ارسالها: 24568
#941
Posted: 13 Dec 2014 01:05
زني پنهان در ميان واژه ها
نويسنده: شهريار عباسی
مروري بر كتاب
قسمت جالب سرگذشت از همين جا شروع مي شه.
حق با او بود.
داستان جالبش بايد با يك اتفاق جالب شروع مي شد.
گفتيد اسم كتاب چي بود؟
با شنيدن اين حرف، دانه هاي عرق روي پيشاني اش نشست و رنگ از صورتش پريد.
يك آن، از پرسشم پشيمان شدم.
خواستم بحث ديگري پيش بكشم كه به قفسه ي كتاب ها تكيه داد و با صداي ضعيفي گفت:«زني پنهان در ميان واژه ها»
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#942
Posted: 13 Dec 2014 01:10
حادثه
نويسنده: حميد احمدی
مروری بر کتاب
اينك سعيد غافلگير شده بود و قلبش تپش غريبي داشت.
به نظر آمد كه اين يك اتفاق يا تصادف محض نبود، يلكه چيزي بود كه سعيد بعدها از آن به عنوان حادثه ياد مي كرد؛ حادثه هايي كه در آنها سعيد به طور ناگهاني و غيرمنتظره فرحناز را مي ديد و با ديدنش رنگ از رخش مي پريد، چشمانش كم سو مي شد و ديگر به غير از فرحناز كس ديگري را نمي توانست ببيند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#943
Posted: 13 Dec 2014 01:13
موسم آشفتگی
نويسنده: شهريار عباسی
مروري بر كتاب
زلزله مهيب در تهران رخ داده است. كسي از عمق فاجعه آگاه نيست. همه حيرانند. گويي اين روز وحشتناك در باور كسي نمي گنجد. هركس حرفي مي زند...
اي آقا! سرمون نياد باور نمي كنيم.
بدبخت شديم... يا امام زمان خودت رحم كن.
كي مي دونه زلزله بود؟ شايد موشكي چيزي خورده تو شهر!
دلت خوشه! موشك كجا بود. شهر داغون شده، تو مي گي موشك زدن؟
من كه مي گم بمب اتمي بود. زلزله كه اين جور صدايي نداره؟
راوي پزشك است. او هم حيران و سرگردان نمي داند چه كند وبه كجا برود؟ اما او سراسيمه بيمارستان را ترك مي كند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#944
Posted: 13 Dec 2014 01:16
تبخير در سال هاي جذام
نويسنده: عزت جلالی
مروري بر كتاب
لابد روي تخت بودم و طاقباز كه قيري مذاب كاهلانه از دهانم جاري بود
و مي ريخت روي سينه ام و بخارش چشمهايم را مي سوزوند و نمي گذاشت به وضوح آن خرچنگ ها را ببينند
كه حالا هر دو توي پاكتي بودند كه گذاشته بودم بالاي رف. هنوز هم خش خش پاكت بي وقفه ادامه داشت؛ خش خش...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#945
Posted: 13 Dec 2014 01:21
الماس سرخ
نويسنده: نسرين قشقايی
مروري بر كتاب
جلد اول شنل هاي سياه
هزاران سال پيش دنياي ما به مرحله اي از تكامل دانش بشري و تكنولوژي رسيده بود كه حتي براي امروزه نيز شگفت آور است.
داستاني كه پيش رو داريد مجموعه اي دنباله دار شامل پنج كتاب است كه از شخصيت هاي اصلي آن در شهري خيالي در آينده اي بسيار دور زندگي مي كنند. اين شهر خيالي روي سرزمين كنوني ايران بنا شده است اما مردمش از گذشته ي آن بي خبرند.
الماس سرخ، نخستين كتاب از اين مجموعه است كه در آن شخصيت هاي اصلي داستان به حقيقت وجود خود و توانايي هاي فردي شان پي مي برند...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#946
Posted: 22 Dec 2014 01:36
مونالیزا
نويسنده: پی ير لامور
مترجم: رفيع رفيعی
مروري بر كتاب
لئوناردو فراغت پيدا كرد و در فصل بهار به عمارت جوكوندو برگشت تا تصوير ليزا را به پايان رساند. ليزا به تصور آنكه تصويرش تمام شده است ، اصرار داشت لئوناردو فوري آن را به اوربينو بفرستد.
آيا متوجه هستي از هنگامي كه كشيدن تصوير را آغاز كردهاي ، بيش از دو سال ميگذرد؟ خويشاوند من بايد براي ديدن آن بيتاب شده باشد.
لئوناردو از او خواهش كرد اجازه دهد مدت بيشتري بر روي آن كار كند ، چون از لبخند تصوير راضي نبود. او به ليزا گفت : اغلب مردم با لبهايشان ميخندند ، اما شما با چشمهايتان لبخند ميزنيد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#947
Posted: 22 Dec 2014 01:44
رومئو و ژولیت شکسپیر و لیلی و مجنون نظامی
نويسنده: علي اصغر حكمت - هرمز همايون پور
مروري بر كتاب
علیاصغر حكمت این کتاب را پس از مغضوب شدنش در زمان رضاخان و رفتن به شیراز نوشته است. کتاب در واقع بررسی تطبیقی «رومئو و ژولیت» شکسپیر با «لیلی و مجنون» نظامی و اثر بسیار برجستهای در حوزه ادبیات تطبیقی است.
هرمز همايونپور این کتاب را دوباره ویرایش کرده و به توضیح برخی از لغات آن پرداخته و به نوعی کتاب را امروزیتر کرده است.همچنین یک مقدمه پنجاه صفحهیی درباره فعالیتهای علیاصغر حکمت در فرهنگ ایران به آن اضافه کرده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#948
Posted: 22 Dec 2014 01:47
شرح شورانگیز عشق شهریار
نويسنده: نفيسه محمدزاده
مروري بر كتاب
گزیده غزلیات استاد شهریار
محمد حسين در سال ۱۲۸۵ خورشيدي در دره هاي سرسبز خشگناب تبريز در خانه حاجي ميرآقا متولد شد. پدر او حاجي مير آقا از وکلاي مبرز دادگستري تبريز، هم نفس ستارخان و باقرخان و وکيل عاليه در استيناف آذربايجان بود و مادرش کوکب خانم زني متدين و مدير که در وصف حالشان در کلام شهريار اين گونه آمده است :
تبريز ما به دورنماي قديم شهر
در باغ بيشه خانه مردي است با خدا
هر صحن و هر سراچه، يکي دادگستري ست
اينجا به داد ناله مظلوم مي رسند
اينجا کفيل خرج موکل بود وکيل
مزد و درآمدش همه صرف رفاه خلق
در، باز و سفره پهن
بر سفره اش چه گرسنه ها سير مي شوند
يک زن مدير گردش اين چرخ و دستگاه او مادر من است
شهريار پس از طي دوران کودکي که مصادف با انقلاب آذربايجان بود نزد پدرش گلستان و نصاب الصبيان را خواند و سپس دوره ابتدايي و متوسطه را در مدارس متحده و فيوضات به پايان برد و سپس به آموختن ادبيات عرب و زبان فرانسه پرداخت. و در همين دوران به سرودن اشعاري با تخلص بهجت مي پرداخت ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#949
Posted: 22 Dec 2014 18:13
در كشوری ديگر
نويسنده: سپوژمی زرياب
مروري بر كتاب
سپوژمی زریاب در سال ۱۳۲۹ ه.ش در کابل به دنیا آمد. بعد از به پایان رساندن تحصیلات متوسطه خود در دبیرستان ملالی، وارد دانشکدۀ زبان و ادبیات فرانسه در کابل شد و بعد از اخذ مدرک فارغ التحصیلی از آن دانشکده، برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت که رُمان در کشوری دیگر هم روایت گرِ زندگی دانشجویی است که برای ادامۀ درسهایش به فرانسه رفته و زمانی که در آنجا مصروف آموزشهایش است با اتفاقات و حوادثی مواجه میشود که بیشتر از تفاوتهایی که میان فرهنگ شرق و غرب است، سربلند میکند.
سپوژمی در سال ۱۳۶۹ه.ش دوباره به فرانسه برگشت و اکنون نیز در آن کشور به سر میبرد. از او دو مجموعه داستان کوتاه و یک رُمان به نشر رسیده است. شرنگ شرنگ زنگ ها (۱۳۶۳)، و رمان در کشوری دیگر (۱۳۹۳ -۱۳۶۷) از آثار اوست.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#950
Posted: 22 Dec 2014 18:14
نان آور
نويسنده: دبورا اليس
مترجم: شهلا انتظاريان
مروري بر كتاب
از مجموعه رمان های سه گانه ی دختران کابلی
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند