ارسالها: 24568
#831
Posted: 3 Aug 2014 00:56
درد سیاوش
نويسنده: اسماعيل فصيح
مروري بر كتاب
بالاي گچ بري هاي بخاري ، تابلوي بسيار بزرگي هم از سياوش در قاب طلايي بود . سياوش با پراهن سفيد ساده ، نگاه دردناك و ترحم آميزي به جلو داشت . بيست و چهار سال پس از مرگش حضور او در خانه فرياد مي زد .
تكرار كردم : سياوش اون شب مرده بود ، اوسامد آقا . فردايي وجود نداشت . آب تني توي رودخانه اي وجود نداشت . غرق شدني وجود نداشت . شما اين را مي خواستي بگي ؟ اوسامد آقا چشمهاي مستش را به طرف من بلند كرد ، گفت : آخ پروردگار .
مردم زندگي عادي خود را مي گذرانند ...#34; يعني به سر و كله هم مي پرند ، قهرمانان خود را مي كشند و بچه هاي خود را به خاك مي سپارند . ايراني بودن ساده است : پسر با پدر بد ، پدر با پسر بد ، دختر با مادر بد ، مادر با دختر بد ، زن با شوهر بد ، شوهر با زن بد ، مادر با بچه بد ، بچه با مادر بد ، خواهر با خواهر بد ، برادر با برادر بد ، معشوق با عاشق بد ، عاشق با معشوق بد ، و .... جامعه ايران ساده است .
بنابراين او هم حالا خاطره است . نقشي كلي از طرح دوستت دارم تا روزي كه با تو قهر كنم اما خسرو نه ، خسرو دوست دارد و در عشق باقي است .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#832
Posted: 3 Aug 2014 12:58
سه تار
نويسنده: جلال آل احمد
مروري بر كتاب
یک سه تار نو و بی روپوش در دست داشت و یخه باز و بی هوا راه می آمد از پله های مسجد شاه به عجله پایین آمد و از میان بساط خرده ریز فروش ها و از لای مردمی که در میان بساط گسترده ی آنان ، دنبال چیزهایی که خودشان هم نمی دانستند ، می گشتند ، داشت به زحمت رد میشد.
سه تار را روی شکم نگه داشته بود و با دست دیگر سیم های آن را می پایید که به دگمه لباس کسی یا به گوشه بار حمالی گیر نکند و پاره نشود ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#833
Posted: 3 Aug 2014 12:58
بزرگراه شلوغ دلشوره
نويسنده: پويان مقدسی
مروري بر كتاب
مجموعه داستان
كتاب شامل ۱۶ داستان كوتاه است كه داستانهاي «كوپه» ، «كارگاه نمايش» ، «اوس ممدلي» ، «يك بعدازظهر» ، «بازگشت» و «كلافه» از اين جمله هستند.
داستانهاي اين كتاب درباره معضلات و دغدغههاي اجتماعي جاري در جامعه مانند تاثيرات روحي ، رواني و اجتماعي جنگ ، مسايل زنان و معايب فضاي شهري مانند ترافيك نوشته شده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#834
Posted: 3 Aug 2014 12:58
امشب با من برقص
نويسنده: منيرالسادات موسوی
مروري بر كتاب
مجموعه داستان
می خواهم بلندش کنم باید یک دوش بگیرد. باید تنش خنک شود. باز هذیان دارد. با قدرت دستم را می کشد. شانه ام را بین دست هایش می فشارد. نفس های داغش به صورتم می خورد. می گوید : نمی خواهی رقص سربازانم را ببینی؟ دارند مثل پروانه ها دور آتش می رقصند. بیا ببین از من می خواهند با آن ها برقصم. مهم نیست. کسر شأن نیست که سرهنگ با سربازانش برقصد. ما تمام این چهل روز را کنار هم بوده ایم. گرسنه. تشنه. حالا که ضیافت است. حالا که آتش هست سنگرها دیگر هم نم ندارد. تو هم با من بیا ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#835
Posted: 3 Aug 2014 12:59
دلتنگی های ساعت "۲۴:'۳۵: ۷
نويسنده: علي حلاجی
مروري بر كتاب
مجموعه اي از داستان هاي كوتاه نويسنده
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#836
Posted: 3 Aug 2014 13:48
صد سال تنهایی
نويسنده: گابريل گارسيا ماركز
مروري بر كتاب
صد سال تنهايي واقعه بزرگ ادبيات آمريكاي جنوبي در سالهاي اخير است. داستان خانواده بوئنديا نيز بي شباهت به داستانهايي نيست كه مادربزرگ گابريل گارسيا ماركز برايش تعريف مي كرده است. اين جهان براي نويسنده همچنان جهان كودكي او باقي مانده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#837
Posted: 3 Aug 2014 13:49
هملت
نويسنده: ويليام شكسپير
مترجم: م . ا . به آذين
مروري بر كتاب
هملت شاهكار بزرگ شكسپير و از معروف ترين آثار ادبي جهان است.
موضوع اين نمايشنامه سرگذشت غم انگيز هملت شاهزاده جوان دانمارك است.
پدرش، پادشاه دانمارك، به دست برادر خود كلاديوس در نهان كشته شد و كلاديوس با اين جنايت تاج و تخت و همسر برادر را غضب كرده است.
هملت از اين راز آگاه مي شود و بخونخواهي پدر كمر مي بندد و در راه اين انتقام نامزد عزيز خود ترك مي گويد و...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#838
Posted: 3 Aug 2014 13:50
محله چینی ها
نويسنده: رابرت تاون
مترجم: عباس اكبري - مهدي جدي نيا
مروري بر كتاب
جیک گیتس (جک نیکلسون) کارآگاه خصوصصی لوس آنجلسی ، متخصص در امور افشای خیانت های زناشویی توسط زنی به نام خانوم مولوری استخدام می شود تا پرده از راز خیانت شوهر او بر دارد.آقای مولوری سرمهندس شرکت آب و برق لوس آنجلس که درگیر پروژه ای درباره ی سد سازی و آب رسانی در زمان قحطی است ، توسط گیتس تعقیب می شود و به زودی چند عکس رسوا کننده ای که از او گرفته شده و نشانگر خیانتش بود ، به طور اتفاقی در یکی دو روزنامه ی محلی چاپ می شود ...
اما خیلی زود خانوم مولوری واقعی (فی دوناوی) به این عمل کارآگاه اعتراض کرده و مشخص می شود همگی قربانی ماجرای راز الودی شدند که هدف اصلی آن بی آبرو کردن آقای مولوری بوده ... جیک گیتس تصمیم می گیرد زن مرموزی که او را ابتدای ماجرا استخدام کرده بود پیدا کند اما با کشته شدن آقای مولوری داستان شکل دیگری به خود می گیرد ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#839
Posted: 3 Aug 2014 13:51
بادبزن
نويسنده: كارلو گولدونی
مترجم: عباس علي عزتی
مروري بر كتاب
کارلو گولدونی نمایشنامه نویس به نام ایتالیایی ، سال ۱۷۰۷ میلادی در ونیز متولد شد. مهم ترین اثر گولدونی نمایشنامه ارباب دو نوکر است و تصحیح او از کمدیا دالارته (نمایش های هجو یونانی – رومی که در قرون وسطی و دوران طلایی امپراتوری بیزانس شهرت و اعتباری فراوان داشت) مهمترین تأثیر وی بر ادبیات ایتالیا به شمار میرود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#840
Posted: 3 Aug 2014 13:51
مديا و هكاب
نويسنده: اورپيدو
مترجم: ابوالحسن ونده رو
مروري بر كتاب
دو تراژدي از يونان
اوریپید یا اویریپیدس (به انگلیسی: Εὐριπίδης یونانی، Euripides) از شاعران و نمایش نامه نویسان یونان باستان است (حدود ۴۸۰ تا ۴۰۶ پیش از میلاد). او با سوفوکلس و آیسخولوس مثلث نمایش نامه نویسان یونان باستان را تشکیل میدهند. اویریپیدس نمایش نامههای متعددی نوشته است که به خاطر شهرت و محبوبیت فوقالعادهای که اویریپیدس در اواخر دوران شکوفایی یونان کسب کرده بود، تعداد بیشتری از آثار او بر جای مانده است.
اگرچه در زمان حیاتش به دلایلی چند اقبال زیادی نداشت. از آنجمله میتوان به مضامین نمایش نامههایش که عمدتاً ارزشهای آن دوران را زیر سوال میبرد و یا نگاه متفاوتش نسبت به خدایان که آنها را منشا زشتیها و بدیها میدانست اشاره کرد.
اویریپیدس به خدایان همچون انسانهایی مینگرد که برای رسیدن به اهداف خویش به دروغ و فریبکاری دست مییازند، اما در پایان تمامی خدعهها و نیرنگهایشان برملا میگردد.
وی ایزدان را موجوداتی پست و قابل نفرین مینمایاند. هیپولوتوس میگوید: «ای کاش نفرین آدمیان گریبانگر خدایان میشد!» خدایان علیرغم قدرت اساطیری خویش، برای رسیدن به هدف، به هر وسیلهای توسل میجویند. بدین ترتیب اویریپیدس ایشان را از قله خودکامگی افسانهای تا به پایه موجودی فریبکار به زیر میکشد.
حتی گناه آدمیان را نتیجه نیرنگ ایزدان میداند و این اعترافی است که از زبان آرتمیس باز گفته میشود: «هرگاه خدایان مقرر کنند، آدمیان ناگریز دست به گناه میزنند...!» اویریپیدس به فرد اراده بخشید و قدرت خدایان را که تعیینکننده سرنوشت انسان بود، تضعیف نموده تقدیر آدمی را به خود او وا مینهد و این عقیده را مطرح میکند که دست هیچ ذیشعوری در سرنوشت انسان دخیل نیست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند