ارسالها: 24568
#971
Posted: 30 Jul 2015 15:08
ژتون قرمز من
نويسنده: کارن جوی فاولر
مترجم: ثنا نصاری
مروري بر كتاب
این رمان حکایتی است از تلاش انسان مدرن برای شناخت طبیعت و تسلط انسان بر طبیعت. تلاشی که به ظاهر با هدف خدمت به علم و بشریت طرح ریزی شده است اما در عمل منجر به خشونت جانکاه علیه انسان و دیگر موجودات زنده میشود.
داستان این رمان از یک نزاع دوستانه در محل غذاخوری دانشکدهای در آمریکا شروع می شود که منجر به دستگیری اشتباه راوی داستان شده و همین ماجرا او را به دنیای تازهای در رمان وارد میکند.
رمان های فاولر لحنی صمیم و طنزی شیرین و پخته دارد. او در مصاحبهای علت این انتخاب را که در ظاهر با محتوای غم انگیز کتابهایش در تضاد است، تلاش برای تحمل پذیر کردن این اندوه بی پایان عنوان کرد.
«ژتون قرمز من» در مقام رمان علی رغم بهره بردن از لحنی صمیمی، سرشار از بازیهای زبانی، استعارههای چندلایه و عامیانه است که تحصیل او در رشته روانشناسی نیز مزید بر خلق چنین لحنی شده است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#972
Posted: 30 Jul 2015 15:09
رودخانه میستیک
نويسنده: دنيس ليهان
مترجم: نادر رياحی
مروري بر كتاب
رودخانة میستیک تنها یک رمان روانشناسانه، هراسانگیز و پرتنش نیست. داستانی حماسی در وصف عشق، وفاداری، رفاقت، ایمان و خانواده است. دربارة آدمهایی است که گذشته به طور تغییرناپذیری بر آیندهشان تأثیر گذاشته و حال خود را در موقعیتهای تاریکی مییابند که آنها را با خود درونی و پنهانشان مواجه میسازد.
هنگامی که آنها بچه بودند، شان، جیمی و دِیو با هم رفیق شدند. اما بعد ماشین غریبهای از راه رسید. یکی از بچهها سوار ماشین شد و دو تای دیگر نشدند. و بعد اتفاق وحشتناکی افتاد. اتفاقی که به رفاقت آنها پایان داد و آن سه پسر را برای همیشه عوض کرد.
25 سال بعد، حالا شان یک کارآگاه پلیس است. جیمی یک زندانی سابق است که صاحب یک بقالی شده و دِیو برای حفظ زندگی و دور نگاه داشتن هیولای درونش دست و پا میزند. هیولایی که او را به کارهای وحشتناک وامیدارد. وقتی جسد دختر جیمی پیدا میشود، تحقیقات شان، که مأمور رسیدگی به این پرونده است، او را با جیمی سرشاخ میکند. کسی که سابقة جناییاش او را به سوی انتقام و اجرای شخصی عدالت سوق میدهد. و حالا این دِیو است که در شب کشته شدن دختر جیمی، با لباس سراسر خونآلود به خانه میرسد ...
«دنیس لیهان، آدمی کاملاً معمولی است. او همة تجربیات عادی زندگی را پشت سر گذاشته و در کتابهایش به آدمهای معمولی میدان میدهد. او در جایی گفته است که منبع الهام آثارش همین آدمهای کوچه و خیاباناند و کتابهایش را برای همین آدمها مینویسد. لیهان صاحب نُه اثر معروف است که برخی از آنها جوایز ادبی و فرهنگی متعددی را در امریکا و جهان ربوده است.
او در سایت رسمیاش، در معرفی خود میگوید:
«من قبل از نویسنده شدن، مدتی به عنوان مشاور در مرکز کمک به عقبماندگان ذهنی و همچنین مرکز سوءاستفاده از کودکان کار میکردم. بعد مدتی به کار رانندگی تاکسی و لیموزین پرداختم. سپس به شغل گارسونی همراه با پارک کردن ماشینهای مشتریان در پارکینگ رستوران رو آوردم. بعد از آن بود که به سراغ کار صندوقداری در یک کتابفروشی رفتم. در کنار تمام اینها، انبارداری و بار زدن کامیونهای میوه و سبزیجات شغل ثابت من بود.»
لیهان انسان متواضعی است که با وجود کسب مدارج بالای عملی و آکادمیک، خود را چنین خاکسار معرفی میکند و هیچ لاف دانایی و هنر و تحصیلات نمیزند. او دارای مدرک فوقلیسانس از دانشگاه فلوریدا در رشتة نویسندگی خلاقانه است و در دانشکدة ادبیات همان دانشگاه به تدریس همین رشته مشغول است. او همچنین کارگاه نویسندگی بزرگ و معروفی را در دانشگاه پیتزبورگ پایه نهاده و اداره میکند. زندگی او بین شهر زادگاهش- یعنی بوستون کانتیکات که داستان کتاب در آن میگذرد - و فلوریدا در سیلان است.
دنیس لیهان در زمان خلق این اثر سی و هشت ساله بود و با اینکه این هفتمین کتاب او از حیث تقدم زمانی است، اما بسیاری آن را مهمترین کار وی دانستهاند. در بسیاری از نشریات ادبی و نقدهای هنری، او را «همینگوی نسل ما» خوانده و کارهایش را با جان گریشام مقایسه کردهاند.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#973
Posted: 30 Jul 2015 15:09
شبی در چهار راه
نويسنده: ژرژ سيمنون
مترجم: كريم كشاورز
مروري بر كتاب
مجموعه داستان كوتاه پلیسی
سیمنون یکی از پرکارترین نویسندگان قرن بیستم بود. وی عادت داشت ساعت چهار صبح از خواب بیدار شود و شروع به نوشتن کند. این کار را تا ظهر ادامه میداد و بقیه روز را استراحت میکرد. به این ترتیب میتوانست در هر روز ۶۰ تا ۸۰ صفحه مطلب بنویسد.
رمان های او آمیزه ای از پرداخت استادانه و کالبدشکافی هوشمندانه روان انسان هاست. وی ترس ها، عقده های روانی، گرایش های ذهنی و وابستگی هایی را توصیف می کند که در زیر نقاب زندگی معمولی و یک نواخت روزمره پنهان هستند و ناگهان با انفجاری غیرمنتظره به خشونت و جنایت منجر می شود.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#974
Posted: 30 Jul 2015 15:10
کشتار هفت ساله
نويسنده: ميكي اسپيلين
مترجم: گيورگيس آقاسی
مروري بر كتاب
داستانی از کارآگاهی زبردست و سختگیر به نام مایک هامر
میکی اسپیلین در سال1918 در ناحیه بروکلین شهر نیویورک به دنیا آمد، در استان نیوجرسی بزرگ شد و کار نویسندگی را با نوشتن قطعات کمدی شروع کرد. اما نوشته های او برای بسیاری از علاقه مندان داستانهای جنایی جذابیت زیادی داشت و با تیراژ بسیار بالایی منتشر می شد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#975
Posted: 30 Jul 2015 15:10
راز کلاه رومی
نويسنده: الری كوئين
مترجم: مهسا ملك مرزبان
مروري بر كتاب
از سری داستان های پلیسی
اين نويسنده و كارآگاه خيالى است. خيالى از آن جهت که الرى كويين در واقع يك نام مستعار است كه از همكارى خلاقانه دو نويسنده آمريكايى با نامهاى منفرد، بى. لى و فردريك دنى، متولد شده است. اين دو پسر خوب ادبيات پليسى سالهاى سال با همكارى هم، رمانهايى نوشتند كه نام نويسنده اى به نام الرى كويين بر پيشانى آن مى درخشيد و تعداد اين رمانها به عدد سى وپنج مى رسد.
فردريك دنى و منفرد، بى. لى تا سالها با هم همكارى كردند و به نويسندگان مهم ادبيات پليسى مدرن تبديل شدند، تا اينكه منفرد بى.لى در سال ۱۹۷۱.م درگذشت. اما فردريك دنى هنوز نفس مى كشد و ساكن نيويورك است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#976
Posted: 30 Jul 2015 15:10
گوهر يكدانه
نويسنده: مهناز سيد جواد جواهری
مروري بر كتاب
همان طور كه ايستاده و محو تماشايش شده بودم ، يك آن احساس كردم كه چشمانش در حال باز شدن است . نفسم بند آمد . نگاهش به يكباره هشيارشد . قلبم از حركت بازايستاد .
براي يك دقيقه هردومحو يكديگرشديم . من و پدرم هردو زبانمان بند آمده بود فقط به يكديگرخيره شده بوديم .
اول پدرم دهانش را باز كرد تا چيزي بيان كند اما نتوانست . من شروع كردم .
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#977
Posted: 30 Jul 2015 15:11
درد محبت
نويسنده: جمشيد طاهری
مروري بر كتاب
این رمان براساس خاطرات زندگی 'بدری 'شخصیت اصلی داستان شکل میگیرد' .بدری' مادرش را در سه سالگی از دست میدهد و در خانه پدری دوران کودکی را سپری میکند .
پس از مرگ مادر, او با بی مهریهای 'خانوم 'نامادریاش و 'ننه خانوم 'روبهرو میشود و از سختیهای زندگی و بیماری آسم رنج میبرد .تا این که 'مجتبی 'پسر عمه وی که دانشجوی پزشکی است شیفته او میشود و این دلدادگی او را به زندگی امیدوار میکند, اما ...
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#978
Posted: 30 Jul 2015 15:11
جنسيت گمشده
نويسنده: فرخنده آقايی
مروري بر كتاب
در مورد پسر جوان و دو جنسيتي است كه درواقع جنسيت زنانه دارد كه پس از عمل جراحي تبديل به دختر جواني مي شود و در اين راه مشكلات زيادي گريبانش را مي گيرد.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#979
Posted: 18 Aug 2015 21:38
غول مدفون
نويسنده: كازوئو ايشي گورو
مترجم: فرمهر امیردوست
مروري بر كتاب
هریک از رمانهای ایشیگورو گامی جدید است ... و هر بار که کتابی تازه از او به چاپ میرسد میگوید «خود را با عجله به کتابفروشی میرسانم ...
«غول مدفون» داستانی فانتزی است، اما با وجود غول و پری و مه اسرارآمیز، روایت اثر زمینی، آشنا و واقعگرایانه است. ایشیگورو در «غول مدفون» سبک روایی واقعگرایانه «بازمانده روز» و علمی ـ تخیلی «ویرانشهری هرگز رهایم مکن» را استادانه در هم آمیخته و جهانی جدید خلق کرده است.
دو قهرمان داستان، آکسل و بئاتریس، زوج کهنسالی هستند که برای یافتن پسر گمشدهشان راهی سفر میشوند. این سفر در انگلستان باستان رخ میدهد، زمانیکه ساکسونها و بریتونها پس از جنگی خانمانسوز در صلحی شکننده روزگار میگذرانند، صلحی که بر اثر فراموشی همهگیر ایجاد شده. فراموشی بهشکل مه در کل سرزمین پخش شده، مهی که نتیجه نفس کوئریگِ اژدهاست و خاطرهی جنگ، عشق و نفرت، و خونخواهی را از یاد مردم برده است.
آکسل و بئاتریس در طول سفر با آدمهای جدیدی روبهرو میشوند: یک جنگجوی جوان ساکسون که بهدنبال عدالت است، پسری که زخمی اسرارآمیز بر بدن دارد و دنبال مادرش میگردد، سر گوین (تنها بازمانده شوالیههای آرتور افسانهای) که سالهاست مأموریت دارد اژدها را بکشد و...
غول مدفون همان رازی است که آرامآرام گشوده و به نتیجهای نامنتظره ختم میشود. در آخر، هیبت غول بهکل جلوی چشممان قرار میگیرد، عظمتش را درک میکنیم و میفهمیم اصلاً برای چه در ابتدا دفن شده است. شیوه بازگویی این راز اوج هنر ایشیگورو در خلق جهانی شناور است و درنهایت خواننده با پرسش اصلی روبهرو میشود: آیا باید گذشته را فراموش کرد تا به آرامش رسید؟ در رمان ایشیگورو نیز مانند خود زندگی عشق بر همهچیز چیره میشود، الا مرگ.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند
ارسالها: 24568
#980
Posted: 18 Aug 2015 21:38
مادرم را به تو می سپارم
نويسنده: شین کیونگ سوک
مترجم: علي اكبر قاضي زاده
مروري بر كتاب
رمان خانم کيونگ شين سوگ نامه اي براي تمام مادراني است که آنان را وقتي، جايي و به سببي گم کرده ايم.
فقط اين نيست که مادري گم شده باشد و اهل خانه همزمان با جستجوي او، يادمان ها و نقش هاي او در زندگيشان را هم مرور مي کنند. ماجرا بر سر زوال ارزش هاي سنتي و خانوادگي در جامعه اي است که به سرعت گسترش مي يابد و با همان شتاب از خود دور مي شود. چه کسي را بايد سرزنش کرد؟ شايد همه را!...
مادر اين داستان را اگر کل سرزمين مادري فرض کنيم، در مي يابيم اين مام براي سامان يافتن خانه اي بزرگ به هر
رنجي تن داده و با هر شکل از محروميت کنار آمده است. حالا، وقتي اهل خانه ساماني يافته اند، مادر، خسته و از پا درآمده از برابر چشم ديگران ناپديد مي شود و فقط خاطراتش را بر جا مي گذارد.
اين رمان دربارهي خانوادهاي است كه به دنبال مادر گمشدهي خود ميگردند. پرترهاي باورنكردني و تكاندهنده از معناي مادر بودن، سنت و مدرنيته در كرهي جنوبي
شین كيونگ سوك كره اي دربارهي رمان خود گفت: «سفر براي يافتن مادر در این کتاب، در واقع سفر برای بازیافتن چیزهایی است که در روند مدرن شدن از دست دادهایم. به عنوان یک کرهيي که در کره و به زبان کرهيی داستان مینویسد، بردن این جایزه به معنای شروعی دوباره با مسیرهای متعدد است و همین مرا خوشحال میکند. به نظرم فکر کردن دربارهي مادر، در واقع فکر کردن دربارهي خویش است.
بی تو
اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند