انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 78 از 134:  « پیشین  1  ...  77  78  79  ...  133  134  پسین »

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم


زن

andishmand
 
سیاست زیباشناسی

نويسنده: ژاك رانسير

مترجم: امير هوشنگ افتخاري راد - بابك داورپناه



مروري بر كتاب

نويسنده در اين اثر ، زيباشناسي را به معناي سنتي و رايج آن در نظر نگرفته است و بنابراين ، مخاطبان كتاب به ويژه در ايران با مباحثي در اين حوزه آشنا مي‌شوند كه چندان به گوش آن‌ها آشنا نيستند.

دو مقدمه از مترجم انگليسي و يك موخره از «اسلاووي ژيژك» نيز به متن كتاب افزوده شده‌اند كه آن را براي مخاطب خواندني‌تر كرده‌اند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
همين حوالی

نويسنده: سيمين شيردل

ناشر: حكايتي دگر



مروی بر کتاب


- شقايق بس كن اينقدر با موهات ور نرو ، والله قشنگي ، نمي بيني دست تنهام به جاي اين كارا بيا يه كم كمكم كن.
با صداي بلند گفتم : مامان تا موهام درست نشه نمي تونم كمكتون كنم. آبروم مي ره.
- مگه خواستگار ميخواد بياد؟
- يه وقت ديدين يكي خواستگارم شد.
- اي دختر شيطون ، امان از اون زبونت ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
ماجراهای ملانصرالدین

نويسنده: الهه صفايی

ناشر: آواي مهديس




مروري بر كتاب

جلیل محمدقلیزاده در سال ۱۸۶۹ برابر با سال ۱۲۴۷ شمسی در روستای نهرم از ایالت نخجوان تولد یافت و در سال ۱۹۳۲ برابر با سال ۱۳۱۰ ٬ شمسی در باکو در گذشت.

محمدقلی زاده فعالیت های ادبی خود را با نوشتن داستان های کوتاه آغاز نمود ، او در این داستان ها ، وضعیت زندگی مردم قفقاز و بویژه کشاورزان را همراه با چاشنی حرف و حدیث و ضرب المثل های قدیمی و شعر و آداب و رسوم آنها بیان می کند ، در این داستان ها او وضع اجتماعی و اقتصادی نابسامان پیرامون خود را نیز مطرح می کند و دردهای مردم را به زبان ساده برای خواننده خود می نویسد.
نکته مهمی که در نوشته ها و داستان های او آشکار است ، عشق او به وطن پدری اش ایران است که متاسفانه کمتر این موضوع از طرف پژوهشگران مورد توجه و کنکاش قرار گرفته ، تقدسی که خود از آن همواره صحبت می کند.
انتشار ملانصرالدین مهم‌ترین کار فرهنگی او بود و دشمنان زیادی از مستبدین و ملایان برای او ساخت. روزنامه ملانصرالدین نوشتارهایی روشنفکرانه و اصلاح‌طلبانه داشت و این امر باعث شد تا مسلمانان به تکفیر و آزار مدیر ، کارکنان و حتی فروشندگان آن دست بزنند.
محمدقلی‌زاده ناچار شد برای گریز از تعرض مسلمانان در محله گرجی‌نشین تفلیس اقامت کند. در بایگانی شخصی دست‌نوشته‌های جلیل محمدقلی‌زاده ، نامه یک مسلمان تندرو در ده قاسم‌کندی دیده می‌شود که محمدقلی‌زاده را با دشنام شدید تهدید به قتل و خونریزی کرده‌است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
تا همیشه با تو بودن

نويسنده: تهمينه کریمی

ناشر: شادان



مروري بر كتاب

داستاني از تهمينه کریمی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

andishmand
 
مربای شيرين

نويسنده: هوشنگ مرادی كرمانی

ناشر: معين



مروري بر كتاب


زبانش را در آورده بود، يك وري كجش كرده بود. دندانهايش را فشار مي داد روي زبان. هي زور مي زد. سرخ شده بود؛ چه جور !.. وا نمي شد. هر چه زور مي زد باز نمي شد. عجب !« با لاخره وازت مي كنم ».

زانو زد كف آشپز خانه . شيشه را گذاشت بين دو تا پاش. با دست چپش شيشه را قايم چسبيد.
انگشتهاي دست راستش را گذاشت دور شيشه هر چه زور داشت آورد تو بازوهاش، در شيشه را پيچاند ،نه نشد!
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
First

نويسنده: مرتضي صمصام بختياري

ناشر: كاكتوس



مروري بر كتاب

اين كتاب كه در مقابل روي شماست داستاني است از هزاران داستاني كه هر روزه در گوشه و كنار اين سرزمين در حال به وقوع پيوستن است ، اين شما خوانندگان عزيز هستيد كه بايد در مقاطع مختلف آن نتيجه گيري هاي خاص را به دست آوريد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  
زن

andishmand
 
ميان تاريكی

نويسنده: نرگس عينی

ناشر: پيكان



مروري بر كتاب

گرگ و ميش بود. نيمه تاريك و كمي هم ترسناك.
سرش را از روي بالش برداشت و به اطراف نگريست.
اتاقي بود نسبتاً بزرگ، اما تنگ. براي او تمام فاصله ها در قلبش مچاله شده بود و راهي براي تنفس باقي نبود.

چشمهايش به شدت مي سوخت.
دستي بر آنها كشيد و دوباره به ياد ميلاد افتاد. صبح روز قبل او بود، كتي هم بود، و اكنون...

دوباره گلوله بغضي سد راه گلويش شد و به تحريك عواطفش مشغول گرديد.
چند نفس عميق كشيد، اما هوا اندك بود.
حس كرد ديوارهاي اتاق كوچك و كوچك تر مي شود، آن قدر كوچك كه در قلبش جا بگيرد، و او را مدفون سازد.

خدايا، چي به سرم مياد؟
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
     
  ویرایش شده توسط: andishmand   
زن

 
چهار درد
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: منیرالدین‌ بیروتی‌




توضیحات کتاب:
پی بردن به راز مرگی در سال‌ها پیش، انگیزه جستجویی است که خشونت رعب‌آور و منجمدکننده نهفته در شهر را به تصویر می‌کشد. در جهانی که پنهانکاری و ریا راز ماندگاری می‌نماید، عشق جز از راه دسیسه فرجام نمی‌یابد، دوست داشتن مرگ می‌آفریند و تحول به نابودی می‌گراید. منیرالدین بیروتی با «تک خشت»، نخستین مجموعه داستانش، جایزه بهترین مجموعه داستان اول سال 82 بنیاد گلشیری را از آن خود کرد و «چهار درد» نخستین رمان اوست؛ رمانی جذاب و تأمل برانگیز.
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
نام کتاب: سنج‌ و صنوبر
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: مهناز کریمی




توضیحات کتاب:
کاشان‌ را که‌ رد کنی‌، پشت‌ کوه‌ کمر اشک‌، نگین‌ یشم‌ را در دل‌ کویر زرد خواهی‌ دید. دیگر نه‌ از کویر خبری‌ هست‌ و نه‌ از آن‌ گرمای‌ زرد وقیح‌. مَلکی‌ آن‌جاست‌. وصیت‌ نامة‌ عم‌ قزی‌ را دور باید انداخت‌. جان‌ در دوردست‌ها چشم‌ براه‌ است‌. توی‌ دلم‌ ادامه‌ دادم‌: «تزویر راز ماندگاریمان‌ است‌. دروغ‌ خوب‌ می‌گوییم‌. غرور ملی‌ هم‌ داریم‌.» میس‌ گری‌ گفت‌: «بله‌. بله‌. شنیده‌ام‌ که‌ شما ایرانی‌ها هر کدام‌ توی‌ بک‌یارد خانه‌تان‌ یک‌ چاه‌ نفت‌ دارید.» چاه‌ که‌ نباشد، وصیت‌نامة‌ عم‌ قزی‌ که‌ برقرار باشد، ملکی‌ که‌ دیگر مرد کودکی‌ها نباشد، به‌ کاغذ باید قناعت‌ کرد برای‌ واگویة‌ غم‌ غربتی‌ که‌ تا همیشه‌ هست‌، درست‌ مثل‌ دایی‌ اسد که‌ انجیر وحشی‌اش‌ را به‌ سکه‌ای‌ خریده‌اند. برنده جایزه ادبی اصفهان دی ماه 83 نامزد دریافت جایزه گلشیری - پگا- یلدا
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
زن

 
تک‌ خشت‌و چند داستان‌ دیگر
موضوع: داستان ایرانی
نویسنده: منیرالدین بیروتی




توضیحات کتاب:
آن‌ طور که‌ پیداست‌ اولین‌ کسی‌ که‌ زال‌ را توی‌ خانة‌ سید دیده‌، همان‌ زنِ صیغه‌ای‌ بوده‌ که‌ از بس‌ با ناخن‌ها پوست‌ صورت‌ و سینه‌اش‌ را کنده‌ حالا دست‌هایش‌ را بسته‌اند. صبح‌ که‌ می‌رود به‌ عادت‌ هر روز تا غذایی‌ چیزی‌ درست‌ کند، برعکس‌ هر روز درِ خانه‌ را بسته‌ می‌بیند. در که‌ می‌زند به‌ جای‌ سید زال‌ را می‌بیند. برنده جایره مجموعه داستان اول بنیاد گلشیری(83آذر)
آشفته سریم !
شانه‌ی دوست کجاست ؟
     
  
صفحه  صفحه 78 از 134:  « پیشین  1  ...  77  78  79  ...  133  134  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

بحث و پیشنهاد پیرامون رمان ها | لیست معرفی کتاب ها در پست دوم

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA