انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
خاطرات و داستان های ادبی
  
صفحه  صفحه 67 از 78:  « پیشین  1  ...  66  67  68  ...  77  78  پسین »

دل نوشته ها ( نوشته ایرانی )


مرد

 
aliazad77: رفیق جان ...
نوروزت مبارک رفیق قدیمی
سال‌ت پر از تندرستی، شادی، سربلندی، حساب‌های بانکی سرشار از ارز
و به دور از کووید 19
ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ هم ﺑﺎﺷﺪ، ﻻﯾﻖ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺮﺩﻥ!
     
  
مرد

 
LouisDeFunes: وروزت مبارک رفیق قدیمی
سال‌ت پر از تندرستی، شادی، سربلندی، حساب‌های بانکی سرشار از ارز
و به دور از کووید 19
درود بر لویی دوفونس عزیز و دوست داشتنی ..سال نو شما هم مبارک باشه ..درکنار عزیزان شاد و تندرست بوده در نهایت آرامش زندگی کنید ..به دور از کرونای بزرگ و کوچک ..
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
بیســــــــــت و یــــــــــک دربیســــــــــت ویــــــــــک

نسیم عشق و طوفان احساس می آید .....آفتاب مهروباران یاس می آید
چه خوشم من ,بیداردراین روزرویایی ..برگ بیست ویک ,با جفت شش تاس می آید
او آمد و به قلب خسته من خونی تازه وبه جان بی جان من روحی دیگردمید ..
امروز, بازهم باورناباوریها اوج می گیرد .امروزبازهم ایمان به خدایم ازاوج می گذرد , امروزبازهم زندگی را زیبا می بینم امروزبازهم دنیای خاکی رادرآسمان می بینم ..آسمانی که کنارمن است و نگاه پرامیدش هزاران رازآشکاردارد ..امروزاوکه آمده بازهم می آید تا بازهم به من بگوید که برای همیشه می ماند ..و امروز به یادآن روزبه اومی گویم تورا تا همیشه دوست خواهم داشت ..ومروارید کلام و قلم من دربرابر مرواریدوجود تو چه ارزشی دارد !
آمدی تا به من بگویی که می توان نفس کشید و زندگی کرد ..آمدی تا به من بگویی که آمده ای تا باهم خانه ای نوبسازیم خانه ای با خشت عشق و روح مهر , خانه ای که شیطان را به آن راهی نباشد ..توآمدی وگفتی که بازهم می توان بال و پرگرفت ..
درامروزآن روز , بالهای شکسته و پرهای ریخته ام را به دورانداخته کنارتودرآسمان خداپرکشیدم ..
و توازسوی سویی که چشمان جهان و جهانیان را خیره می سازد . همان نوری تو را سمت من فرستاده است تا به من بگوید که تاریکی شکست خواهد خورد و دنیای خوبی ها پیروزخواهد شد ..
امروزبازهم گلها آوازمی خوانند, پروانه ها می رقصند و شمعها اشک شوق می ریزند ..امروزکسی نمی میرد .امروز زندگی بوی دیگری دارد .امروز تو ماه من , تومهر همیشه تابان من با پیراهن سپید یاس گونه به خانه من می آیی و من کنارتو ,هرروزرا امروزخواهم دید ..امروزبرگ دیگری برزمین می نشیند , بیست و یک می آید تا به من بگوید که پیروزشده ام وتوفرشته عشق و مهربانی برگ پیروزی منی .
چه زیباست وپرشکوه وقتی که بدانی شکست هم شکست می خورد !
درچنین روزی , ویکصد وچهل روز پس ازپیوندی که دراول زمستان (عقد) بعد از خاموشی یلدا , شکل گرفت پیراهن بخت برتن , بازهم خود را به من سپردی تا بگویی که هستی و روح ما یکی گشته است (ازدواج )..
و تو بهترینی و مهربان ترینی وعزیزترینی و زیباترینی ..
به شورلبخندشیرین و نورنگاه پاکت سوگند که همیشه دوستت خواهم داشت ومن زندانی نفسهای توشده ام .آزادم نکن ای زندانبان جسم و جان من !امروزروزدیگریست ..روزاوج آرزوها ..روزبیداری رویاها ..و من کنار تو, همه رویاهای شیرین زندگی ام را دست یافتنی می بینم ..وقتی که به تو رویاترین رویاها رسیده ام آرزوهای دیگر چگونه می توانند خودنمایی کنند؟!همیشه دوستت خواهم داشت ای شیرین ترین رویای زندگی من ! ...پایان ..نویسنده:ایــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
وخــــــــــداونـــــد قـــــرآن را فـــــرستــــــــــاد

وخداوند قرآن را فرستاد تا بیدارمان کند تا بگوید وقتی که هستیم می توانیم ازهستی بگوئیم , وقتی که هستیم می توانیم زیبایی و هستی را ببینیم .همان هستی انسان که هرگزنیست نمی شود
وخداوند قرآن رافرستاد تا بگوید که انسان عاقل و ناطق با حیوان تفاوت دارد .چه جاهلانه خواهد بود اگر هستی را ببینیم و هستی بخش را نبینیم .به راستی چه نیرویی خواسته است که من باشم ؟ کاش قدرلحظاتی را که داشتیم می دانستیم !زندگی تکرار و تکرار و بازهم تکراراست ..حتی انسان هم یک تکراراست هرچند که به ظاهر زندگی سراسردگرگونی و رنگ و وارنگ هاست .
وخداوند قرآن را فرستاد تا بگوید ان کس که چون هیچ کس نیست ,تنها اوست .و خداوند تنها بود چرا تنها بود تنها خدامی داند ..
و خداوند قرآن را فرستاد تابگویدقرآن برسرنیزه کردن نمی ارزد , قرآن را باید بر دلها بنشانید و خدا پرستی تنها ادعای آن را داشتن نیست ..و خداپرستی ریاکاری نیست .
و خداوند قرآن را فرستاد معجزه ای دیگررا ..تا ما خود را بشناسیم و ازخودشناسی به او برسیم .و رمضان را عزیزترین ماه خودقرارداد چون که قرآنش را به ناگهان دراین ماه فرستاده است ..قدرش را دراین ماه نهاده به حرمت قرآن , روزه را دراین ماه قرارداده است و به حرمت روزه , فطرش رابلافاصله پس از پایان این ماه گذاشته است ., و رمضان یعنی زندگی , زندگی ما انسانها از وقتی که دیده به جهان می گشائیم تا وقتی که چشم ازجهان فرو می بندیم ..و فطر یعنی پاداش این سختیها و گوش به فرمان خدابودن .پس باید که عید فطر را گرامی داشت .. فطر یعنی رازآشکار هستی و هدیه هستی بخش ..هستی بخشی که بیش از خود ما , ما را دوست می دارد .
و خداوند قرآن را فرستاد تا بگوید که زندگی , تنها خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن نیست ..زندگی فقط ان چیزی نیست که پیرامون خود می بینیم ..زندگی نگریستن به دوردستها هم هست و احساس کردن آن ..
و خداوند قران را فرستاد تا بگوید که زندگی برای همه انسانهاست و همه موجودات ..آن چیزی که این روزها خیلی ها نمی دانند و خیلی ها خود را به نادانی زده اند ..همانهایی که چشم خود را به روی پایان زندگی دراین دنیا بسته اند ..کاش فقط مرگ را حق همسایه می دانستند درحالی که نه تنها این چنین می پندارند بلکه مرگ را برای خود هم نمی دانند و نمی بینند . غرور و خود خواهی و جاه طلبی دمی راحتشان نمی گذارد و این کلید نابودی آنان است ..آئین خداوندی را پاس داشتن تنها به گفتارشیوا و لباس مقدس برتن کردن و ریش برصورت داشتن و داغ برپیشانی نهادن میسرنمی گردد .نمی توانی ازنوازش بگویی و با چماق برسرآن کس بکوبی که چون تومی خواهد از عدالت خداوندی بهره مندگردد .و فطرپاداش خداست برای کارهای نیک بندگانش , و فطر چون بهشتی است درپایان رمضان دنیا و رمضان خوبی ها ....
خداوندا ! سپاست می گویم که توفیق دیگری عنایتم کرده ای تادر رمضان امسال هم بندگی تو را به جای آورم هرچند می دانم این عبادات آن گونه نیست که تومی خواهی و برای سعادت من لازم می دانی ..اما می دانم که بخشنده ای , مهربانی و ازغفلتهای ما می گذری ..
خداوندا !خیلی ها ..بی عدالتی ها , بی دینی ها , جنایتها و دزدیها را ازپرچمداران دروغین دین تو می بینند و از آئین تو برگشته اند ..هرچه مصلحت می دانی همان کن ..آن پرچمداران ریاکار و منافق مدعی دینداری و اصلاح بشریت را هدایت و برگشتگان از راهت را آگاه کن که قران و اسلام تو دین عشق و محبت و عدالت و رحمت و مهربانی هاست .
پروردگارا! سپاست می گویم که به من ناتوان , توان نوشتن می دهی تا از تو بگویم که اگر اراده تو نباشد بخشش تو نباشد هیچ قدرتی برای نوشتن نخواهم داشت ..تو به من زندگی داده ای این بهترین هدیه تو به انسانها وموجودات است ..اما آن نعمتی که برای من ارزنده ترین نعمتهاست این است که فطرتم , اندیشه و احساسم را آن چنان پرورانده ای که درایمان به تو ذره ای تردید نداشته باشم ..سپاسگزارم ..سپاسگزار.. ...
عید سعید فطر برخداپرستان جهان مبارک باد ..پایان ..نویسنده: ایرانی
یکشنبه چهارم خرداد 1399

در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
تــــــــــوهـــــرگـــــزنمـــــی میــــــــــری

خاک را چه سود وقتی که آبی نباشد ..آسمان می گرید وقتی که آفتابی نباشد ..چه تلخ است و دردناک وقتی که بی هیچ انتظاری نیکی می کنی و پاسخ آن را با بدی می گیری !...
شاها ! تو هرگز نمی میری و این نفرین تاریخ است که امروز گریبانمان راگرفته ..ای خداوند تاریخ ! توبه ما مظلومین را بپذیر و ما را از این نفرین رهایی بخش ...دیگر آهی نمانده که ناسپاسان با ناله سوداکنند ..فریادها درگلوخشکیده , دربسترچشمانمان اشکی نمانده است ..امروزها می روند و دژخیم هنوزمی خندد ..
ای خداوند توبه پذیر!تو انسان را آفریده ای و به او روزی داده ای ..تو عدالت و رحمت و بخشش را آفریده ای ..تو امید را آفریده ای ..وقتی که امیدی نباشد زندگی را چه سود ؟! وقتی که امیدی نباشد به چه امیدی باید زندگی کرد ؟!
و امروز روزیست که توای ابرمرد تاریخ ازکنارمان رفته ای اما توهرگزنمی میری ..نیکان و مهربانان هرگزنمی میرند ..دانایان خیرخواه هرگزنمی میرند . کاشته هایت همان داشته هایمان بود .ما بی خردان کاشته هایت را , داشته هایمان را به طوفان تاریخ سپرده ایم و درآرزوی نسیم آرامش به پایان این راه طوفانی نزدیک می شویم .کاش هنوز صدای دلنشینت همان که از عشق به وطن و وطن پرستان موج می زد با ما بود !کاش هنوز پناه تو , امن ترین سنگر حفظ ایرانی و ایران زمین بود !ندانستیم که چه می گویی ندانستیم که چه می خواهی و ما خودخواهان حتی درخود خواهی خود ..خودخواه بودیم ...نمی دانستیم چه می خواهیم ..نه واقعیتی درکاربود و نه رویای شیرینی ..همه چیز کابوس بود ...کابوس ویرانگری که شیاطین دنیا پرست را درکاخهای دین نما نشانده است ..نمی دانم ازکدامین اثرت بگویم که هرقدر که می خواهند محوت کنند بیشترپدیدارمی گردی .چهل سال گذشت ازروزی که چشمانت را به دنیای نامهربان بسته تنهایمان گذاشته ای شاید که رفته باشی اما درجای جای این وطن خسته از نامردمیها جای داری ..مام میهن , ایران بانوی عزیزما هنوز درسوگ تومی گرید ..ایران بانوی ما تو را می خواهد .و بازماندگان دلسوزتو را ..
تومی آیی ..فرزند تو می آید , بانوی پاک تومی آید ..ابرهای نادانی را به کناری زده ایم تا خورشید حقیقت بر اندیشه هایمان بتابد ..و حال ..دعا و شکیبایی ما فریاد می خواهد ..روزپیروزی نزدیک است ..روح پاکت را چون سایبانی بر سرایرانمان می بینیم وقت است که استخوانهای پاکت را به خاک پاک ایران مقدسمان بازگردانیم ..
پنجم مرداد ماه یکهزار و سیصد و نود و نه خورشیدی (2579شاهنشاهی )..]چهلمین سالروزکوچ آسمانی فرزند شایسته وطن شاهنشاه آریامهر ..محمد رضا شاه پهلوی را گرامی می داریم و به امید جشن بازگشت بازماندگان نیکو اندیش و نیکو کردارش و به انتظار رهایی ایران و ایرانی ازچنگ دشمنان و اهریمنان بر تلاش خود می افزائیم ..شاها ! روحت شاد یادت گرامی باد ...نویسنده:ایرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
پــــــــــائیــــــــــزت بـــــهاری بـــــاد شـــــهبــــــــــانــــــــــو !

وخورشیدمهرهمچنان می تابد انسانیت هنوز نفس می کشد.زندگی یعنی مهربانی و مهربانی یعنی شهبانو .. , وشهبانو یعنی غرور ..یعنی غروربی غرور .وخورشیدمهرهمچنان می تابد..خورشیدهنوزبیداراست چون عشق بیداراست چون امیدبیداراست ..شاهبانو یعنی سرور بانوان جهان درروزگاران ما , نه به خاطر تاجی که برسرش نهاده بود , نه به خاطر آن که روزگاری بانوی شاه بود و هنوزهم هست ..شهبانو یعنی عشق , یعنی مهربانی , یعنی نجابت , یعنی اصالت , یعنی وفا ..ازکدامین تاج برسر این بانو بگویم ..ازتاج مهربانی ؟ ازتاج شکیبایی ؟ازتاج نیکوکاری و نیک اندیشی ؟ازتاج خدمت به خلق ؟ازتاج وطن پرستی ؟ ازتاج گذشت و قلبهای بی کینه ؟ ازتاج یتیم نوازی ؟ ازتاج راست گفتاری و راست کرداری ؟ ...این تاجها را همچنان برسرش می بینم و می بینیم ...حتی دشمنان هم می بینند ..شهبانو یعنی شاه دلها یعنی سکوتی با هزاران درد درسینه پاکش ..شهبانو یعنی بخشش خداوندبرای آن که باوربداریم راستیها نمی میرند و نور بر تاریکی پیروزاست .شهبانو یعنی فردای روشن ایران , یعنی دل بی کینه ایران در انتظار توست که کی برمی گردی ..خورشید مهرهمچنان برای تومی تابد زندگی نفسهایش را به مهرپاک توسپرده است ..چشمان خسته ما به آسمان و زمین پاک ایران مقدسمان دوخته شده تا یکبار دیگر تابش ستاره تابنک عشق و محبت بر  روح افسرده اما امیدوارمان ارمغانی ازنورزندگی باشد.آری شهبانو یعنی زندگی , یعنی احساسی که بذرامید در دلهایمان می کارد .آن روز که توبیایی همه با هم جلوه نور و راستی را می بینیم ...خورشید روز و روزخورشیدی را می بینم که کنارستارگان شب و شبهای پرستاره ما ازبخت خوش دلهایی می گوید که به امید دوباره دیدنت سالها تپیده است . و من شهبانو را ستایش می کنم چون خالق خورشید مهر را پرستش می کنم .آن روزکه تو بیایی با دم مسیحایی خویش به فرمان اهورای پاک, روح تازه ای درکالبد خسته و ناتوان ما خواهی دمید و با حس یک زندگی جاودانه به فرداهای خوش خواهیم رسید ..آن روزکه توبیایی لبخندها می آید تا غنچه لبان امید را بگشاید ..دیگر ازمرگ راستیها نخواهیم گفت ..دیگر سرود بی رحمی نخواهیم خواند ..دیگر به مهربانی ها پشت نخواهیم کرد .. و تو تنها نخواهی بود ای بانوی مهربان مهرآئین ما ..من کنارتو خواهم بود ..من ها کنار تو می مانند ..من هایی که خودخواهی ها را رها می کنند و لبخند زندگی را برای همه می خواهند ..آن روز که تو بیایی عاشقان مهر آغوش پرمهر خود را برای مهربان مادرخویش می گشایند .آن روزکه توبیایی پرندگان مهاجر صلح و دوستی به آشیان ایران برمی گردند ..و زندگی رنگ و بویی دیگر می گیرد ..آن روز که تو بیایی هستی متولدمی شود و مرگ می میرد ..تولدت مبارک ای مهربان بانوی دیارخسته و دلشکسته من ! حالا همه چشم انتظار توهستیم   .تولدت مبارک ای که جزمهربانی درقلبت جای نمی دهی و خوشبختی رابرای همگان می خواهی ایران درانتظارتوست ..زمین و آسمان ایران تو را فریادمی زند فریاد برای فردایی که ازبیداد خبری نباشد فریاد برای ایرانی پرازعدل و داد با خورشید مهر و انسانیت ..تولدت مبارک ای شهبانوی زائیده و زاینده مهر ..ایران درانتظارتوست تا شاهد لبخند مهر برلبان درافشان توباشد ..جاویدشاه , پاینده شهبانو ..: ایرانی 22 مهرماه 1399 خورشیدی (22مهرماه 2579شاهنشاهی )
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
روزی کــــــــــه خــــــــــورشیــــــــــد خنــــــــــدیــــــــــد

هنوز این صدای تو طنین انداز روح شکسته و قلب خسته من است که می گفتی کوروش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم و من آن روزکودکی بیش نبودم که تو شاهنشاه بزرگ بر مزار شاه شاهان چنین گفتی ..دلم تنگ آن روزهاست که با اعتماد به نفس به ملتت نویدآینده ای خوش داده   تا پای جان برای رفاه و سربلندی آنان کوشیدی .ای ابرمرد تاریخ !ای که مظلومانه و ناخواسته خاک مقدمست را ترک گفتی و شجاعانه و با چشمانی اشکبار و دلی شکسته از دنیای بی وفای ما رفتی ..کاش به میان ما می آمدی و می دیدی که چگونه دلتنگ توئیم !..کاش هنوز میان ما بودی وازامید می سرودی !..صدای تو صدای انقلاب سپید بود ,صدای مهربانی ها , صدای عشق ..صدای کارگرخسته ای که می خواست به فردا و فرداهای زندگیش امیدوارباشد .صدای تو صدای کشاورزی بود که برای ارباب کارمی کرد و بیشترحاصل دسترنج خود را نثاراومی کرد ..صدای تو , صدای ایران بود ..صدای آبشارها , صدای جویبارها , صدای جنگلها , صدای آهوبچه هایی که تفنگ شکارچی رانمی دانستند ..صدای تو , صدای ایرانی آباد و آزادبود ..کجاست آن صدای دلنشین ..آن که از فرداو فرداهای روشن می گفت و ازتمدن بزرگ ..آن صداها ماندگارند اما شنیدن آن حسرت زده مان می کند و داغمان را برای حماقت 57 تازه ..باتوحتی کویرایران هم گلستان بود . نمی دانم به درستی نمی دانم که تاریخ و حتی خدای تاریخ این همه ظلمی را که درحق تو پادشاه مظلوم و مهربان شده چگونه جبران خواهد نمود .ایران بی پادشاه مظلوم خود سویی ندارد..نمی دانم توکه بوده ای و اینان کیستند که روزگاران تو را خواب و خیالی بیش نمی دانیم ..انگارتو و ایران روزگارتورا دررویا دیده ایم ..انگارخوشبختی خیالی بوده که درخواب سراغمان آمده است ..اما واقعیت آن بود که مردم خوشبختی و آرامش راباورنداشتند ..خفتند و خفتند و خفتند وپنداشتند که بیدارشده اند .نمی دانم توکه بوده ای توکه هستی که درروزهای روشن به توپشت کرده اند و درشبهای تاریک درجستجوی تواند ..خداوندا !این چه رسمیست که شادی آفرینان راغرق اندوه می سازی ومهرآفرینان را اسیربی مهری ...تولدت مبارک که با نفسهای تو ایران بانوی ما نفس می کشید و ازآن وقتی که رفتی نفسهای مادرایران به شماره افتاده ..تولدت مبارک ای همیشه زنده ! ای ماندگار !ای تاج همیشه زرین بربلندای تاریخ ایران زمین ! ای مایه غرورایران و ایرانیان راستین ! ای فرزندکوروش ! ای بهترین ! ای داناترین ! ای باوجدان ترین !
تولدت مبارک !ای شاهنشاهی که درسینه پرمهر و قلب پاکت جای عشق , کینه نکاشتی و آن چنان کردی که به تو افتخارمی کنیم به تو می نازیم و شرمنده آن همه بزرگواری توهستیم ..اما چه سود از این همه شرمندگی !ننگ برآنان که ندانستند برای چه اشک می ریزی وهنوزهم نمی دانند ..ننگ برآنان که نادانی پیشه کردند و هنوزهم نمی دانند ..هرچند که انگشت شمارند و تاریخ صداقت و حقانیت تو را ثابت کرده است اما کاش این لکه و داغ ننگ برپیشانی ملت نمک نشناس نمی نشست که احمقانه ..نوش را به نیش ندهند وجای فرشته , دیونیاورند .
تولدت مبارک !ای شاهنشاه جاودان ! تولدت مبارک ! به راستی چرا جاودانه گشته ای ؟ چرا امروزبا تمام وجود می گوئیم جاویدشاه ؟ شاید به ظاهرازکنارما رفته باشی اما بسیاربیشترازآن روزهایی که نزدمان بودی بردلهایمان حکومت می کنی و این رمزجاودانگی توست که با تمام وجود , با تمام احساس و اندیشه خود دوستت می داریم ..تولدت مبارک ای درپناه خدا !تولدت مبارک ای ابرمرد تاریخ !تولدت مبارک ای همیشه دریادها ! پایان .نویسنده : ایرانی
چهارم آبان 1399-2579
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
جــــــــــای تــــــــــوخــــــــــالیــــــــــست کــــــــــوروش !

جای تو خالیست شاه شاهان ! کوروش ! دستان ما خالیست و دلهایمان پرخون ..توکیستی کوروش ! تو افتخار جهان و جهانیانی !توگوهرسرزمین ایرانی .امروز زادروزتوست ..روزی که خداوند تو را به بشرهدیه داد تا با رسالت جهانی خود حقوقشان را یادآورشان سازی و به این باورشان برسانی که انسانها دربهره وری ازنعمتهای الهی برابرند ..کوروش تومایه فخرایران زمینی ..تو تبلور غرور ایرانی ..بسیاربرایت گفته اند و بسیارنوشته اند هرچه نوشته اند و هرچه گفته اند همه نیکو گفتار و نیکو نوشتاربوده است ..و من هرسال که نه هرروز می گویم که کوروش بیدارشو زیرا که ما خفته ایم ..ما امروز میراث داران شایسته ای برای دستاوردهای تونیستیم ..بیدارشو و ازخواب خرگوشی بیدارمان ساز ..پیشینیان درراه وطن خون داده اند جان داده اند تا ما امروز به ایران مقدسمان بنازیم تا ایرانمان را سرپا و استوار بداریم ..امروز ستونهای مام وطن می لرزد امروز ایرانمان به ما نیازدارد ..کوروش !تا به کی از تو یاد کنیم نام تو را فریادکنیم اما خود را خوارو ذلیل و اسیربیدادکنیم ؟ کوروش !تو پیامبر عشق و محبت و مهربانی هستی ..تومظهر غرور و سازندگی ایرانی هستی که تاریخ به آن افتخارمی کند ..تواسطوره ای هستی که اسطوره هایی چون محمد رضا شاه نیک سرشت از تو پیروی کرده اند , تنها برای خدمت به میهن و ملتی که با تمام وجود به آنان عشق می ورزیده اند ..زمین و زمان می گردد و از روزگارانی به روزگارانی دیگرمی رسیم اما همچنان , نام تو و یادتو هرایرانی را برآن می دارد که درخشیدن برتارک تاریخ و احساس غرورکردن دورازدسترس نبوده , هزاران سال پیش تومظهر و سمبل حقوق بشر وخدمت به انسانها ازهرقوم و طایفه ای بوده ای ..ستم روانمی داشتی و ستمگری راآئین جوانمردی نمی دانستی .دین تو دین عشق و محبت بود .راه و رسم مهربانی ..گذشت , برادری و برابری و انسانیت بود .کوروش ! می روند تا ایران ما را ویران کنند ..کشورما کنام شیران و پلنگان است و فرازو نشیبهای روزگارنتوانسته نابودش کند ..ایران ما با خون دلاورمردانش سبز خواهد ماند ..تا جان دربدن داریم ازمیراث تو , ازیادگارتو دفاع خواهیم کرد ..جای توخالیست..ایران سرزمین توست.. می روند تا گلستان ایران و ایران گلستان را چون کویری سازند و جای توخالیست ...چرا ازنام تومی ترسند کوروش که حتی نمی توان تولدت را بر مزارت جشن گرفت ..همان جایی که مظلوم ترین شاه تاریخ نداداد کوروش آسوده بخواب زیرا که ما بیداریم و می دانیم چه آسوده خفتی وقتی که دانستی سلف خلفت دروازه های تمدن بزرگ را سوی ایران بزرگ گشوده است ..و امروز ازتو و نام تو می ترسند چون جهان انسانیت به تو افتخارمی کند اما شیاطین حاکم بر این آب و خاک  نمی خواهند نیک پنداری ,نیک گفتاری و نیک کرداری تو را پیشه کنند ..
کوروش !راه تو همچنان راه و آرمان ملتیست که سالها برآنان ستم رفته همچنان برای به دست آوردن آزادی و ساختن ایرانی آباد و آزاد می جنگند و می کوشند..آن روزرانزدیک می بینیم که میلیونها نفر برمزارت سرودآزادی سردهند ..آن روزهمه یکدل و یکصدا نام تورا فریادخواهیم زد و چنین خواهیم گفت کوروش بیدارشو وجشن پیروزی ما را با تمام وجودت احساس کن ...تولدت مبارک ای شاه شاهان ! این فخرایران ..ای دادگسترجهانی زادروزت مبارک !..نویسنده : ایـــــرانی(به مناسبت 7آبان 1399-2579زادروزکوروش بزرگ )
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
تــــــــــوبــــــــــایــــــــــد کــــــــــه بیــــــــــایــــــــــی

نورامید دردلهایمان تابیدن گرفته بود ..آن روزماه و خورشید و ستارگان دیگرکنارهم بودند ..آن روزانگارغمها پس پرده نیستی محو شده بودند ..همه جا شادی بود و پایکوبی و رقص وآواز..و تو به دنیا آمدی ازبهترین مادرو بهترین پدر ..و خدا تو را برایمان فرستاد تا گشاینده گره کوری باشی که سالهاست جان ملت ایران را به لب رسانده نفسهایش را به شماره انداخته .توباورمایی ..باورباورهای مایی .تونشان مهرآریایی ..تو یادگارمقدس نژادی هستی که فرشته نجات ایران و ایرانی خواهد شد ..تو باید که بیایی ..این یک دستور نیست ..این فریاد عشق است .. صدای همدلی ها ی ملتی که به تنگ آمده اند .ملت توبه کاری که امید وارند پدرگرامی توشاهزاده نازنین از سر تقصیراتشان بگذرد تا خداوند درصحرای محشر توبه شان راپذیراباشد .
توبایدکه بیایی وبه کالبدخسته ما روح تازه ای بدمی ..این روزها تنها تویی که می توانی جای خالی کوروش بزرگ را پرگردانی ..تنهاتویی که می توانی چون اوحکم برانی وچون اومهربان باشی ..
وتوشاهزاده رویاهای ما درچنین روزی بود که به دنیا آمدی ..
توبایدکه بیایی این حکم تاریخ است برای آنانی که فرشته نجات می خواهند ..فرشته ای برای رهایی ازچنگ شیطانی که جز خونریزی و غارتگری هیچ نمی داند
توباید بیایی تا باتمام وجودمان احساس کنیم این باور را که نوربرتاریکی پیروزاست و خورشید حقیقت چشمان نادرستیها را کورخواهد کرد ..توباید که بیایی تا یکبار دیگر طلوع راستین عشق و مهربانی ها را ببینیم .توبایدکه بیایی تا زندگی بیاید .
توشاهزاده خوب قصه های ما بایدکه بیایی تا بدانیم که تلخکامیها هم پایانی دارند ..توباید بیایی تا اشکهای حسرت و مظلومیت پدرگرانقدرت را به اشک شوق مبدل گردانی .
توبایدکه بیایی و ایران درانتظارت را بیش ازاین درانتظارنگذاری .ستم بیدادمی کند و تو بایدکه بیایی تا به همت این ملت ستمدیده ریشه ستم رابخشکانی و داد را ازبیداد بستانی .
همه درانتظاریم تا ناخدایی بیاید و سکان این کشتی شکسته را دردست گرفته به ساحل نجاتمان برساندومی دانیم که می آیی..
توباید که بیایی این حکم تاریخ است که ایران سربلند را همچنان پابرجا و پایداربداردو این حکم تاریخ است که توباید بیایی ونشان دهی آن نشانها و نشانه هایی را که دیوصفتان و ددمنشان حاکم براین آب و خاک دراین چهل و اندی ساله ازمیان برده اند .توبایدبیایی و به همبستگی ها جانی دوباره بخشی ..توبایدکه بیایی تانشان دهی که بی جهت امیدوارودرانتظارنبوده ایم .
امروزصدای ما راه به جایی ندارد توباید که بیایی تا صدای رونده ما باشی ..آخر تو ندای قلب مایی ..تویی که می توانی خورشید همبستگی را برفرازاین سرزمین تابنده سازی ..
و تو هم درپاییز شکفته ای ای شاهزاده واقعی رویاهای ما ..تولدت مبارک !وتوامروزشصت ساله می شوی ..یک شصت ساله جوان ..یک جوان شصت ساله با دنیایی ازتجربه ..امروزایرانیان خسته اند و توانی دوباره می خواهند تابرای آرامش و آسایش خود و سازندگی میهن بکوشند ووامروزایرانیان رهبری شایسته و پاک سرشت می خواهند که جامه تزویر و ریا برتن نداشته باشد ودردمردم را درد خود بداند ..ازاین رودرانتظارتواند...
گرامی می داریم شصتمین زادروز والاحضرت ولایتعهد شاهزاده رضا پهلوی را و چشم انتظاربازگشت او به میهن مقدسمان ایرانیم ..به امید آن روز ..پایان ..نویسنده :ایــــــــــرانی ..(9آبان 1399-2579)
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
مرد

 
تـــــوبـــــازنـــــدگـــــی ...زنـــــدگـــــی بـــــاتـــــو

وقتی تاریکی برود نورمی آید من آن روز روزنه نور را دیدم که با من از خورشید می گفت .چون ماه می درخشید و از امید می گفت .آن روز دانستم که ازهیچ تا همه چیز فاصله ای نیست شاید که راه بس طولانی می نمود اما ازتاریکی تا طلوع لحظه ای بیش نیست .آن روز که برای بار اول تورا دیدم دانستم که می توان بازهم پروازکرد بازهم برای رفتن قدمها سازکرد بازهم می توان زندگی را دوست داشت بازهم می توان زندگی کرد .
سه سال ازاولین لحظه ای که تو را دیدم می گذرد ..گویی که سه ثانیه بیش نبود .یک تصویر , یک خاطره اما دنیایی از حس به زندگی با همه فرازها و نشیب هایش .زندگی یعنی تلخی ها و شیرینی هایی که تکرار و تکرار می شوند اما کنار یار غمخواری بودن که بتوان دلسوزانه با او امروزرا به امروزی دیگر رساند جز شیرینی و آرامش ثمره دیگری ندارد .
زندگی آمد تا به من بگوید که هنوز زود است ازمرگ گفتن و نوشتن , آمد تا به من بگوید که درهستی باز هم هست خورشیدی که که با نور امید خود به من هستی ببخشد .
آن روز تورا دیدم فاصله ای نبود اما انگار برای رفتن باید ازکهکشانها می گذشتم ..دوباره ..زندگی یا زندگی دوباره .و زندگی آمد تا به من بگوید که سرم را بالا بگیرم و از طوفانهای زمانه نهراسم ..آمد تا به من بگوید که بهاری در زمستان در راه است .آری سه سال می گذرد از روزی که زندگی را درنگاه تو دیدم و هنوزهم آن را درنگاه تو می بینم .و توآمدی تا همدم و همراهم باشی ..آمدی تا به من پرپرشده بگویی که هنوزهم ریشه دارم آمدی و بارورم کردی .وچه زودمی گذرند روزهای شیرین کنارتو..توبا زندگی آمدی و زندگی با توآمدتا مرا از دامان نیستی برهاند.هیچ کس پایان قصه زندگی رانمی داند ..آخرهمه چیز یک آغازاست ..آغازی که انتهایی ندارد .لحظات می آیند و می گذرند و ما تنها حاکم لحظات زندگی خود هستیم ..لحظه ای که دمی بیش زنده نیست .آن روز رویاها برایم شکلی دیگرگرفتند چشمانم بازبود .حتی رویاهای محال هم به من می گفتند که دورازواقعیت نیستند اما برای آن چه که می خواهی باید بجنگی ..
هرچه بود زندگی بود , هرچه بود عشق بود , هرچه بود امید بود .همه اینها بودند اما آن جه که این هرچه ها را آورد , آن چه که نور این هرچه ها را به قلب و روح من تاباند فقط یک چیز بود و من خدای توانا را دیدم ..روح خدا را که بی پروایانه مرا سوی عشقی پاک و بی آلایش می کشانید .یعنی می شود ؟ یعنی می توان ؟ و توآمدی و ابرهای تیره زندگی مرا به تیرگی نیستی سپرده خورشید فروزان عشق و احساس را دروجود خسته و افسرده من تابانیدی تا یک بار دیگر گرمای شیرین زندگی شیرین را احساس کنم .زندگی نغمه ای دیگر داشت ..انگار یک بار دیگر به دنیا آمده بودم اما این بار چون نوزادی هوشیاربودم که ناگهان وارد دنیای بزرگان می شود ..پاییز می رفت تا زمستانی دیگرشود و من بازهم درغم غمهای غروب و غروبهای غم , غمگین بودم .زندگی پس ازمرگ را باورکردم ومن از برزخ دوساله به بهشت تو رسیدم .بارها و بارها ازآخرین روزهای پاییز و اولین روزهای زمستان 96 گفتم ..شاید تکراری به نظرآید اما سخن ازعشق تکراری نیست چون نفسهایی که زندگی می بخشد ..خداوندا !سپاست می گویم به خاطر آرامشی که دراین روزها به من بخشیده ای ونشان دادی که همیشه باید امیدواربود و به تو دل بست .سومین سالروزاولین دیدارمان را به تو همسرمهربانم تبریک می گویم و ازخدا می خواهم که پایه های عشقمان پایداربماند ..نویسنده : ایــــــــــرانی
در رفتن جان ازبدن , گویندهرنوعی سخن
من خود به چشم خویشتن , دیدم که جانم می رود
     
  
صفحه  صفحه 67 از 78:  « پیشین  1  ...  66  67  68  ...  77  78  پسین » 
خاطرات و داستان های ادبی

دل نوشته ها ( نوشته ایرانی )

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA