ارسالها: 24568
#681
Posted: 22 Jun 2014 22:42
کشتی سفید
نويسنده: چنگيز آيماتف
مترجم: ابراهيم دارابي
ناشر: دنياي نو
مروري بر كتاب
چنگيز آيتماتف را بدون ترديد مي توان يكي از بارزترين استادان و چهرههاي درخشان نثر دوران معاصر و سالهاي آخر دوران حكومت شوروي سابق دانست. چنگيز با وجود داشتن چندين جايزه دولتي و نشان لنين در دوران اقتدار شوروي سابق كه موجبات شهرت و محبوبيت وي را در كشورهاي شوروي و مخصوصا در آسياي ميانه را فراهم كرده بود.
در هر فرصت و موقعيتي كه مي توانست در قالب داستان ها و افسانه هاي ملي قرقيز در جهت افشاگري مفاسد حكومت توتاليتر حاكم و جور و ستم گماشتگان محلي دولت سخن رانده و انحرافات اجتماعي و اخلاقي موجود را زير ذرهبين مي برد. داستان كشتي سفيد او آيينه تمام نمايي از روند زندگي مردم نقاط دورافتاده و جور و ستمي است كه بر آنها مي رفت و ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#682
Posted: 22 Jun 2014 22:45
سامسای عاشق
نويسنده: هاروكي موراكامي
مترجم: آرزو مختاريان
ناشر: افق
مروري بر كتاب
زن با لحن محزوني گفت : «عجيب است ، نه؟ دور و بر ما همهچيز دارد ميرود روي هوا ، ولي هنوز بعضيها نگران يك قفل شكستهاند ، بعضيها هم اينقدر وظيفهشناسند كه ميآيند براي تعمير ... ولي شايد درستش همين باشد ، همين سر و كله زدن با خردهريزها ، همين وظيفهشناسي و درستكاري كه ما داريم ، حالا كه دنيا دارد سروتهاش هم ميآيد ، عقلمان را سرجايش نگه داشته.»
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 24568
#683
Posted: 22 Jun 2014 22:47
زن در ريگ روان
نويسنده: كوبه آبه
مترجم: مهدي غبرايي
ناشر: نيلوفر
مروري بر كتاب
كنزا بورواوئه ، برنده جايزه ادبي نوبل 1994 كوبو آبه را استاد خود و جايزه نوبل را حق او دانسته بود .
زن در ريگ روان يكي ازپرآوازه ترين رمان هاي معاصر ژاپني است .
اين رمان داستان مردي است كه همراه زن جواني در ده ساحلي دورافتاده اي ته گودال پهناور شني گير افتاده است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand
ارسالها: 14491
#684
Posted: 23 Jun 2014 19:30
خوابهای گمشده
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: نادر وحید
توضیحات کتاب:
راوی «خوابهای گمشده» مرد جوانی است که خانوادهاش او را روانپریش میدانند. این مرد جوان ادعا میکند با روح فامیل خود که مردهاند در ارتباط است .... چرا که روح مادربزرگش او را ترغیب کرده به خانه پدریاش برگردد زیرا حقایق زیادی است که او باید بداند. نویسنده داستان در پی مرور روایتهایی گوناگون از راویان مختلف به دل گذشتههای دور این خانواده نقب میزند و خاطرات نوستالژیکی را برای خواننده تداعی میکند. خواننده در انتهای داستان متوجه میشود تمامی آنچه که روایت شده دستنوشتههای راوی است که اکنون خود نیز به گمشدگان پیوسته: «خوابهایم را گم کردهام، اینک منم و روزهایی پیوند خورده با کابوس. من به آن سو رسیدهام. آخر خوابهای گمشده. گمشدگان همه این جایند. کسی آیا خواب مرا میبیند؟» زنگ زده بودم به مادر و گفته بودم مامان، خواب وحشتناکی دیدهام! خواب دیدم شما مردین و از مرگتون دو سال گذشته، خونه رو هم فروختیم و .... مادر پای تلفن خندیده بود. گفته بودم مامان، خدا را شکر که خواب بودم، الام میآم دیدنتون تا مطمئن بشم که بیدارم. گوشی را که گذاشته بودم، از خواب پریده بودم! کابوس سرجایش بود!
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#685
Posted: 24 Jun 2014 16:35
ذوبشده
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: عباس معروفی
توضیحات کتاب:
« مرد مثل جنازه مومیایی شدهای که از کف دریا بیرونش آورده باشند ، گوشه اتاق مچاله شده بود و گریه میکرد . نمیدانست از تهیشدن است که گریه میکند یا از درد . یکباره ته دلش خالی میشد و گریه میآمد و میآمد ، بدنش را کرخ میکرد ، یخ میکرد و مزه تلخ دهنش او را آزار میداد . انگار در ساحل دریایی کف کرده ایستاده که همه ماهیهاش مُرده و گندیدهاند و باد بوی نعش را شلاقکش میآورد توی سینیاش و او چارهای ندارد جز نفش کشیدن . » عباس معروفی اینبار در « ذوبشده » داستان نویسندهای را بازگو میکند که در شرایطی سخت ناچار به قصهپردازی شده و آنگاه در قصههای خودش گم میشود . داستانی که به قول خودش 26 سال دیر به دست خوانندگانش رسیده است ! معروفی پیش از این رمانهای مطرحی چون « سمفونی مردگان » ، « سال بلوا » ، « پیکر فرهاد » و مجموعه داستانهای کوتاه « دریاروندگان جزیرة آبیتر » را نوشته است . تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختی که از تاریخ و اسطوره دارد وی را در زمرة پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است .
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#686
Posted: 24 Jun 2014 16:37
سال بلوا
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: عباس معروفی
توضیحات کتاب:
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که برمیآمد، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود. داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است. ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمیشود، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکة ایران شود، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل اوست. تصویر موشکافانة مظلومیت زن ایرانی، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال، از سال بلوا رمانی ساخته است که هرگز فراموش نمیشود. عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسنده مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است ایران را به ناچار ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است، همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره او را در زمره پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#687
Posted: 24 Jun 2014 16:41
پیکر فرهاد
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: عباس معروفی
توضیحات کتاب:
رمان معروفی، صدا و پیکر و عاطفه و مقام زن را به او بازمیگرداند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#688
Posted: 24 Jun 2014 16:44
شب طولانی موسا
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: فرهاد کشوری
توضیحات کتاب:
نشست و گفت: «ببينم، شناسنامهاي، كاغذي، نشوني نداره؟» دست توي جيبهاي شلوار مرده كرد. سه ريال پول درآورد و بعد گذشت سر جايش. از توي جيب پيراهنش كاغذ تاخوردهاي بيرون آورد. تاي كاغذ را باز كرد. عكس زني توي كاغذ بود. مراد و تراب سر پيش آوردند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#689
Posted: 24 Jun 2014 16:48
گره كور
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: فرهاد کشوری
توضیحات کتاب:
هفته اول باور نمی کردیم. روز هشتم یا نهم بود، آمدیم نشستیم این جا، زیر این تیر چراغ برق، وکم کم باور کردیم. پرسیدم اسمش چیه؟ مشت ها رابه شکم فشرد وخم شد به جلو وگفت ((پردیس)) نفس عمیقی کشید ومشت ها رااز روی شکم برداشت. گفت: (( یعنی بهشت)).
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#690
Posted: 24 Jun 2014 16:51
مونالیزای منتشر
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: شاهرخ گیوا
توضیحات کتاب:
«مونالیزای منتشر» بازگو کنندۀ عشقی موروثی در میان خاندانی اصیل است که از دوران گذشته شروع میشود و به زمان حال میرسد. قیونلوها خانوادهای اشرافزاده و منتسب به دربار و حکومت قاجار هستند. افسانهای در میان اعضای این خانواده وجود دارد که بر اساس آن هر یک از آنها اگر عاشق بشوند، سرانجام این عشق به جنون و مرگ منتهی خواهد شد. داستان مونالیزای منتشر روایت این دلدادگیهای جنونآمیز است. ماجراهایی که از اوایل دوره قاجار آغاز میشود و با گذر از آن به دوران پهلوی و در نهایت به سالهای اخیر میرسد و از آن گذر میکند. این کتاب در نه فصل به صورت مستقیم و یا در حاشیه، روایتگر این عشقهای جنونآمیز است که غالب آنها در پیش زمینه یک اتفاق مهم سیاسی و یا اجتماعی نقل میشود و بازتابدهنده و طعنهای به وقایع زمانه خود نیز است. شاهرخ گیوا متولد 1355 از نویسندگان جوانی است که پیش از این کتاب «مسیح، سین، فنجان قهوه و سیگار نیمسوخته» را منتشر کرده است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟