كوفته ، خواه بيخيال باشد و خواه رحيم و مهربان ، ديگر به او تعلق نداشت .
در اين هنگام ، « ژولي » ديگر به خود نمي انديشيد ، بدردها و به فداكاريهاي خود توجه نداشت ، او ديگر مادر بود ، و سرنوشت و آتيه وخوشبختي دخترش در برابر ديدگان مي گذرانيد .
دخترش ، تنها وجودي بود كه اندكي مزه سعادت را به او چشانيده بود . « هلن »اش ، تنها كسي بود كه او را به زندگي پيوند مي داد .
اكنون « ژولي » مي خواست زنده بماند تا فرزندش را از سنگيني يوغ وحشتناكي كه ممكن است مرد جابر بر او اعمال کند محافظت نماید .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#537
Posted: 12 Nov 2013 19:49
برهوت عشق
ويسنده: فرانسوا مورياك
مترجم: اصغر نوري
مروري بر كتاب
مضمون کلی رمان همان مضمون اصلی بیشتر داستانهای موریاک است. او در اغلب داستان هایش کوشیده است تا از زندگی درونی و ایمان مذهبی و مبارزه عصبی و تبآلود میان جاذبه های زندگی مادی و عشق دنیوی با ایمان واقعی تجزیه و تحلیل روانی و مهیجی به دست دهد.
موریاک که خود در محیطی مذهبی به دنیا آمده بود و با همه آیین های کاتولیک بزرگ شده بود، مدام با مساله خیر و شر درگیر و بین دو احساس کاملا متضاد سرگردان بود؛ چونان سرگشته ای در آمد و شد ما بین دو قطب آشتی ناپذیر.
قصه برهوت عشق درباره خانواده «کورژ» است. به طور خاص این رمان به زندگی و احوالات «رمون کورژ» پسر عاصی خانواده «کورژ» که اکنون جوانی سی و چند ساله است و پدر پزشک او –که به سختی میشود از او متنفر بود- می پردازد و عشق این هر دو به زنی به نام «ماریا کروس» که از پدر بسیار جوان تر است و از پسر مسن تر.
رمان با صحنه ای در کافه ای آغاز میشود که رمون کورژ اتفاقی و پس از سال ها «ماریا کروس» را که روزی روزگاری، هفده هجده سال پیش غرورش را شکسته است ملاقات میکند. رمون در طی تمام این سال ها منتظر فرصتی بود که غرور این زن را لگد مال کند و حالا این فرصت را در آن کافه به دست آورده است.
عشق این پدر و پسر به ماریا اگر چه متفاوت است اما وجوه مشترک زیادی هم دارد گو اینکه در مقطعی از زمان میل به تحسین کردن آن زن این دو نفر را بیش از پیش به هم نزدیک میکند، هرچند این عشق از همان آغاز محکوم به شکست است ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#538
Posted: 12 Nov 2013 19:51
با دلباختگي
نويسنده: پي ير بوالو - توماس نارسه ژاك
مترجم: عباس آگاهي
مروري بر كتاب
نویسندگان این کتاب، نام هایی شناخته شده برای علاقه مندان ژانر پلیسی هستند و در مجموعة نقاب آثار شاخصی از آن ها منتشر شده است.
در این کتاب نیز، به شیوة معمول نویسندگانش، با تحلیل های رواني شخصیتی بی ثبات و شکننده روبه رو هستیم که از بد روزگار دلباختة زنی به غایت مغرور و با اراده می شود. این دلباختگی به فرجام تاثرانگیزی می انجامد و می بینیم که قربانیان واقعی، همگی، حامل عامل سقوط اخلاقی و نابودی خویش اند.
... هوا تاریک روشن بود که مثل یک دزد راهش را گرفت و رفت. وارد آپارتمان خودش شد، در اتاق قدم زد تا اینکه از فرط خستگی به روی تختخوابش افتاد.
نمی خواست بخوابد، اول می بایست راه حلی پیدا کند. ولی آیا راه حلی وجود داشت؟ فوژر، با همة قدرتش، بیهوده آن را جست وجو کرده بود. و از اوا شفا نیافته بود ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#539
Posted: 12 Nov 2013 19:54
باران سياه
نويسنده: ماسوجي ايبوسه
مترجم: قدرت الله ذاكري
مروري بر كتاب
در مقدمه مترجم بر کتاب آمده است: آن زمان آمریکا جنگ را بسیار جدی گرفته بود و جزییات حملهی آمریکا به ویتنام خبر روز شده بود. آخرش فکر کردم، باید در مخالفت با جنگ چیزی بنویسم. باران سیاه داستانی است که بعد از جنگ ویتنام نوشتم.
این دلیل، انگیزه نوشتن رمان باران سیاه است که خود ایبوسه در مصاحبه ای با عنوان راه من در روزنامه چوکوکوشینبون آن را نقل کرد: ساعت هشت صبح روز ششم ماه اوت سال 1945، ارتش آمریکا پسر کوچک اتمی خود را روی هیروشیما انداخت تا فاجعه ای رخ دهد که هیچ کس تصورش را هم نمی کرد. فاجعه هیروشیما و بمباران اتمی روز نهم ماه اوت ناگاساکی، باعث شد امپراتور هیروهیتو که از دید ملت تباری آسمانی داشت، روز پانزدهم ماه اوت در برنامه ای رادیویی به زبان یک انسان معمولی خطاب به ملت سخن بگوید و تسلیم بدون قید و شرط کشورش را در جنگ اعلام کند، تا خاک این کشور را برای اولین بار در تاریخ، بیگانگان اشغال کنند.
خاطرات و حوادث جنگ، مصیبت های بازماندگان، سرخوردگی و آشفتگی های شکست و اشغال کشور به دست بیگانگان و... تا اواسط دهه پنجاه ذهن نویسندگان و شاعران ژاپن را به خود مشغول کرد و آثار بسیاری درباره این مصادیق نوشته شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#540
Posted: 12 Nov 2013 19:57
كجا ممكن است پيدايش كنم
نويسنده: هاروكي موراكامي
مترجم: بزرگمهر شرف الدين
مروري بر كتاب
يك شاعر در بيست و يك سالگي مي ميرد و يك خواننده راك در سن بيست و چهار سالگي و...
هاروكي موراكامي (متولد ۱۹۴۹ توكيو) بيگمان يكي از نامدارترين نويسندگان معاصر آسيا و ژاپن است.
«كجا ممكن است پيدايش كنم» منتخبي از داستانهاي كوتاه اين نويسنده ژاپني است.
موراكامي چنان كه خود اعتراف كرده است، تحت تاثير رئاليسم يقه چركهاي دهه هفتاد امريكا و بخصوص ريموند كارور است. او خود گفته است تاثير داستانهاي كارور بر او مانند رعد و برق بوده است و به همين حساب او را بايد ادامه دهنده مينيماليسم كاروري امريكا دانست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand