ارسالها: 24568
#871
Posted: 8 Aug 2014 00:36
مجموعه آثار صمد بهرنگی
نويسنده: صمد بهرنگی
هشت جلدي
فهرست
۱ - ماهی سیاه کوچولو
۲ -۲۴ ساعت در خواب و بیداری / یک هلو هزار هلو
۳ - تلخون / قصه آه / آدی و بودی
۴ - اولدوز و کلاغ ها
۵ - اولدوز و عروسک سخنگو
۶ - کوراوغلو و کچل حمزه
۷ - به دنبال فلک / ۷ داستان کوتاه دیگر
۸ - پسرک لبو فروش
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 14491
#872
Posted: 8 Aug 2014 08:27
فشار آب بر دنياي عجيب دلكو
نوشته: هادي تقي زاده
معرفي كتاب:
كتاب «فشار آب بر دنياي عجيب دلكو» شامل 20 داستان كوتاه از اين نويسنده است كه به بين سال هاي 90 و 91 به نگارش درآمده و نام كتاب نيز بر مبناي نام يكي از همين داستانها انتخاب شده است.
داستان هاي اين كتاب از نظر ساختار و سبك، متنوع هستند و در يك قالب قرار نمي گيرند ولي نويسنده در اكثر آنها فضا و نگاهي فانتزي و طنز آميز توام با خيال انگيزي وارد نموده است. رويدادها و وقايع اجتماعي پيرامون زندگي امروز جامعه ايراني مانند تحريم و يا توليد جنگ افزار از جمله مسائلي است كه در اين مجموعه به آن پرداخته شده است.
در بخشي از اين مجموعه داستان مي خوانيم كه فروشنده با صداي خسته و بي حوصله گفت: به حسن سليقه خانم تبريك مي گويم. امروز هيچ چيز مهم تر از مواد شوينده و بهداشتي نيست؛ به خصوص كه خيلي از بيماري هاي واگيردار دوباره شايع شده اند.
سري تكان داديم و از فروشگاه بيرون آمديم.
حالا يازده سال از آن سال هاي تحريم شده مي گذرد و همه مورخان در تواريخ متعدد متذكر شده اند كه آن روز هيچ چيز مهمتر از مواد شوينده و بهداشتي نبود. هرچند گوش مردم به اين حرف ها بدهكار نيست. آخر شكم خالي به راحتي از سر هر كثافتي مي گذرد....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#873
Posted: 8 Aug 2014 08:30
محراب سانتاماريا
ك
نوشته: ملاحت نيكي
معرفي كتاب:
محراب سانتاماريا حاصل كارگاه زندگيست. قصه امروز و ديروز ماست. اوهام و ترس مادربزرگي كه از هجوم روس ها مي گريزد و مادري كه از خشم جنگ مي گريزد و رنج و سرگشتگي نسلي كه...
محراب سانتا ماريا شامل 15 داستان كوتاه است كه از دهه اول قرن حاضر تا زمان معاصر را دربرمي گيرد و هر داستان همراه با دوره تاريخي آن، روايت مي شود.
هاون برنجي؛ نذر سيد؛ سيل آورده؛ قناري؛ شب ريز؛ ما سه نفر بوديم؛ آن مرد با اسب در باران آمد؛ زمين خاموش؛ ياشار كجاست؟؛ خانه سياه است؛ پرواز تهران تبريز؛ محراب سانتا ماريا؛ زود بود؛ بند رخت و راه شيري از داستان هاي اين مجموعه اند.
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#874
Posted: 8 Aug 2014 08:32
پاس عطش
نوشته: سيد علي صالحي
معرفي كتاب:
زاير مختار به ميدان برگشت، پيرمردها بلند شدند. محسين لبه هاي كرد كش را كشيد روي سينه، قدم بلندي برداشت انگار كار مهمي دارد گفت: يالا، يا خدا، الله كرم گفت اووف! همي فقط منتظر تو بود كه بگي. اگر تو گفتي همين حالا مي باره. علي يار گفت: تو يعني نمي تري دهن ميراث گشته ات يك دقيقه ببندي؟ محسين گفت: راست مي گه خوب ده كمي خودت بگير ببينم چطور مي شه؟...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#875
Posted: 8 Aug 2014 08:34
مثل يك بوم سفيد
نوشته: معصومه ميرابوطالبي
معرفي كتاب:
«مثل يك بوم سفيد» مجموعه اي از 10 داستان كوتاه در فضاهاي مدرن و جامعه امروزي است كه نويسنده در چند داستان به موضوع هاي اقليمي و سوررئال نيز پرداخته است.
«سلول هاي اضافي»، «زير خروارها شن»، «پرواز از ياد رفته»، «باز هم مي خواند»، «آب نارنج» و «مثل يك بوم سفيد» از داستان هاي اين مجموعه هستند.
سالهاست ميان ثانيه ها، ساعت ها و روزها گم شده اند و حالا كلمات آنها را پيدا مي كنند: آدم ها، رنگ ها، صداها و مرگ. كلماتي كه مردي را مي ميرانند و شتري را مي يابند. عشقي را مي كشند و دلي را مي ربايند. دنيايي را مي سازند و عطري را در فضا مي پراكنند. اين جادوي كلمات نيست، زندگي آنهاست....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#876
Posted: 8 Aug 2014 08:36
رازهاي سانتي متري
نوشته: مردعلي مرادي
معرفي كتاب:
در بخشي از كتاب مجموعه داستان «رازهاي سانتي متري» مي خوانيم كه.... توي اين دنياي پيچيده چيزي به اندازه رابطه آدم ها پيچيده نيست. همه آدم ها رازهايي مهم و با اهميت با خود حمل مي كنند كه در صورت بيان، سخيف و ناچيز براي ديگران است. آدم ها در عين آزادي محدودند و در اوج صداقت دروغ مي گويند. به هم نياز دارند و دوستي ها شكل مي گيرد، دشمن ترين شان از نزديك ترين شان است. براي انجام كارهاي مهم و جدي تلاش مي كنند و بهترين طنزها از فرط جديتشان است. براي رسيدن به اميال و آرزوها همه چيز را بي پروا تسخير مي كنند و براي مهار يكديگر قانون ها وضع مي كنند. همه اين ها داستاني است و شايد به همين خاطر است كه داستان عين زندگي است اما زندگي داستان نيست....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#877
Posted: 8 Aug 2014 14:25
اجازه مي فرمائيد گاهي خواب شما را ببينم
نوشته: محمد صالح علا
معرفي كتاب:
كتاب «اجازه مي فرمائيد گاهي خواب شما را ببينم» شامل مجموعه داستانهاي كوتاه نويسنده است و عناونين چون «روزي كه من عاشق شدم»، «تابستان جان است»، «جلال آباد»، «از ذائقه جغوربغوري تا شرمي گل بهي»، «پشتِ پلك تر پاييز»، «به حجله رفتن زن بيوه و بن بست آينه» و... را شامل مي گردد.
....اتوبوس در جاده اي مه گرفته و عبوس پيش مي رفت. سال هاي سايه زده استاليني بود؛ سال هاي ترس، سال هايي كه درختان گيلاس، شبانه شكوفه مي كردند. سرنشينان اتوبوس همه از محكومان بودند، غير از سربازان سرخ با مسلسل هاي روسي و افسر محافظ كه كنار راننده روبروي محكومان نشسته بود و به دقت همه را زير نظر داشت....
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#878
Posted: 8 Aug 2014 14:28
يكشنبه هاي تابستان و داستان هاي ديگر
نوشته: مرتضي هاشم پو
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#879
Posted: 8 Aug 2014 14:30
فارست گامپ دنياي يك ساده دل
نوشته: وينستون گروم
معرفي كتاب:
این کتاب داستان زندگی یک ناتوان ذهنی حرکتی است به نام فارست گامپ، یک انسان ساده دل دوست داشتنی با ویژگی های خاص که او را از دیگر هم نوعان خود متمایز می کند. هنر او در نوازندگی و بازی پینگ پنگ و کسب مدل افتخار قابل ستایش است. زندگی او سرشار از عشق و محبت و ایثار است...
شخصيت اين داستان مردي است ساده و با صداقت كه داستان زندگيش را براي خانمي بازگو مي كند، او در قسمت پاهايش معلوليت جسمي دارد و بدون كفشهاي طبي اش نمي توانند راه برود.
جني يكي از دوستان همبازيش است و از اينكه او را با اين كفش مي ديد ناراحت مي شد تا اينكه يك روز كفشهاي او را پاره ميكند و فارست مجبور مي شود بدون آنها حركت كند.
فارست نسبت به همسالانش از هوش و استعداد كمتري برخوردار است او به خوانندگي علاقه زيادي دارد و تلاش او باعث مي شود كه او به آرزويش برسد.
این کتاب در ستایش یک قلب بزرگ و طلایی و سادگی است! فارست با تمام سادگي و ناتوانيهاي ذهني در عین حال خارق العاده ای است و با اتکا به همین سادگی به هر آنچه برای موفقیت لازم است می رسد. او آنچنان قلب بزرگی دارد که آدم های دیگر، از وحشت این بزرگی دوست دارند به او انگ متفاوت بودن و نادانی بزنند تا ناکامی های خود را توجیه کنند. دنیای فارست در میان جنگ و خون هم پر از رنگ های شاد و خاطرات خوب است. برای فارست اهمیتی ندارد که دنیا زیر و رو شود، او فقط مادرش و جنی را می بیند. این کتاب یک حماسه بزرگ در ستایش سادگی است و...
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟
ارسالها: 14491
#880
Posted: 8 Aug 2014 14:32
اعترافات رمان نويس جوان
نوشته: اومبرتو اكو
معرفي كتاب:
«اعترافات یک رمان نویس جوان» کتابی است درباره نوشتن، چگونه نوشتن و پرهیز از دروغ بافی و مهمل بافی در حین نوشتن. امبرتو اکو در کتاب «اعترافات یک رمان نویس جوان» تجربیات خود را روایت می کند و از آن جا که به نسبت سایر حوزه ها خیلی دیر به رمان نویسی روی آورده در عنوان کتاب از صفت «جوان» برای خود استفاده کرده است.
نویسنده در این کتاب به بیان تجربیات خود درباره رمان نویسی می پردازد. اکو در سال ۱۹۳۲ میلادی در ایتالیا به دنیا آمد. وی در حوزه های مختلفی مانند نشانه شناسی، فلسفه، متون قرون وسطی، نقد ادبی و رمان نویسی فعالیت داشته است.
خودش می نویسد: «نوشتن نخستین رمان من نزدیک به ۵۰ سال زمان برد و فکر می کنم در ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال آینده بتوانم دومین رمانم را بنویسم.»
نام بخش های این کتاب خواندنی است. اکو در این کتاب در قامت یک منتقد ظاهر شده و با زبانی سرراست، به هیچکس از جمله خودش هم رحم نکرده است. صداقت و صراحتی که او به عنوان یک منتقد دارد، نشان از پختگی و دانایی او نسبت به موضوع است؛ ادبیات و رمان نویسی.
در جایی از کتاب نوشته: «من در دار و دسته نویسندگان بدی نیستم که می گویند فقط برای خودشان داستان می نویسند. تنها چیزی که نویسنده برای خودش می نویسد لیست خریدش است.»
آشفته سریم !
شانهی دوست کجاست ؟