انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین »

صد نامه عاشقانه


زن

 
30

می گفتم تو
یک گل نیلوفری
اما وقتی که لباس دریایی ات را دیدم فهمیدم
تو درخت نیلوفری
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
31

عشق دست هامان
از عشق ما محکم تر
زلال می شویم
عمیق
دشمن خشمگین
وقتی که مشت هامان را بلند می کنیم
دست هامان به هم گره می خورند
عشق می ورزند
و به سادگی مان چشمک می زنند!
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
32

گیسوان عشق مان بلند شده
باید کوتاهش کنیم
وگرنه مرا می کشند و تو را...
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
33

وقتی که تو را می بوسم
بعد از دوری
حس می کنم نامه ی عاشقانه ی فوری را
در صندوق پستی قرمز انداخته ام
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
34

نامه های من به تو
کاناپه هایی پنبه ای نیستند برای دراز کشیدن
نمی نویسم تا استراحت کنی!
می نویسم،تا با من به احتضار برسی
با من
بمیری!
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
35

امروز همه ی نیاز من این است که تو را به نام بخوانم
و مشتاق حرف حرفِ نام تو باشم
مثل کودکی که مشتاق تکه ای حلواست
مدت هاست نامت
بر روی نامه هام نیست
از گرمی آن گرم نمی شوم
اما امروز در هجوم اسفند
پنجره ها در محاصره
می خواهم تو را به نام بخوانم
آتش کوچکی روشن کنم
چیزی بپوشم
و تو را ای ردای بافته از گل پرتقال
و شکوفه های شب بو احضار کنم
نمی توانم نامت را در دهانم
و تو را در درونم پنهان کنم
گل با بوی خود چه می کند؟
گندمزار با خوشه؟
طاووس با دمش؟
چراغ با روغن؟
با تو سر به کجا بگذارم؟
کجا پنهانت کنم؟
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
ادامه 35

وقتی مردم تو را
در حرکات دستم
موسیقی صدایم
توازن گام هایم می بینند
تو که قطره بارانی بر پیراهنم
دکمه ی طلایی بر آستینم
کتاب کوچکی در دستانم
و زخم کهنه ای بر گوشه ی لبم
با این همه فکر می کنی پنهانی و به چشم نمی آیی؟
مردم از عطر لباسم می فهمند
معشوق من تویی
از عطر تنم می فهمند
با من بوده ای
از بازوی به خواب رفته ام می فهمند که زیر سر تو بوده
دیگر نمی توانم پنهانت کنم
از درخشش نوشته هام می فهمند به تو می نویسم
از شادی قدم هایم شوق دیدن تو را
از انبوه علف بر لبم بوسه ی تو را
چه طور می خواهی قصه ی عاشقانه مان را
از حافظه ی گنجشکان پاک کنی؟
و قانع شان کنی که خاطرات شان را منتشر نکنند؟
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
36

وقتی به کوه می روی
بیروت،قاره ای نامسکون می شود
بیروت،بیوه می شود
من مخالف ییلاقم
مخالف هرچیز که تو را
از من جدا کند
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
37

چونان اسبی سپید به سوی تو کشیده می شوم
اسبی که سوار و زینش را وا می نهد
اگر تو بانوی من
اشتیاق اسب ها را می فهمیدی
دهانم را از پسته و فندق پر می کردی
بادام... و بادام
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
زن

 
38

بعد از من
هر که تو را ببوسد
روی لبت نهال کوچک انگوری خواهد دید
که من کاشته ام
این کاربر به دلیل تخلف در قوانین انجمن بن شد.
( مدیریت انجمن لوتی )
     
  
صفحه  صفحه 5 از 13:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  13  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

صد نامه عاشقانه


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA