انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 76 از 134:  « پیشین  1  ...  75  76  77  ...  133  134  پسین »

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم


زن

 
در اتاقم را به روي خودم قفل مي كنم
جويس اوتس كرول




برگرفته از متن کتاب
... کالا درِ اتاقش را بست، او درِ اتاقش را به روي خودش قفل کرد، در اوايل زمستان 1913 به محض اين‌که جراحت‌ها و آسيب‌هاي جسمي‌اش به قدر کافي بهبود يافت، توانست به سختي ولي با سماجتي لجوجانه با استفاده از عصا و با شانه‌هايي لاغر و خميده راه برود، سرش خم شده بود تا از چشم‌هاي نيمه بازِ پر از اشک حفاظت کند در مقابلِ نور شديد و خيره کننده‌ي خورشيد که همچون برقِ تيغي بود بر مات‌ترين سطوح، و از آن پس، در گردشِ فصل‌ها، سال‌ها، دهه‌ها، در پروازِ غازهاي کانادايي به شمال و گذر از بالاي بلندترين قسمتِ بلندترين سقفِ آن ساختمان، در پرواز غازهاي کانادايي به جنوب با آن فريادهاي گرفته و غم‌انگيز، و مرغ‌هاي غوّاصي که در کناره‌ي رودخانه ديده نمي‌شدند، و فريادهاي هشدار دهنده‌ي توکاهاي سياهِ بال قرمز در باتلاق‌ها، در گذرِ سريعِ مهتاب نيز، دو مهتاب که به آرامي در چشمان درشت و آرام و خيره‌اش مي‌نشستند، هم‌چنان که مي‌انديشيد هيچ عطشي رفع نمي‌شود اگر عطش باشد...

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
درياهاي كهكشان هاي ديگر
نويسنده: نوينسدگان جهان




داستان‌هاي کوتاه اين کتاب دست‌چيني است از چند کتاب، ماه‌نامه‌ي ادبي و مجله که از چند زبان اروپايي و نويسندگان مختلف ترجمه شده است، برخي طنز فلسفي و بعضي طنز اجتماعي هستند. همان‌گونه که به‌خوبي مي‌دانيد طنز کشورها به‌خوبي تصوير‌گر چگونگي زندگي يا طرز برخورد آن‌ها با مسائل اجتماعي است و خواننده‌ي داستان‌ها شباهت‌ها و اختلاف‌هاي فرهنگي را مي‌تواند از آن‌ها به‌خوبي دريابد.‌لبخندهاي او ميزان اين اختلاف‌هاست.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
مامان بزرگ گانگست
ديويد واليامز




بن 11 ساله مادربزرگش را دوست ندارد و از اين‌که مجبور است جمعه‌ها به خانه‌ي او برود، ناراضي است. هر چه باشد مادربزرگش فقط غذاهاي کلم‌دار، مخصوصاً سوپ کلم، درست مي‌کند و حوصله‌ي او را سر مي‌برد. يک روز بن به پدر و مادرش زنگ مي‌زند و از آن‌ها مي‌خواهد او را با خود ببرند، چيزي که حسابي باعث دلخوري مادربزرگ مي‌شود. دفعه‌ي بعد که به خانه‌ي مادربزرگش مي‌رود، جعبه‌اي پر از جواهرات را بالاي کمد آشپزخانه پيدا مي‌کند. و اين اتفاق مادربزرگ را مجبور مي‌کند هويت واقعي خود را به عنوان يک دزد بين‌المللي افشا کند!

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
يخبندان سياه
پيتر اشتام




صبح روز بعد برف آرام آرام مي‌باريد. چاله‌هايي كه در مسير كلينيك وجود داشتند، يخ زده بودند. در روزنامه خواندم آن شب در جاده‌ها چهار فقره تصادف اتفاق افتاده بود. تيترها آن شب را يخبندان سياه ناميدند.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
ابريشم
الساندرو باريکو
مترجم: شهلا حائري




اين رمان نيست. حتي حکايت هم نيست. يک قصه است. قصه با مردي که دنيا را درنورديد‌ و‌با يک درياچه که معلوم نيست چرا آن‌جاست آغاز مي‌شود، و در يک روز پر باد پايان مي‌پذيرد. شايد بشود گفت که يک قصه‌ي عشق است. ولي اگر فقط همين بود به زحمت تعريفش نمي‌ارزيد. در اين قصه تمنا و رنج هم هست.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
برج نهم
آليس سبالد




همه‌ي انسان‌ها در برابر اتفاقات سخت انعطاف نشان مي‌دهند، شدت ضربه را مي‌گيرند و دوباره زندگي را به جريان مي‌اندازند. و پيشرفت يعني همان قدم اول در جهت جديد. اين يعني پيشرفت در جهتي که به آن هدايت شده‌اي.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
چشم دوم و چند داستان ديگر
پدید‌آورنده:محمد محمدعلي




برگرفته از متن کتاب
گوشي تلفن را گذاشت و روي کاناپه دراز کشيد. لوستر وسط هال يادآور خاطره اي آزار دهنده بود. روز اول ورودشان به اين خانه و موقع آويختن لوستر، بار ديگر کشمکش آن ها بالا گرفت. همسرش ار زنگ نقره اي آن خوشش نمي آمد و به حالت قهر لوستر را رها کرد و شاخه ي فلزي آن روي پاي مرد افتاد.

يک هفته نتوانست کفش بپوشد. با دمپايي راه مي رفت و غرغر مي کرد. گو که مي دانست عمدي نبوده است.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
از ما بهتران
پدید‌آورنده:محمد محمدعلي




از مابهتران، مجموعه داستاني است با مضامين جن و پري و حوادث غيرطبيعي و به ظاهر ماوراءطبيعي.

نويسنده در اولين داستان به خواننده ميباوراند که جن و پري وجود دارد اما به چشم هر کس نميآيد.

دراين مجموعه، حوادث جنبهي سمبليک و استعاري مييابند و گاه به سمت طرح مسائل اجتماعي و القاي ستيز ميان آدميان و جنيان ميرود.

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
دريغ از روبرو
پدید‌آورنده:محمد محمدعلي




محمد محمدعلي، نويسنده ي نام آشناي معاصر، بيش تر از هر نويسنده اي فضاهاي گوناگون را در آثارش آزموده است. او با مهارت کافي ، فضاهاي مطلوب داستانش را به شکل هاي مختلف خلق کرده است. محمدعيل در سه گانه ي روز اول عشق، فضايي اسطوره اي و رمزي خلق مي کند.

در داستان هاي نقش پنهان، برهنه در باد و بازنشستگي زندگي طبقه متوسط و کارمند را به تصوير مي کشد و در از ما بهتران به بازآفريني فضاهاي زندگي سنتي و خرافات قومي مي پردازد، اما در مجموعه داستان دريغ از روبه رو خلق فضاي زندگي کارگردي و پيشه وري روي می آورد و با کارکشتگي اين بخش از زندگي شهري را که مدتهاست در ادبيات داستاني معاصر ما ناديده گرفته مي شود با نگاهي صميمي ثبت مي کند.

در جوامع سنتي دوري از فضاها و مضامين مانوس و نزديکي به فضاهاي نامانوس بسيار دشوار و حتي خطرپذير است.

آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
بازنشستگي و داستان هاي ديگر
پدید‌آورنده:محمد محمدعلي




دو داستان مرغداني و بازنشسته در مجموعه ي بازنشستگي از معروف ترين داستان هاي کوتاه پس از انقلاب است.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 76 از 134:  « پیشین  1  ...  75  76  77  ...  133  134  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA