ارسالها: 14491
#821
Posted: 2 Aug 2014 17:45
نامه هاي پراكنده
نوشته: حسن كريم پور
معرفي كتاب:
كتاب «نامه هاي پراكنده» شامل مجموعه داستان هايي نامه گونه از درد دل هاي اجتماعي زني به شوهر سابقش، جواني از گوشه زندان، و پدري به نوه اش است. به اضافه داستاني مرتبط بنام «بيگانه اي در خانه خود» مي باشد.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#822
Posted: 2 Aug 2014 17:48
عطر سرد پاريس
نوشته: مينا علمدار
معرفي كتاب:
هفته اي يك بار گاهي هم دوبار كمد لباس هايم را از نو مي چينم. در تا كردن و چيدن لباس ها چنان استاد شده ام كه مربع هاي كوچك خط تا، روي شان جا نمي گذارد تا هر كسي بتواند بفهمد كه آويزان شان نكرده ام و مجبوريم همه آن ها را در تنها كمدخانه روي هم بچينيم و برويم بالا.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#823
Posted: 2 Aug 2014 17:53
كتايون
نوشته: زهره دراني
معرفي كتاب:
شب زمستاني بسيار سردي بود. بارش برف ريز و سنگيني از چند ساعت پيش آغاز شده و همه جاا را چون عروسي زيبا سپيدپوش كرده بود. در وسط باغ ويلاي بزرگ و زيباي آقاي سامرزيان چون قصر برفي ميدرخشيد....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#824
Posted: 2 Aug 2014 18:03
گنجو و ننه خاور
نوشته: ايرج آرامي
معرفي كتاب:
...برخي سفرها گاه آن چنان در خاطر مي مانند و در انديشه رخنه مي كنند كه به اين زودي ها نمي شود از دستشان رها شد، و يكي از آن سفرها، سفري بود كه با اتومبيل از راه سمنان و دامغان از حاشيه كوير بسمت خور و جندق و از آنجا به سوي يزد و شيراز و اصفهان رفتيم و سرانجام به تهران بازگشتيم. البته برخي از اين شهرها و آبادي ها را بارها ديده بوديم و در بعضي سال ها زندگي كرده بوديم ولي آنچه بايد بدان اشاره كنم اين بود كه من كوير را هيچ گاه اين گونه نديده بودم و مسحورش نشده بودم.
كوير پر از رمز و راز بود، هزاران نشانه پرسش پيش روي آدمي مي آورد... ويرانه هاي حاشيه هاي كوير به گونه اي ديگر سخن مي گفتند، رازها در خود داشتند و انديشه خيال پرداز مرا به دوردست ها مي بردند. بويژه اگر اندكي از راه هاي ساخته شده به بيراهه مي رفتيم و به دل كوير مي زديم... گرچه وهم آلود بود ولي زيبايي هاي بي نظيرش ديدني بودند... گفتم كه انديشه كوير به اين زودي ها دست از سر كسي برنمي دارد و با من نيز چنان كرد كه داستان «گنجو» برآمده از انديشه هاي كوير است.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#825
Posted: 2 Aug 2014 18:07
روياي سرخ
نوشته: اعظم طياري
معرفي كتاب:
كتاب «روياي سرخ» روايتگر زندگي پسري است كه عاشق فوتبال مي شود. والدين شخصيت اصلي رمان روي خوشي به عشق و علاقه پسرشان نشان نمي دهند و به اين ترتيب وي تا حدود زيادي از حضور در مستطيل سبز نااميد مي شود. در اين داستان لطيف، قهرمان داستان روياي بازيكن حرفه اي شدن در فوتبال را در سر دارد، رويايي بزرگ همچون بسياري از جوانان. رويايي كه به واقعيت پيوستنش، زندگي او را دست خوش دگرگوني خواهد ساخت.
با وجود مخالفت والدين و مشكلاتي كه بر سر راه ورود قهرمان داستان به دنياي فوتبال وجود دارد، وي با تلاشي چشمگير پله هاي ترقي را يكي پس از ديگري مي پيمايد و البته با كمي خوش اقبالي وارد باشگاه پرطرفدار پرسپوليس مي شود. اين شخصيت خيلي زود با مشكلات دنياي حرفه اي فوتبال آشنا مي شود و به كمك بازيكنان مطرح و بزرگ پرسپوليس، دغدغه هايش را برطرف مي سازد....
داستان از زاويه ديد سوم شخص روايت مي شود و شخصيت اصلي داستان در حقيقت وجود خارجي نداشته و ساخته ذهن نويسنده است و نام برخي بازيكنان پرسپوليس هم طبق توافق ناشر با معاونت فرهنگي اين باشگاه، در كتاب ذكر شده.
البته واقعي ترين بخش كتاب هم ماجراي خداحافظي مهدي مهدوي كيا بازيكن سابق هامبورگ و كاپيتان گذشته پرسپوليس است كه در فصل پاياني به آن پرداخته شده. مهدوي كيا هنگام بازي در تيم هامبورگ به موشك مشهور بود.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#826
Posted: 2 Aug 2014 18:15
راهي سرنوشت
كتاب راهي سرنوشت
نوشته: ماشاالله پراور
معرفي كتاب:
كتاب «راهي سرنوشت» قصه واقعي مردي است كه با مشكلات زندگي دست و پنجه نرم مي كند و هيچ گاه نااميد نمي شود. كودكي سختي را پشت سر مي گذارد، در جواني شانس به او روي مي كند و مي تواند براي زندگي اش پايه ريزي كند...
من، ماشاالله پراور بارها شرح زندگي پدر و مادرم را از زبان پدرم شنيده بودم. او كه در شهر كرمانشاه زندگي خوبي داشت در پي عاشق شدن به روستاي كوچكي نقل مكان كرد. او و مادرم زندگي نسبتا راحتي داشتند. چهارساله بودم كه مادرم را از دست دادم و همراه پدر و برادرم به كرمانشاه بازگشتيم. از آن زمان با بيكار شدن پدرم زندگي سخت ما شروع شد. ما هميشه گرسنه و خسته بوديم ولي نميتوانستيم كاري براي پدرمان انجام دهيم. روزها گذشت تا اين كه پدرم به شدت بيمار شد. در آن ميان ما به خانۀ خواهرم در يكي از روستاهاي اطراف رفته بوديم. مجبور شدم پدرم را به كرمانشاه برگردانم ولي او قبل از رسيدن به مطب پزشك مرد. پزشك درمانگاه مرد خوبي بود و به من قول داد كه سرپرستيام را به عهده بگيرد. براي مدتي از او و خانوادهاش جدا شدم تا بتوانم به كارهاي برادرم رسيدگي كنم. «داوود» به منزل خواهرم رفت و من پس از چند ماه به كرمانشاه برگشتم؛ ولي شنيدم دكتر محمد حدود يك ماه قبل خانه و مطب خود را فروخته و به شيراز رفته است. نميدانستم در آن شهر به تنهايي چهكنم و سرنوشت چه راهي را پيش رويم قرار داده است ولي مجبور بودم به زندگي ادامه دهم...
و حال در ميانسالي از زندگي خوب و آرامي بهره مند است. اگر نيك بنگريم زندگي همه ما پر از فراز و نشيب است و زندگي يعني مبارزه، تلاش و ايستادگي در برابر ناملايمات
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 24568
#827
Posted: 3 Aug 2014 00:37
ملكه پارس
نويسنده: بهرام افراسيابی
مروري بر كتاب
اسپينوي فاتح قلب كوروش
در این داستان تاریخی, 'اگرادات 'یا کوروش ابتدا مخفیانه نزد 'میترادات' شبان 'آژدیهاک 'ـ پادشاه ماد ـ بزرگ میشود, اما پس از ماجراهایی 'آژدیهاک ' درمییابد که کوروش زنده است,
از این رو قصد دارد او را به دژخیمان بسپارد .
از طرفی کوروش سخت شیفته دختر 'ارتمبارس 'است که 'اسپینوی 'نام دارد .
در ادامه داستان عشق و وفاداری از یک سو, و جدال قدرت از سوی دیگر روایت میشود که سرانجام همه امور به پیروزی کوروش میانجامد و 'اسپینوی 'ملکه پارس میشود .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#828
Posted: 3 Aug 2014 00:42
هفت پادشاه
نويسنده: محمود طلوعی
مروري بر كتاب
ناگفتهها از زندگی و روزگار سلاطین قاجار
در جلد اول از حكومت آقا محمدخان ؛فتحعلي شاه ؛محمدشاه و ناصرالدين و در جلد دوم تاریخ دوران سلطنت مظفرالدین شاه, محمدعلی شاه و احمدشاه قاجار با اشاره به شرح حال و اقدامات برخی شخصیتهای برجسته این دوران شرح و بررسی میشود .
مخاطبان کتاب را با این مباحث مطالعه میکنند :مظفرالدین شاه و وقایع ایام سلطنتش مانند سفرهای او به فرنگ, قراردادهای ننگین, مقدمات مشروطیت و عوامل پیروزی آن, امضای فرمان مشروطیت و مرگ مظفرالدین شاه ;محمدعلی شاه و دوران کوتاه سلطنتش که با انحلال مجلس شروع و به تبعید او انجامید, قرارداد تقسیم ایران بین روس و انگلیس, دخالت روسها در کودتای محمدعلی شاه, استبداد صغیر, زندگی محمدعلی شاه در تبعید و تلاش نافرجام او برای تصاحب مجدد تاج و تخت ;احمدشاه, آخرین پادشاه قاجار, ناتوانی او در اداره حکومت, اعدام شیخ فضلالله نوری, حوادث آذربایجان و ظهور رضاخان, دخالت روسها در امور ایران, ماجرای مورگان شوستر, جنایات روسها در تبریز و مشهد, ایران در جنگ جهانی اول, قرارداد 1919, سفر احمدشاه به انگستان, کودتای 1299, خلع احمدشاه و انقراض قاجاریه, نکاتی از زندگی خصوصی احمدشاه, و مرگ احمدشاه .
در بخشی از کتاب ذیل عنوان 'بازیگران عصر قاجار', شرح حال کوتاهی از شاهزادگان, میرزاها, صدراعظمها, رجال سیاسی و مذهبی و چهرههای موثر در حوادث دوران قاجار با اشاره به اقدامات آنها درج شده است .
در بخش ماقبل آخر نیز مجموعه اظهار نظرهای موافق و مخالف درباره قاجاریه به انضمام سه مقاله از صاحب نظران با این عناوین آمده است' :
کارنامه دوران حکومت قاجار/ علی اصغر سعیدی', 'شعر و ادب در دوران قاجار/ شمسالدین خلخالی 'و 'بازماندگان قاجاریه در سلطنت پهلوی/ دکتر باقر عاقلی .
'آخرین بخش کتاب شامل روزشمار وقایع ایران و جهان در دوران قاجار است .صفحات پایانی به عکسهایی از پادشاهان و رجال دوران قاجار و فهرست منابع اختصاص یافته است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#829
Posted: 3 Aug 2014 00:43
تیسفون در آتش
نويسنده: جمشيد صداقت نژاد
مروري بر كتاب
ايران در زمان ساسانيان ؛ شاپور دوم ، معمار سلسله ساسانی
دیو تنوره می کشید و سیاهی پرتوهای زرین خورشید را تیره گون می ساخت ، جهان دانش و فرهیختگی می رفت تا از گستره هستی رخ بر تابد و دیو تاریکی بر مردمان فرمانروایی خویش را آغازنماید. برای نخستین بار بود که دژخیمان با برافراشتن درفش اهریمنی و با همه بدسگالی به سوی سرزمین اهورایی یورش را با دد منشی ناباورانه همراه با بادهای گرم و سوزان و شن های روان آغاز کرده بودند گویی که انسان وحشی و طبیعت وحشی باهم همداستان شده اند تا هر آنچه نماد نیکی و سپند مینو است را نابود و هر آنچه زشتی و انگره مینو است را چیره سازند.
آری تازی های نژاد پرست با پنهان شدن در پشت درفش دین نوین و دست آویز نمودن نسک آسمانی با دلی مالامال از رشگ و درنگی نبرد با ارتش ساسانی آغاز کردند که از شور بختی ایرانیان ، طبیعت وحشی تازیستان (عربستان) به یاری آنها آمد و توفان شن وزیدن گرفت و سربازان ایران را زمینگیر کرده این رخداد شوم سر آغاز شکست هایی شد که به چیرگی تازی پلشت بر آریا گهران انجامید ، تازیها سرمست از پیروزی و کور دلانه پا به هرجا که گذاشتند از کشته ها پشته ساختند و آبادیها را سوخته و ویران نمودند و هر چیزی که نشانی از دانش ، فرهی ، دین و خردمندی بود برنتابیدند و خاکستر کردندو از گنجینه های دانشگاه گندی شاپور و نسک خانه های آن برگ های نیم سوخته و پراکنده ای بیش بر جا نگذاشتند ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#830
Posted: 3 Aug 2014 00:50
ثريا در اغما
نويسنده: اسماعيل فصيح
مروري بر كتاب
اواخر پاييز ۱۳۵۹، يك سه شنبه سرد، حدود دو بعدازظهر.
در دهانه ترمينال، در ضلع شمالغربي«ميدان آزادي» تهران، دستفروشها، گاريهاي دستي، و سمافرين اتوبوس، وسط گرد و خاك و دود گازوئيل و سرو صدا و بوبق بوق، درهم مي لولند.
«جيگر... به به! سيخي دو تومن!»
«ساندويچ آقا! ساندويچ تخم مرغ!»
«آقا اجازه... بكش كنار»
...
محوطه داخل ترمينال كه تازه افتتاح شده يك چيز بي سر و ته، ولنگ و باز، عملا بيابان است.
فقط گوشه هايي از آن را چادرهاي برزنتي زده اند.
ظاهرا اتوبوسهاي عازم شمال وشمالغرب و حتي تركيه و اروپا از اينجا حركت مي كنند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ویرایش شده توسط: andishmand